تقوا سبب رشد معنوي است
اگر انسان تقوا داشته باشد، اسير شهوت نميگردد و از ناحيه معنوي رشد ميکند؛ در غير اين صورت، معنوياتش از درون ضعيف ميشود و فقط به حيات مادي ميپردازد. هر اندازه که انسان با تقواتر باشد، نور تقواي او بر اطرافيانش نيز تأثير ميگذارد.
براي مثال، در خانوادهاي که پدر و مادر باتقوا باشند، اين نور به فرزندانشان نيز سرايت ميکند و همه افراد خانواده باتقوا ميگردند.
در محيط جامعه هم اين خانواده بر خانوادههاي ديگر تأثير ميگذارد و رفته رفته جامعه به يک جامعه باتقوا تبديل ميشود و مدينه فاضله تحقق مييابد. پس تقوا سبب رشد معنوي ميشود. خداوند ميفرمايد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»؛ بيترديد گراميترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.
يعني هر چه انسان با تقواتر باشد، نزد خداوند با کرامتتراست و هر چه با کرامتتر گردد، باتقواتر. اين دو لازم و ملزوم يکديگرند. انساني که باتقوا باشد از درون داراي آرامش، صلح، امنيت و صفا خواهد بود؛ زيرا رذائلي که باعث پريشاني خاطر ميشوند در درونش وجود ندارند.
و با پاکي از رذائل اخلاقي داراي قلبي سليم و رفتاري محبتآميز نسبت به اطرافيان است و چنان به نظر ميرسد که در بهشت زندگي ميکند و زندگي آخرت او هم به خير و مغفرت و بهشت الاهي منتهي ميشود.
گر تو از عاشقان يزداني يا تو سرمست جام سبحاني
همچو جانان ز بند جان برخيز گر طلبکار وصل جاناني
حجره دل ز ديو خالي کن گر تو در شهر تن، سليماني