زهد چیست؟
ضد محبت دنیا، زهد است، و آن : دل برداشتن از دنیا و اکتفا کردن به قدر ضرورت آن، و انسان دنیا را مزرعه آخرت بداند، و از نعمتهای خدا دادی در دنیا بدون اسراف و تفریط برای رسیدن به کمال و قرب الهی بهره گیرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «الزهد فی الدنیا الذی یترک حلالها مخافة حسابه و یترک حرامها مخافه عذابه» (زهد در دنیا آنست که ترک حلال آن از ترس حسابش، و ترک حرامش از ترس عقابش)
که گفته اند: ان الدنیا فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب، در حلال آن حساب و اگر خدای نکرده از راه حرام باشد عقاب است.
و امام علی(ع) میفرماید: «الزهد کلمة بین کلمتین»
خلاصه زهد در دو کلمه است :«لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» [با يقين به اينكه هر آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست] بر آنچه از دست شما رفت ، تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما عطا کرده است شادمان نشوید .
ونیز امام صادق(ع) میفرماید: «الزهد مفتاح باب الاخره و البراءة من النار و هو ترکک کل شی یشغلک عن الله، من غیر تأسف علی فوتها».یعنی زهد کلید باب آخرت و دوری از آتش، و آن ترک هر چیزی که تو را مشغول کند از خداوند می باشد.).کسی که گذشته او را متأثر نکند، پس او در طریق زهد است.
و از قول معصوم(ع) میفرماید: الزهد فی الدنیا ثلاثه احرف( زاء، ها، دال)، زاء: فترک الزینه، هاء: فترک الهوی، و دال: فترک الدنیا.
زهد سه حرف دارد، (زاء، ها، دال) زاء ترک زینت، هاء ترک هوای نفس، دال ترک دنیا. چون جلوه گر شدن در نظر مردم، شهوات و زینت های دنیا، از مال و جاه و …تمام اینها متاع زندگی دنیاست.
وقرآن میفرماید: بهترین چیز نزد خدا عاقبت نیکوست، یعنی عاقبت به خیری و رسیدن به نعمتهای لا زوال الهی است. پس غصه نخور و نگران امور چند روزه دنیا مباش،
که مولای متقیان علی(ع) میفرماید:«ما فاتک مضی و ما سیأتیک فاین ، قم فاغتنم الفرصه بین العدمین» (آنچه گذشته، گذشته و آینده هنوز نیامده، پس غنیمت دار فرصت بین این دو را که اکنون وجود ندارند)
اگر کسی محبت دنیا و امور دنیوی او را مشغول کند، و قلب او را که محل انوارالهی است و کعبه حقیقی پروردگار است، از ظلمات علائق دنیوی و تعلقات جسمانی مملو کند،چشم حقیقت بینش بسته شود و زرق و برق دنیا برایش جلوه نمائی میکند.و قبائح اعمال نا مشروع را نادیده، و آنقدر غافل می شود، تا جایی که گاهی قبح را حسن، و خوب را بد پندارد. و عمل بد خود را خوب می داند.
خلاصه انسان باید نفس خود را از آلودگی های فکری و رذایل اخلاقی پاک کند. و بنده باید از نفس اماره بخدا پناه ببرد، و در همه حال بیاد خدا باشد که غفلت بدترین دردها و مانع تکامل انسان است.
آنچه از رذائل که متعلق به دو و یا سه قوه است
بعضی از رذائل اخلاقی متعلق به یک قوه نیستند، بلکه متعلق به چند قوه می باشند مانند: «حسد»، «اذیت و آزار»، و «احتقار»، «قطع رحم»، «عقوق والدین»، «دروغ»، «غیبت»، «تهمت»، «ریا»، «نفاق»، «حب مدح»، «شماتت»، «سخریه و استهزاء»، «حب جاه و شهرت»، و «اهانت و تحقیر نمودن بندگان خدا»، و……
که ممکن است که منشأ این امراض هم غضب باشد و هم شهوت و توهم . مثل مرض غیبت کردن که ممکن است هر سه قوه در این عمل قبیح مؤثر باشند.