- هه پایههای خوشبختی
«آنتونیوس بشیر» نویسنده و روانشناس مصری، برای خوشبختی وسائل و ارکانی را لازم میداند که با وجود آنها برای هرکسی خوشبختی واقعی حاصل میگردد. به نظر این دانشمند روانشناس، خوشبختی دارای ده پایه و رکن است، که ما به بعضی از آنها به طور خلاصه اشاره میکنیم:
۱ـ «کار و فعالیت»، تا انسان بدینوسیله بتواند احتیاجات مادی و معنوی خویش را تأمین نماید؛ زیرا «زندگی انسان تا موقعی که به کار سودمند مشغول نشود، آمیخته با سعادت و خوشبختی نخواهد بود.
۲ـ «رعایت آداب انسانیت»، و خودداری از نفاق و تظاهرات خشک و بیروح و داشتن عقل سلیم. «کسیکه از عقل سلیم الهام میگیرد، نهتنها مظهر راستی و درستکاری است بلکه از شادی و خوشبختی نیز برخوردار بوده، و همواره زندگی را به خوبی میگذراند».
۳ـ «استعداد ذاتی و طبع ملایم داشتن»؛ زیرا عظمت و جلال انسان واقعی، متکی به ذات، یعنی جزء روحی و روانی اوست.
۴ـ «استقامت و روح شجاعت داشتن»، تا در برخورد با ناملایمات و شکستها از میدان زندگی فرار نکند.
۵ـ «عادت به سرور و شادی داشتن»؛ زیرا برای رسیدن به سعادت هیچ چیز بهتر از عادت به شادی و سرور وجود ندارد.
۶ـ «ایمان و به کار انداختن نیروی اندیشه و خرد بر اساس اصول و قوانین مفید».
۷ـ «هماهنگی و همکاری اجتماعی داشتن»؛ چون اصولاً نُه دهم خوشبختی و موفقیت در زندگی مرهون شرکت در اعمال سایر مردم است.
۸ـ «تسلط بر نفس داشتن»؛ بدینسبب برای رسیدن به خوشبختی باید ابتدا راز تسلط بر نفس را آموخت؛ زیرا تا خود را نشناسیم و عنان تسلط بر نفس را در دست نگیریم، بر دیگران تفوق و نفوذ معنوی نخواهیم یافت.
۹ـ «صفا و صمیمیت داشتن»؛ زیرا عظمت و جلال وقتی در خور تقدیس و تکریم است، که آمیخته با صفای انسانیت و سجایای عالی بشری باشد.
۱۰ـ «دارای امید بودن». انسان حتی اگر در زندگی شکست هم بخورد باید ناامید نگردد و بداند که شکست، پایه موفقیت و سرآغاز پیروزی و خوشبختی است.
خوشبختی واقعی در چیست؟
با در نظر گرفتن آنچه گذشت، میتوان گفت: «خوشبختی عبارت است از رسیدن به هدفهای مادی و معنوی انسانی»؛ زیرا در پاسخ به عقیده کسانی که خوشبختی را مال و ثروت فراوان میدانند، ملاحظه کردهاند که، بسیاری از امراض و گرفتاریها، برای انسان پیش میآید که از مال و ثروت کاری ساخته نیست.
بنابراین، چون در وجود انسان یک سلسله خواستهها و غرائز معنوی و مادی مانند: خداجویی و عشق به معبود، غریزه حب مال، غریزه جنسی، غریزه شهرتطلبی، غریزه حب بقا، غریزه حفظ سلامت، عشق به علم و دانایی و دوستی هنر و زیبایی وجود دارد، در صورتی خوشبختی برای وی حاصل میشود، که مجموع این خواستهها و نیازها در سه مرحله «خداخواهی، خوددوستی، و دیگردوستی» به شکل متعادل برایش تأمین گردد.
آنچه مسلم است، تحصیل این خواستهها و تأمین این نیازمندیها هم به دست خود ماست. و به قول دکتر «ماردن» آمریکایی:
خوشبختی را در خزینه خاطر باید جستجو کرد، هر چه هست آنجا است، و آنکه روحی نیرومند و تنی سالم و حوصلهای بزرگ و فکری روشن و همتی بلند، و طبعی قانع دارد، بدون هیچ قید و شرط در همه جا و همه حال، خوشحال است.