خانه / اسلايد / فرازهایی از دعای عرفه و شهادت

فرازهایی از دعای عرفه و شهادت

 فرازهای از دعای عرفه
قسمت دهم

وَاَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَهِ ایمانى

و من گواهى دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم

وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى

و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است و توحید خالص و بى شائبه خود و درون سرپوشیده نهادم

وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَهِ جَبینى

و رشته هاى دید نورچشمانم و خطوط صفحه پیشانیم

وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْس وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى

و رخنه هاى راههاى تنفسم و پرده هاى نرمه بینیم و راههاى پرده گوشم

وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى

و آنـچـه بـچـسـبـد و روى هـم قـرار گـیـرد بـر آن دو لبـم و حـرکـتـهـاى تـلفظ زبانم

وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى

و محل پیوست کام (فـک بـالاى ) دهـان و آرواره ام و مـحـل بـیـرون آمـدن دنـدانـهـایـم و محل چشیدن خوراک و آشامیدنیهایم

وَحِمالَهِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى

و رشـتـه و عصب مغز سرم و لوله (حلق ) متصل به رگهاى گردنم و آنچه در برگرفته آن را قفسه سینه ام

وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى

و رشته هاى رگ قلبم و شاهرگ پرده دلم و پاره هاى گوشه و کنار جگرم

وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى

و آنچه را در بردارد استخوانهاى دنده هایم و سربنداستخوانهایم و انقباض عضلات بدنم

وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى

و اطراف سر انگشتانم و گوشتم و خونم و موى بدنم و بشره پوستم

وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى

و عصبم و ساقم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضاء و جوارحم

وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى

و آنچه بر اینها بافته شده از دوران شیرخوارگیم و آنچه را زمین از من بر خود گرفته

وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى

و خوابم و بیداریم و آرمیدنم و حرکتهاى رکوع و سجود من (گواهى دهم )

اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَهٍ مِنْ اءَنْعُمِک

که اگر تصمیم بگیرم و بکوشم در طول قرون و اعصار بر فرض که چنین عمرى بکنم و بخواهم شکر یـکى از نعمتهاى تو را بجا آورم

َ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ اِلاّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً وَثَنآءً طارِفاً عَتیدا

نخواهم توانست جز به لطف خود که آن خود واجب کند بر من سپاسگزاریت را دوباره از نو و موجب ستایشى تازه و ریشه دار گردد

ً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ اءَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِکَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ماحَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَیناه ُاَمَدا

آرى و اگر حریص باشم من و حسابگران از مخلوقت که بخواهیم اندازه نعمت بخشیهاى تو را از گذشته و آینده بـه حساب درآوریم نتوانیم بشماره درآوریم و نه از نظر زمان و اندازه آنرا احصاء کنیم !

هَیْهاتَ اءنّى ذلِکَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى کِتابِکَ النّاطِقِ وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ الله لا تُحْصُوها

هیهات ! کجا چنین چیزى میسر است و تو خود در کتاب گویا و خبر راست و درستت خبر داده اى که ((اگر بشمارید نعمت خدا را احصاء نتوانید کرد))

صَدَقَ کِتابُکَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُکَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِیآؤُکَ وَرُسُلُکَ ما اَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دینِکَ

خـدایـا کـتـاب تو و خبرى که دادى راست است و رساندند پیمبران و رسولانت هرچه را بر ایشان از وحى خویش فروفرستادى و آنچه را تشریع کردى براى آنها و بوسیله آنها از دین و آیین خود

 

دعای عرفه رابطه انسان با مبدأ هستی
در این قسمت از دعا اشاره دارد به شهادت

به وحدانیت خدا با تمسک به آیات قرآن «الحمدللهِ الّذی لم یتّخذ ولداً فیکون موروثاً ولم یکن له شریک ٌ فی مُلکه و… لوکان فیهما آلهه ٌ اِلاّ الله لفسدتا و…؛

حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث براو باشد و شریک ندارد در ملک و حکومتش…  اگر در آسمان و زمین،خدایانی به جز خدای یگانه بودند، در زمین و آسمان فساد و نابودی پیش می آمد».

این هم همان برهان تمانع بود که در درسها خوانیدیم می بینید امام در دعای خود چگونه باین برهان استدلال میکند که امکان ندارد خدای دیگری باشد چون اگر غیر از خدا خدای دیگری باشد این نظام دچار مشکل میشد و فساد در آسمان و زمین بوجود می آمد.

سپس می پردازد به درخواست های والای روحی و می فرماید

«اللّهم ّ اجعلنی اخشاک کانّی أراک وأسعدنی بتقواک و لا تشقنی بمعصیتک و…؛

خدایا چنان کن که فقط از تو بیم داشته باشم، آن چنان که گویا تو را می بینم و مرا با تقوایت با سعادت کن و برای معصیت خودت مرا به شقاوت دچار مساز…»

و در ادامه دعا می پردازد به حمد و سپاس به جهت تربیتهای خدایی و میفرماید

«اللّهم ّ لک الحمد کما خلقتنی فجعلتنی سمیعاً بصیرا  ولک الحمد کما خلقتنی فجعلتنی خلقاً سویّاً رحمه ً بی وقد کنت عن خلقی غنیاً…؛

خدایا حمد مخصوص توست،آن چنان که مرا آفریدی،پس قرار دادی مرا شنوا و بینا،و حمد مخصوص توست که مرا آفریدی و خلقم را نیکو بیاراستی برای لطفی که به من داشتی، در حالی که از خلقت من بی نیاز بودی».

سپس می پردازد به احتیاجات و درخواست های تربیتی از خدا

«واعنّی علی بوائق الدهور وصروف اللّیالی والایّام  ونجّنی من اهوال الدنیا و کربات الاخره…؛

خدایا مرا یاری فرما بر مشکلات روزگار  در این فقرات حضرت ما به آداب دعا واقف میکند اولا حمد خدا برای نعمتها و آنچه داریم و نکته دیگر فقط نیازهای مادی را از خدا نخواهیم بلکه نیازهای مهم همان نیازهای معنوی و تربیتی هستند که حضرت خود از خدا طلب میکند.

 

همچنین ببینید

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست 

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست « روزه پرهیزکاری و قرب الهی است برای …

گناهکار در قفس است

گناهکار در قفس است بزرگی می گفت: گناهانتان شما را در قفس حبس کرده، استغفار …

با توبه اماده ضیافه الله شویم

با توبه اماده ضیافه الله شویم از جمله استعدادت و آمادگی ها برای حضور در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *