طبیب واقعی کیست؟
باید دانست که درمان امراض روحی از توان بشر خارج است، چون بشری که حقیقت روح را نمیداند چگونه میخواهد آن را معالجه کند.
قرآن به پیامبر گرامیاش میفرماید:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}؛
و از تو درباره روح مىپرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش جز اندكى به شما ندادهاند.
قرآن شفای روح است، و برای شفای ارواح، و سازنده شخصیت انسان، و برای تکامل روح میباشد، و چون از طرف خالق نفوس است، به مفاسد و مصالح او آگاه است.
منشأ بیماریهای روانی از نظر قرآن
اصل و منشا بیماریهای درونی که قرآن به جهت شفای آن آمده دو چیز است: «شبهات و شهوات». نمونه بیماریهای شبهات آنجاست که میفرماید:
{فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا}؛
در قلبهایشان مرض است…
و اما نمونه بیماریهای شهوات:
{فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ}؛
پس در گفتار خود، نرمى و طنّازى [چنانكه عادت بيشتر زنان است] نداشته باشيد تا كسى كه بيماردل است طمع نكند.
در قرآن، سخن از تزکیه زیاد به میان آمده است. اولین معنی تزکیه، «تطهیر قلب» و معنای دوم، «رشد و نمو» است. تزکیه، پاکسازی روح از شرک رذایل، و پاکی جسم از حرام و ریا، و پاکسازی مال با زکات و خمس، و جان با عمل صالح است و این پاکسازی را باید با سعی و کوشش برای خود فراهم آورد.
چون روح در نهایت حساسیت پذیری است و از عامل کوچکی، اعم از محسوس و غیر محسوس، تأثیر میپذیرد، نیاز به وحی دارد.
پس روح اگر مریض شود، درمان آن اجتناب از گناه و رجوع به قرآن است. زیرا احکام قرآن و حلال و حرام، برای تعالی و تکامل روح است. اگر قرآن بخوانی اما از حسد و خودنمایی، و ریاستطلبی، و امراض روحی و گناهان دیگری که هر روز در کمین انسان است، دوری نکنی، تاثیر قرآن ناچیز خواهد بود.
حضرت رسول میفرماید: مردم مریض هستند و خداوند طبیب، و مصلحت مریض در چیزی است که طبیب میداند، قرآن شفای بیماریهای روحی و دلهای بیمار است، اما اگر مریض از دارویی که برای شفای او تجویز شده استفاده نکند آیا با استفاده نکردن از دارو شفا مییابد؟!