ارتباط سوگندهای قرآن با نتیجه آن
چه رابطهای میان سوگندهای یازدهگانه بسیار مهم با حقیقتی که به خاطر آن سوگند یاد شده وجود دارد؟
به نظر میرسد هدف، بیان این حقیقت از سوی خداوند بزرگ است که من تمام وسایل مادی و معنوی را برای سعادت و خوشبختی شما انسانها فراهم ساختهام، از یکسو با نور آفتاب و ماه صحنه زندگی شما را روشن و پربار نموده و نظام روز و شب، حرکت و سکون شما را تنظیم کرده، زمین را برای زندگیتان از هر جهت آماده ساختهام.
از سوی دیگر روح شما را با تمام استعدادهای لازم آفریده و وجدان بیدار به شما داده، حسن و قبح امور را به شما الهام کردهام. بنابراین هیچ کمبودی برای راه سعادت ندارید، با این حال چگونه نفس خویش را تزکیه نمیکنید؟ و تسلیم دسیسههای شیطانی میشوید؟[۱] در ادامه آیات، خداوند به یکی از مهمترین مسائل آفرینش پرداخته میافزاید:
پس از تنظیم قوی، جسم و جان آدمی «فجور» و «تقوی» را به او الهام کرد. {فالهمها فجورها و تقواها}.
آری! هنگامی که خلقتش تکمیل شد و «هستی» او تحقق یافت، خداوند «بایدها و نبایدها» را به وی تعلیم داد و به این ترتیب وجودش از نظر آفرینش مجموعهای از «گِل بدبو» و «روح الهی» شد و از نظر تعلیمات «آگاه بر فجور و تقوی».
در نتیجه وجودی است که میتواند در قوس صعودی برتر از فرشتگان گردد، و آنچه در وهم ناید آن شود و در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز منحطتر گردد و به مرحله «بل هم اضل» برسد. این منوط بر آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند.
در سوره بلد آمده است:
{وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}؛[۲]
ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم.
خداوند آنچنان قدرت تشخیص و عقل و وجدان بیدار به او داده که «فجور» و «تقوی» را از طریق «عقل» و «فطرت» درمییابد.
خداوند نعمتهای فراوانی در اختیار بشر قرار داده، ولی از میان تمام این نعمتها به مساله «الهام، فجور، تقوی، درک حسن و قبح» تکیه کرده؛ چرا که سرنوشتسازترین مسائل زندگی بشر است.
سرانجام بعد از تمام سوگندهای مهم و پی در پی میفرماید:
{قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}؛[۳]
سوگند به اینها که هر کسی نفس خود را تزکیه کند رستگار است.
تزکیه در اصل به معنای نمو و رشد و نیز تطهیر و پاک کردن آمده است؛ شاید به این مناسبت که پاکسازی از آلودگی سبب رشد و نمو میشود.
آری! رستگاری از آنِ کسی است که نفس خویش را تربیت کند و رشد و نمو دهد و از آلودگی به خُلق و خوی شیطانی، گناه، عصیان و کفر پاک سازد.
در حقیقت، مساله اصلی زندگی انسان نیز همین «تزکیه» است؛ اگر باشد سعادتمند و الا بدبخت و بینوا است. نومید و محروم گشت هر کس نفس خود را با معصیت و گناه آلوده ساخت.
به این ترتیب سعادتمندان و شکست خوردگان در صحنه زندگی دنیا مشخص میشوند و معیار ارزیابی این دو گروه چیزی جز «تزکیه نفس، نمو و رشد روح تقوی و اطاعت از خداوند» یا «آلودگی به انواع معاصی و گناهان» نیست.
پس خداوند به خورشید، ماه، روشنایی، روز و شب و… که هر کدام نقش مهمی در زندگی انسان و غیر انسان دارند، سوگند یاد کرده، و فراتر از همه به نفس و روح و جسم انسان که از همه اسرارآمیزتر و شگفتانگیزتر است.
[۱]. تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۵۰٫
[۲]. سوره بلد، آیه ۱۰٫
[۳]. سوره شمس، آیات ۹ و ۱۰٫