تجلی خلیفة الله در عاشورا
{وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}؛
آن زمان را ياد آر كه پروردگارت به فرشتگان گفت: به يقين جانشينى در زمين قرار مىدهم. گفتند: آيا موجودى را در زمين قرار مىدهى كه در آن به فساد و تباهى برخيزد و به ناحق خونريزى كند و حال آن كه ما تو را همواره با ستايشت تسبيح مىگوييم و تقديس مىكنيم. [پروردگار] فرمود: من [از اين جانشين و قرار گرفتنش در زمين] اسرارى مىدانم كه شما نمىدانيد
ابعاد تاریک و نورانی بشر
زندگی بشر مجموعهای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند، بُعد تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند به آن اشاره کرد بُعد نورانی و روشن بشر بود که بر جنبه تاریک او ترجیح دارد.
همیشه این دو بُعد وجودی انسان در جنگ هستند. آنچه در عاشورا به نمایش گذاشته شد، صراع بین نور و ظلمت بود.
عدهای با مشعلهای نور برای مبارزه با ظلمتهای جهل و کفر و بیدینی، و برای هدایت و روشنی راه الهی، به میدان میآیند. اما سپاه ظلمت، با شمشیر و نیزهها و با بیرحمی و قساوت تمام، برای خاموشی نور هدایت به نبرد بر میخیزند؛ تا در ظلمات جهل مردم، به طغیان و ستم خود ادامه دهند.
صراع بین نور و ظلمت
بنابراین حادثه کربلا دارای دو وجه است: نور و ظلمت؛ خیر مطلق در مقابل شر و تمام بدیها. و هر یک قهرمانانی دارد.
از لحاظ جنبه ظلمانی و سنگدلیها و قساوتهای این فاجعه، از کشته شدن و چگونه کشتن و سرها را به نیزه کردن و اسارت اهل بیت و… بسیار گفته شده است.
من از تحریر این غم ناتوانمتو را طاقت نباشد از شنیدن
که تصویرش زند آتش به جانمشنیدن کی بود مانند دیدن
بنابراین واقعه عاشورا باید از ابعاد مختلف مورد توجه قرارگیرد، تا گنجهای نهفته در آن استخراج شود.