انسان؛ موجود ناشناخته
دانشمندان دربارۀ انسان، بررسيهاي فراواني کردهاند. يکي از اين دانشمندان پس از تحقيقات فراوان، کتابي را با عنوان «الانسان ذلک المجهول» (انسان موجودي ناشناخته) نوشته که شهرت بسياري پيدا کرده است. اين کتاب، پيچيدگي ساختار انسان را بيان ميکند؛ زيرا بُعد مادي آدميبسيار منظم و شگفتانگيز و بُعد معنوي وي حيرتآور است.
دليل اينکه برخي انسانها نميتوانند به ائمه اطهار ايمان بياورند؛ عدم شناخت «انسان» است. اما اگر شناخت او از طريق وحي صورت بگيرد، مقام ائمه نيز تا حدودي آشکار خواهد شد، و اينکه برخي نيز به ائمه صفت خدايي ميدهند که اين هم به عدم شناخت انسان برميگردد. خداوند، آدمي را از گِل بدبو آفريد و پس از آن، از روح خود در او دميد.
سپس فجور و تقواي الاهي را به وي الهام کرد تا خوب و بد را از هم تشخيص دهد. همچنين، به انسان نعمت «اختيار» داد تا در ميان موجودات، اعم از حيوان و ملائکه، با قدرتي که دارد بتواند با اختيار خود، به سوي سعادت صعود کند و يا به سوي بدبختي و شقاوت، سقوط نمايد.