با خواندن اين آيه چه احساسي به شما دست ميدهد؟
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ…»؛ هنگامي كه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] بهيقين، من نزديكم، دعاي دعاكننده را زماني كه مرا بخواند اجابت ميكنم؛ پس بايد دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند، تا [به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلي برسند].
پس، چرا ما اين نزديکي خدا را درک نميکنيم؟
اين درک نکردن ناشي از کوردلي ماست. انساني که با بصيرت باشد، خدا را ميبيند و نزديکي او را درک ميکند. بصيرت زماني براي انسان حاصل ميشود که باطن و درون او پاک و به اصطلاح چشم دل روشن باشد.
از ديگر دلايل مشغوليت فکري هنگام نماز اين است که انسان، فلسفه نماز و معناي حقيقي آن را نميداند.
اگر او از خداي خويش شناخت پيدا کند، درمييابد که هنگام اداء نماز، با چه وجود عظيميسخن ميگويد. چنانکه در احوال ائمه اطهار و بزرگان ما بيان ميکنند که چهره آنها هنگام نماز رنگ ميباخت و حالشان دگرگون ميشد؛ زيرا آنان عظمت پروردگار خويش را درک کرده بودند. از اينرو، اينچنين خاشع ميشدند.