هدف پيامبران، پوشاندن لباس تقوا به امت خود
برنامه تمام پيامبران پوشاندن لباس تقوا بر انسان بوده است؛ چنانکه در قرآن ميخوانيم:
«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ»
«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ»
«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ»
و «إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ»
هنگامي كه پيامبراني چون نوح، هود، صالح و لوط به قومشان ميگفتند: آيا [ از سرانجام شرك و طغيان كه خشم و عذاب خداست] نميپرهيزيد؟
در همه اين آيات، سفارش پيامبران به قومشان دربارۀ تقوا مطرح شده است. در اين آيات نيز که از لغت «أَخُوهُمْ» استفاده شده، منظور، برادر نسبي پيامبران نيست؛ بلکه منظور امتها و اقوام آنها است که برادران معنوي پيامبران هستند.
شخص پرهيزگار، همواره از خداوند ميترسد که مبادا مرتکب عملي برخلاف رضاي خدا شود. براي درک بيشتر از يک مثال استفاده ميکنيم:
فرض کنيد در يک روز باراني که تمام معابر و خيابانها پر از آب و گِل است، از خانه بيرون رفتهايد. مدتي را که پيادهروي ميکنيد، مواظب هستيد تا مبادا ماشيني با سرعت از کنارتان رد شود و لباس شما را آلوده و کثيف کند. با ديدن هر ماشيني به سرعت خود را کنار ميکشيد. تقوا نيز به اين مسأله شباهت دارد. انسان با تقوا دائم مراقب است تا مبادا به عملي نزديک شود که براي او ايجاد آلودگي روحي کند. اينکار، دشوار اما بسيار با ارزش است و سبب رسيدن به مقام و منزلتي والا در نزد خدا ميشود.
هر مسلماني با تقوا نيست. زيرا مسلمان بودن تنها با گفتن شهادتين صورت ميگيرد و کافي است که شخص به وحدانيت خدا و نبوت رسولش اقرار کند؛ ولي تقوا همه چيز انسان را در بر ميگيرد هم عمل، هم فکر و هم نيت او را.
بنابراين، خلاصه آنچه را که تا کنون در اين مجال بيان کرديم به اين صورت است:
تقوا، چهار معنا در مورد چهار حرف خود را در بر ميگيرد: حرف «ت» به معني ترک محرمات، حرف «ق» به معني قيام به واجبات، حرف «و» به معني وقوف به هنگام قرار گرفتن در موقعيتهاي شبههناک و حرف «الف» به معني اخلاص داشتن در هر عملي است.
به عبارت ديگر، انجام اوامر و ترک نواهي بر اساس چيزي است که خداوند تعيين کرده است، نه آنچه خود انسان دوست دارد. اما مسأله سوم به راحتي صورت نميگيرد و اندکي به رياضت و مجاهدت و تحمل سختي نياز دارد. همچنانکه اخلاص در عمل هم بسيار مهم و مشکل است.
براي مثال، ممکن است آدمي بسياري از کارهاي خير را انجام دهد و مجالس ذکر برپا کند و يا در مراسم عبادي شرکت جويد؛ هدف او در ظاهر جلب رضاي خدا است، اما حقيقت، چيز ديگري است. به داستاني توجه کنيد: بهلول شخصي بود که در ظاهر خود را ديوانه نشان ميداد، ولي ديوانه نبود. شخص خيري مسجدي را ساخت و بهلول اسم خود را به عنوان سازنده مسجد روي آن نوشت. فرداي آن روز که شخص مذکور نام بهلول را ديد، ناراحت شد و دليل اين کار را پرسيد، بهلول چنين پاسخ داد:
خداوند ميداند اين بنا را من نساختهام و تو سازنده آن هستي، اگر هدف تو فقط رضاي خداست، چه فرقي ميکند که اسم من روي مسجد نوشته شود يا اسم تو؟!
بسياري از انسانها براي مسجدها و حسينيهها کارهاي خير انجام ميدهند و به مستمندان کمک ميکنند اما همواره يادآور ميشوند که اين ما بوديم که چنين و چنان کرديم. پس اگر رضاي خدا در کار باشد، مهم نيست که کسي از کار ما آگاه شود، ولي در صورتي که براي جلب توجه مردم باشد، از اخلاص براي خدا در اين عمل اثري نميماند.
هر انساني بين خود و خدايش ميداند که چه عملي را خالص براي پروردگار انجام داده و چه عملي خالص براي او نبوده است.
همچنین ببینید
چیستی زهد
چیستی زهد زهد که در فارسی از آن به ساده زیستی تعبیر می کنیم، چنان …
شرح مناجات شعبانیه
عناوین اصلی شرح مناجات عبارتنداز: اجابت دعا، ابتدای دعا به صلوات ، صلوات بر پیامبر …
مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیه تاکید بر خواندن مناجات شعبانیه مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات …