حکايتي آموزنده
آوردهاند که فردي به شهري مسافرت کرد و با مشاهده چند مورد عجيب شگفتزده شد:
۱٫ مردم آن شهر شبها منزل و مغازه خود را قفل نميکردند.
۲٫ مردههاي خود را کنار در منزل دفن ميکردند.
۳٫ بر قبور مردههايشان سن آنها را مينوشتند.
و به نظر ميرسيد که همه کم سن و سال بودهاند؛ چرا که بر روي قبور آنها سنين بين يک تا ده سال نوشته شده بود.
وقتي مسافر دليل اين مسايل را از اهالي آن شهر پرسيد، اينچنين پاسخ شنيد: نخست اينکه در شهر ما کسي به اموال ديگري دست دراز نميکند. بنابراين، لزومي ندارد که شبها خانه و مغازههاي خود را قفل کنيم.
دوم، مردهها را جلوي خانهمان دفن ميکنيم تا هنگام ورود و خروج، با مشاهده آنها آخرت را ياد کنيم و متذکر شويم که چه عاقبتي در انتظار ما است.
سوم، بر قبر هر فردي «عمر مفيد» او را که در راه خدا صرف کرده و با تقوا بوده است مينويسيم و بقيه سالهاي عمرش را به شمار نميآوريم.
حال، مناسب است هر کدام از ما بنگرد که چند سال عمر مفيد داشته است؟! «عمر مفيد، عمري است که انسان در ارتباط با خدا و براي او بوده و در راه تکامل خويش پيش رفته باشد».
دين، ريسماني محکم و وسيله ارتباط با خداست. انسان بايد به اين ريسمان محکم تمسک جويد تا بتواند از بند شهوات و هواي نفس رهايي يافته، خود را بالا ببرد.
سعي کنيم از امروز در فرهنگ لغت زندگيمان جمله «دلم ميخواهد» را به «آنچه خدا ميخواهد» تغيير دهيم؛ زيرا هر چه انسان به آنچه دلش ميخواهد توجه بيشتري کند، از آنچه خدا ميخواهد دور ميشود. اگر بنا باشد که گاهي براي خدا کار کنيم و گاهي براي دلمان، اين امکان وجود دارد که خداي ناکرده مبتلا به شرک خفي گرديم.
خدايا! ما را با معرفت خودت بيشتر آشنا کن و دل ما را به نور ايمان و علم قرآن منور فرما.
جلسه هجدهم: