هدف
يکي از عواملي که انسانها را به تکاپو واميدارد، به گونهاي که زندگي را برايشان با معنا ميکند، «هدف» آنان است؛ زيرا هر اندازه هدف مهمتر باشد، انسان براي رسيدن به آن بيشتر تلاش ميکند. اما چگونه امري براي انسان به عنوان يک هدف مهم مطرح ميگردد؟
در پاسخ بايد گفت: هنگاميکه آدمي درباره هدف خويش معرفت لازم را کسب کند و از نتيجه آن نيز بهخوبي آگاه باشد، براي رسيدن به آن تلاش ميکند.
براي مثال، کساني که در يک کلاس براي تحصيل دانش شرکت ميکنند بايد بدانند چه هدفي را دنبال ميکنند، آن هدف تا چه اندازه برايشان اهميت دارد و تا چه ميزان حاضرند براي رسيدن به آن تلاش کنند. همچنين بايد از نتيجه هدف نيز کاملاً آگاه باشند. زيرا خداوند «احسن الخالقين» انسان را في «احسن التقويم» آفريد و در مقام خليفه الاهي قرار داد؛ آن گاه که فرمود: «اني جاعل في الارض خليفة» و سير او را از عرش به فرش و از ملک به مَلکوت قرار داد تا در اين سير نزولي و صعودي تکامل يابد؛ چراکه خلقتش عبث نيست.
بنگر در خلقت عالم چه عظمتي وجود دارد. همه چيز براي تو خلق شده، پس تو براي چه؟ براي خدا! که خود فرمود: يا بن آدم «خلقتُ الاشياء لأجلک وخلقتکَ لأجلي»؛ همه چيز را براي تو آفريدم و تو را براي خودم.
دنيا دانشگاهي است که انبياء معلمان و انسانها دانشجويانش هستند. در اين دانشگاه است که انبياي الاهي کتب آسماني را براي شاگردان تدريس ميکنند. آخرين معلم پيامبر اسلام و آخرين کتاب، قرآن است. بعد از پيامبر، اهل بيت اين کتاب آسماني را تدريس ميکنند؛ چرا که پيامبر فرمود: «إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي».
و البته فارغالتحصيل اين دانشگاه، انسان کاملي است که به مقام خليفةاللّهي ميرسد. حال اگر شاگردان در درس استادان شرکت نکنند و کتاب را مهجور بگذارند، آيا به کمال ميرسند؟ افسوس که ما در دنيا براي فراگيري علوم دنيايي که ممکن است فقط براي امرار معاش باشد، چندين سال وقت ميگذاريم، اما از قرآن که قانون اساسي زندگي و راه تکامل ما را بيان ميکند، غافليم و در جهل مرکب به سر ميبريم. در قرآن، عبارات «لايعلمون»، «لايتفکرون» و «لاتعقلون» فراوان به کار رفته، براي اين که بدانيم، بينديشيم و عمل کنيم تا انسان شويم؛ ولي افسوس!
يک روز به کودکي به استاد شديم يک روز به استادي خويش شاد شديم
پايان سخن نگر که ما را چه فتاد از خاک بر آمديم و بر خاک شديم
پس راه سعادت، همانا اجراي آموزههاي قرآن در زندگي براي رسيدن به «معرفت رب»، «معرفت نفس»، «پاکسازي» و «خودسازي» ميباشد. رسيدن به اين معرفت به اندازه تلاش و سعه وجودي هر کس امکانپذير است و کليد خوشبختي به شمار ميآيد؛ البته چنانچه در فهم کتاب آسماني کوشا باشد و بداند که مسافر است و محصّل.