مراقبت از نفس
نفس انسان مانند بوته گل است. او بايد اين نفس را بشناسد، همچنان که باغبان بوته گل را به خوبي ميشناسد و با اطلاعاتي که از اين بوته دارد، قادر است به گونهاي مناسب از آن نگهداري کند.
در اينجا باغبان، خود انسان است؛ انساني که ميخواهد خود را تربيت کند، بايد نفس خويش را بشناسد. پس براي او آيات قرآن همان دستورالعملهايي هستند تا نفسش را مراقبت و خود را تربيت کند.
براي مثال، آيهاي از قرآن به انسان تذکر ميدهد که نبايد دروغ بگويد. حال اگر او اين دستور را زير پا گذاشت و پس از مدتي پشيمان شد و توبه کرد، باز آن دروغ گفتن در نفسش تأثير گذاشته است. يعني، نفس انسان براي لحظاتي تحت تأثير اين دروغ قرار گرفته، گر چه پس از آن توبه کرده است.
اين مسأله را در مورد گناهي ديگر، مانند غيبت کردن بررسي ميکنيم.
همانطور که در روايات ميخوانيم، غيبت کردن به منزله خوردن گوشت برادر مؤمن است. حال حتي اگر آدمي بعد از غيبت کردن پشيمان شود و از شخص حلاليت بطلبد، غيبت بر نفس او اثر سوء گذاشته است.
همچنين، کينهاي که انسان از شخصي به دل ميگيرد، سبب ميشود از او غيبت کند، دروغ بگويد و گناهان بسياري را مرتکب شود. و اينچنين است که قواي نفس هر کدام بر يکديگر تأثير ميگذارند.
چنانکه انسان در خوردن غذا بايد احتياط پيشه سازد و از خوردن غذايي که به انسان ضرر ميرساند خودداري کند، نفس نيز همين حالت را دارد.
يعني آدمي بايد بداند چه چيزي به نفس او ضرر ميرساند تا از آن دوري کند و چه چيزي براي تقويت نفس مفيد است و آن را به کار گيرد. در اين ميان، اگر انسان تزکيه نکند، چنان خواهد شد که در دنياي امروز شاهد آن هستيم، يعني هم تلاش او بينتيجه است و هم هيچگاه به کمال و حتي آرامش نخواهد رسيد.
تمام گناهان، مانند غيبت، دروغ، تهمت، تکبر، غرور و… از امراض دروني ناشي ميشود.