استفاده از فرصت عمر
انسان بايد از فرصتهايي که در دست دارد، نهايت استفاده را ببرد تا مبادا هنگام مرگ ناله سر دهد که: «حَتَّي إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا آنها كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ زماني كه يكي از آنان را مرگ در رسد، ميگويد: پروردگارا! مرا [براي جبران گناهان و تقصيرهايي كه از من سر زده به دنيا] بازگردان؛ * اميد است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنيا] واگذاشتهام، كار شايستهاي انجام دهم. [به او ميگويند]: اين چنين نيست [كه ميگويي] بدون ترديد اين سخني بيفايده است كه او گوينده آن است، و پيش رويشان برزخي است تا روزي كه برانگيخته ميشوند.
آري روزي فراميرسد که ناله برآرد «مرا برگردانيد تا عمل صالحي انجام دهم در آنچه باقي گذاشتهام.»
و در نهايت تأسف پاسخ بشنود: «کلّا» يعني هرگز. عمر گرانقدري را که خدا به تو عطا کرد، قدر ندانستي و آن را بيهوده تلف کردي، اينک که وقت رفتن تو از اين دنياست، تقاضاي فرصت ديگري ميکني؟ نه، امکان ندارد که فرصتي دوباره به تو عطا شود:
«فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»؛ پس كسي كه ديدار [ پاداش و مقام قرب ] پروردگارش را اميد دارد، بايد كاري شايسته انجام دهد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند.
کسي که ميخواهد به لقاء پروردگارش برسد بايد در گفتار و رفتارش خدا را در نظر داشته باشد و البته اين مسأله بدون علم و خداشناسي ميسر نخواهد بود؛ «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
سابقون کساني هستند که راه را شناخته، در آن گام نهاده و به آن زندگي سعادتمندانه دست يافتهاند، بدون اينکه مورد عذابهاي برزخ قرار گيرند؛ زيرا هر اندازه که انسان در دنيا غفلت کند، در برزخ و آخرت بايد او را اصلاح کنند.