آفرينش نوری ريحانه پيامبر
آفرينش فاطمه در نگرش محمد درست بسان آفرينش خود پيامبر و اميرمومنان است و او از همان نوري آفريده شده است که آنان؛ از نوري که پرتوي از نور عظمت خداست؛ از نوري که از يک سوم آن پيامبر، از يک سوم آن اميرمومنان و از يک سوم آن دخت ارجمندش آفريده شدهاند.
«عمار» آورده است که: روزي شاهد و ناظر بودم که اميرمومنان وارد خانه شد. هنگامي که فاطمه او را ديد، گفت:
«ادن لا حدثک بما کان و بما هو کائن و بما لم يکن الي يوم القيامه حين تقوم الساعه.» [۱] .
«علي جان! نزديکتر بيا تا از گذشته و آينده و آنچه هرگز رخ نخواهد داد، تا روز رستاخيز با تو سخن بگويم.»
اميرمومنان بيآن که چيزي بگويد به عقب بازگشت و به محضر پيامبر وارد شد اما پيش از آن که اميرمومنان سخن بگويد، پيامبر فرمود:
«يا علي، تحدثني ام احدثک؟»
«داستانت را ميگويي يا بگويم؟»
علي عليهالسلام فرمود:
«الحديث منک احسن يا رسولالله!»
«شنيدن سخن از شما نيکوتر و دلنشينتر است اي پيامبر خدا!»
آنگاه فرمود: گويي تو به فاطمه وارد شدي و او اين گونه گفت و تو از همان جا نزد من آمدي تا بپرسي، درست است؟
گفت: آري، اي پيامبر خدا! همين گونه است. اينک پرسش اين است که آيا نور فاطمه از نور ماست؟
فقال علي: «نور فاطمه من نورنا؟»
پيامبر فرمود: «اولا تعلم؟»
«آيا نميداني که چنين است؟»
اينجا بود که علي عليهالسلام سپاس خداي را دگرباره بجا آورد.
«عمار» ميافزايد: همراه امير والاييها به خانه آمديم و فاطمه ضمن بياناتي فرمود: بگويم کجا رفتيد و پدرم چه گفت؟
و آنگاه همه را باز گفت و از آفرينش نور وجود خويش سخن گفت.
[۱] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸؛ عوالم، ج ۶، ص ۷؛ عوالم، ج ۱۱، ص ۱۲٫