لذت سخن گفتن با خدا
به مکالمه خداوند با حضرت موسی کلیم الله توجه کنید:
{وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَىٰ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ}؛
اى موسى! اين [قطعه چوب] در دست راستت چيست؟ گفت: اين عصاى من است، بر آن تكيه مىزنم، و با آن برگ درختان را براى گوسفندانم فرو مىريزم و مرا در آن نيازهاى ديگرى هم هست.
خداوند به حضرت موسی میگوید: چه در دست داری؟ عرفا میگویند: لذت کلام با خدا موسی را بر آن داشت که جواب را طولانی کند تا بیشتر لذت ببرد. این شوق با معرفت و عشق همراه است. هرقدر معرفت انسان بیشتر باشد، لذت بالاتری از مناجات میبرد؛ زیرا معرفت، محبت میآورد و محبت، شوق؛ و شوق، عشق میآفریند.
الهی والهمنی ولهاً بذکرک عن ذکرک؛
خدایا! به من شیفتگی ذکر پیاپی خود را الهام کن.
به امید اینکه ما هم دستکم چند دقیقهای این لذت مناجات را در نماز درک کنیم.
در صحرای عرفات؛ ادب و معرفت، دعا و مناجات با خداوند چنان حسین را مجذوب کرده که از اطاله کلام با خدا لذت میبرد و شور و عشقی بین عاشق و معشوق ایجاد میشود که بعد از چهارده قرن همچنان حاجیان را در صحرای عرفات به وجد میآورد.
امام حسین روز عرفه در «دعای عرفه» آن دعای طولانی و عرفانی را با آن مضامین عالی بیان میکند. آن حضرت چنان به راز و نیاز میپردازد که خود را در حضور محبوب میبیند؛ عبد در پیشگاه معبود، گاهی از خود و خلقت خویش میگوید، گاه از نعمتهای الهی، گاهی از معرفت خدا و اسما و صفات حق، گاه از ناتوانی بشر از ادای شکر نعمتهای الهی، و گاهی نیز نیازهای معنوی خود را از خدا میخواهد.
گاهی هم شکایت به پیشگاه خدا میبرد: «الهی الی من تکلنی» (خدایا مرا به که وا میگذاری؟)
در صورتی که تو پروردگار و مالک سرنوشت منی؟ و گاه از غربت و دوری راه شکایت میکند، «اشکو الیک غربتی، وبُعدَ داری» (خدایا از غم غربت و تنهایی، و دوری راه به تو شکایت میبرم). گاهی تسبیح، گاه تهلیل و در نهایت معرفت و جذبه الهی است.
همچنین ببینید
روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست
روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست « روزه پرهیزکاری و قرب الهی است برای …
گناهکار در قفس است
گناهکار در قفس است بزرگی می گفت: گناهانتان شما را در قفس حبس کرده، استغفار …
با توبه اماده ضیافه الله شویم
با توبه اماده ضیافه الله شویم از جمله استعدادت و آمادگی ها برای حضور در …