ترس چیست؟
«خوف و ترس» در اصل مجموعهای از افکار متفاوت هستند که در مغز به وجود میآیند. ترس یک تحرک روحی و احساس و حالت روانی است. میتوان گفت: ترس یک اغتشاش روانی است که انسان را به خیالات واهی و بیهوده وادار میکند. خیالات سرچشمه ترس هستند، و ترس یعنی نگرانی، کسالت، اضطراب، نداشتن اعتماد به نفس و ناامیدی.
اما ترسها به صورتهای مختلف در زندگی بشر ظاهر میشوند: ۱ـ تـرس مواجهـه بـا مشکـلات زنـدگی، تـرس از ازدواج، تـرس از ورشکستگی، ترس از مرگ، ترس از مرض و ترسهای دیگر… . بر اثر ترس و وحشت، ناراحتیهای اعصاب به وجود میآید، و شدت این گونه ترسها، انسان را از هرگونه فعالیت باز میدارد و او را به نابودی میکشاند.
پس ترس، یک اغتشاش روانی است که انسان را به خیالات واهی و بیهوده وادار میکند، و وقتی افکار بیهوده به مغز انسان راه پیدا کرد، شخص اراده خود را از دست میدهد و خیالاتی میشود.
شخص خیالاتی کاهی را کوه تصور میکند، از همه چیز میترسد، و به همه چیز بدبین میشود. گاهی در اثر ترس انسان از فعالیت باز میماند، و جرأت هیچ کاری را ندارد. همچنین گاهی بر اثر ترس خیالاتی واهی مانند اشباح و شیاطین و نظایر آنها که از تخیلات پوچ به وجود میآید و وجود خارجی ندارد برای او مجسم میشود، تا اینکه این انسان به تدریج دچار ضعف اعصاب میگردد.
ترس به طور کلی از افکار سرچشمه میگیرد و عوامل مختلفی دارد. از نظر علمی و دانش بشری، ترس جز تحریک روحی چیزی نیست، و اساساً نیرویی است که از افکار باطل سرچشمه میگیرد و این افکار بر آدمی سایه افکنده، باعث جلوگیری از بعضی موفقیتها میشود.
انواع ترس
ترس بر دو قسم است:
۱٫ ترس ممدوح. و آن ترسی است که مستند بر عقل باشد، مثل ترس از خدا، و ترس از مجازات و سیئات اعمال، و ترس از شرک و ظلم و فسق و فجور.
۲٫ ترس مذموم. مانند ترسهایی که بر اثر خیالات واهی باشند، مانند ترس از مرده و گورستان و یا ترس از تاریکی. همچنین ترسهایی هستند که جنبه واقعی دارند و شخص با مشاهده و یا شنیدن برخی چیزها به ترس و شوکه شدید دچار میشود؛ مانند خبر مرگ ناگهانی عزیزان، روبرو شدن با قاتل و سارق و نظایر آن. این نوع ترسها به روح و جسم انسان نفوذ پیدا میکند.
بعضی از ترسها ارثی هستند و گاهی هم ترس بر اثر مرض جسمی به وجود میآید. ترسهایی هم هستند که از ناراحتیهای روحی و روانی ایجاد میشوند. به طور خلاصه ترس نیرویی است که از افکار پوچ و بیهوده به وجود میآید و آنقدر نفوذ میکند که بشر را از هر گونه فعالیت باز میدارد.
ترس میتواند شخص را از تفکر در امور زندگی بازدارد و قدرت پیشرفت را سلب کرده بر قوه حافظه تأثیر سوء بگذارد. پس یکی دیگر از اثرات ترس، از بین رفتن قوه اراده و حافظه است؛ زیرا انسان با روحیه آشفته نمیتواند افکارش را به کاری سودمند متمرکز کند.
ترس به طور کلی در روح اثر میگذارد و اگر از آن جلوگیری نشود، تعادل جسمی را برهم میزند و گاهی مبتلا به امراضی چون بیخوابی میشود. در صورتی که ترس به وحشت تبدیل شود حالت روحی و روانی شخص را به هم میزند، و او را دچار ناراحتیهای اعصاب و بیماری روانی میکند.