راه کمال، عقل به اضافه عواطف است
برای رسیدن به کمال و اصلاح نفس، باید عواطف را نیز تحت فرمان عقل قرار داد؛ زیرا غذای عقل علم است، و غذای عواطف فضایل اخلاقی است، و عقل بدون عواطف خشک و تند است.
فداکاریها، نوازشها، محبتها، دلسوزی و دستگیری از مستمندان، شورها و عشقها، همه از احساسات و رقت قلب سرچشمه میگیرند. و راه نفوذ ملائکه، عواطف و فهم و علم است، و راه شیطان شک و قساوت است. بنابراین اگر عواطف بر مبنای عقل و شرع قرار گیرد، رفتار آدمی زیبا میشود.
حضرت علی میفرماید: راه نفوذ بر قلب انسان، هم از طرف ملائکه است و هم از طرف شیطان، «ولمه الشیطان السهو و القسوه، فلمه الملک الرقه و الفهم» لذا باید مراقب بود که شیطان در اعمال و افکار ما از طریق نفوذ در قلب، و با وسوسه، موجب سد راه نفوذ ملائکه رحمن نشود، و با تزکیه نفس و پناه بردن بر خداوند، از شرّ وسوسه گر نهانی که در دل مردم وسوسه میکند، از جن و انسان در امان ماند. و در همه حال بخوان:
{قل اعوذ برب الناس، ملک الناس اله الناس من شرّ الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس}.
فواید یاد خدا
ذکر الهی موجب اطمینان و آرامش و نشاط روح انسان میشود و آن را به تعادل میرساند؛ از یک سو نمیگذارد اندوهها انسان را از پا در آورد، و از سوی دیگر، مانع سر مستی و طغیان انسان به هنگام شادی میشود. قرآن میفرماید:
{الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}؛
[بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه باشيد! دلها فقط به ياد خدا آرام مىگيرد.امام باقر میفرماید: «آرامش همان ایمان است». خداوند متعال انسان را آفرید و تمام زمینههای رسیدن به آرامش را برای او مهیا نمود، اما انسان در پی دستیابی به آرامش و آسایش عمر خود را تباه کرده، و از آرامش دور شده و متاسفانه عصر تکنولوژی انسان را به آسایش رسانده، ولی آرامش را از او گرفته است.
انسان با ذکر خدا اطمینان مییابد و اضطرابش تسکین پیدا میکند. آیت الله مصباح یزدی میفرماید: این حکمی است عمومی که هیچ قلبی از آن مستثنا نیست، مگر آن که کار قلب به جایی برسد که در اثر از دست دادن بصیرت و رشدش، دیگر نتوان آنرا قلب نامید؛ البته چنین قلبی از ذکر خدا گریزان و از نعمت طمأنینه و سکون محروم خواهد بود، چنان که خداوند فرمود: {لهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا}.
۱ـ ذکر خدا، وسوسهها و تخیلات و توهمات و دیگر عواملی را که اختلالات فکری و روانی را فراهم میآورند از بین میبرد، و نمیگذارد نیروهای ثمربخش ذهنی و روانی هدر روند.
۲ـ ذکر الهی، علاوه بر اینکه درون آدمی را از آلودگیها، وسوسهها، تخیلات و توهمات پاک میکند، میتواند فعالیتهای ذهنی و روانی انسان را تنظیم کرده، و مجهولاتی را برای او مکشوف گرداند و تشخیص حقیقت را برای انسان آسان سازد.
{إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}؛
در حقیقت، کسانی که تقوا دارند، چون وسوسهای از جانب شیطان بدیشان رسد (خدا را) به یاد آورند و به ناگاه بینا شوند.
تعبیر طائف (طواف کننده) در این آیه حاکی از آن است که وسوسههای شیطان چون طواف کننده پیرامون فکر و روح انسان به حرکت در میآیند تا راهی برای نفوذ بیابند.
اگر انسان در این هنگام به یاد خداوند بیفتد، به عواقب شوم گناه و آلوده گشتن به وسوسههای شیطان توجه میکند و در مییابد در حضور خداوندی توانا و دانا قرار دارد که بر پنهانترین زوایای روح و قلب او نیز اشراف و آگاهی دارد، بدینترتیب، آن وسوسهها را از حریم دل خود دور میسازد.
اما اگر به یاد خداوند نیفتد و غفلت بر او چیره گردد، بالاخره آن وسوسهها راهی برای نفوذ مییابند، و در نتیجه آن انسان غافل تسلیم وسوسه شیطانی میگردد.