عاشورا؛ طریقت سالکان
از جمله کسانی که به میدان جنگ در عاشورا از منظر عرفان نظر کرده، صفی علیشاه صاحب کتاب زبدة الاسرار است.
او این واقعه را میدانی میداند که سالکان در آن سلوک میکنند تا به مراد و مقصد برسند. در این میدان امام حسین، قطب عارفان و مرشد سالکان است و اصحاب او مریدان و رهپویان وصالند. امام حسین کسی است که صفات الهی را در خود متجلی ساخته و بر اثر ریاضتهایی که متحمل شده، به مرحله وصول رسیده است.
او امام حسین و حضرت زینب را مصداق عشق میداند و معتقد است زیبایی عشق از برکت زینب است و زینب را ولی خدا میداند، چون زینب از ازل رونق بخش کار حسین بوده است. و عاشورا را طریقتی میداند که سالکان پس از طی مقامات تبتل [یعنی بریدن از دنیا] تا خدا حرکت میکنند و در نهایت، هستی خود را به پای او قربانی میکنند.
و از نظر سراینده کتاب، کشتگان کربلا عین حق هستند؛ چون در عشق الهی غرقند و با اینکه ۷۲ نفرند، جلوهگر واحد هستند چون در امام حسین خلاصه شدهاند.
در اینجا اتحاد روح را باید ببینیم نه کثرت کالبدها را که افراد از هم جدا هستند و هر کس برای خود فردی است؛ به عبارتی دیگر باید اتحاد معنوی را شاهد باشیم.
او میگوید: محل واقعی عشق، دشت نینواست که فقط از راه دل میشود این مکان را درک کرد؛ زیرا دل هر کس بهتر از هر چیز دیگری میتواند او را آگاه کند.
و در مورد حکمت شهادت علی اصغر سخن گفته و نکته قابل توجهی که در ابیات ذیل بیان شده این موضوع است که بیادعاترین شهید کربلا علی اصغر بود.
چون نوای قبل موتوا ان تموتبود طفلی شیر خوار اندر حرمگرچه خواندند اهل عالم اصغرشبر امید جان نثاری آن زمانبند از قنداق جان بیرون کشیدآری آری شیرحق است این ولد
شد بلند از نای حی لایموتکافرینش را پدر بد در کرممن ندانم جز ولی اکبرشخویش را افکند از مهد امانبندهای بسته را از هم دریدآنکه در گهواره اژدرها درد و میگوید: امام حسین ولیّ بر حق و ربانی و مظهر سبحانیت پروردگار است، آری! در روز عاشورا وقتی یاران و اصحاب حسین و اهل بیت او به شهادت رسیدند، امام حسین به در خیمه آمد، و آخرین سرباز را به میدان آورد. آخرین سرباز او طفل شش ماههای به نام علی اصغر است که در آغوش پدر در راه خدا به قربانگاه عشق میرود.
مگو اصغر، که چون اکبر فدای راه ثارالله
چو ماهـی میتپد اما تبسم بر لب نوشش
آری! کوچکترین سرباز حسین یک حاجی شش ماهه است. و زبان حال حسین چنین است:
آخرین سرباز من، کوچکترین جانباز من، قتلگاه تو در آغوش پدر
میبرم تا آن که سیرابت کنم
گر نه از تیر حرمله خوابت کنم
حاجی شش ماههام بابات شرمنده مکن
وقتی که تیر میخوری بر روی من خنده مکن
{لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ…}؛
هرگز به [حقيقتِ] نيكى [به طور كامل] نمىرسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد؛ و آنچه از هر چيزى انفاق مىكنيد [خوب يا بد، كم يا زياد، به اخلاص يا ريا] يقيناً خدا به آن داناست.
حسین همه چیز را در راه محبوب ایثار میکند. او محبوبترین اشیا و فرزندان بخصوص طفل شش ماهه خود را در راه خدا قربانی مینمـایـد.
حسین مصداق عشق الهی
در «زبدة الاسرار» نیز به تفسیر عرفانی عاشورا و مصداق عشق الهی یعنی امام حسین اشاره شده است:
راست گویم عشق مصداقش حق است
در حقیقـت عشــق حــق مطلـق است
و میگوید: نبوت نور عشق، و ولایت نشانه مخفی عشق است. وقتی نبوت و ولایت با هم یکی شود حاصل آن هم یکی میشود:
این نبوت چیست دانی، نور عشق
و آن ولایت آیت مستور عشق
چون نبوت با ولایت یک شود
آنچه حاصل زین دو عشق آن یک شود
پس حسین آن سّر جان احمد است
عاشقان را مصدر و هم مقصد است
والحمدلله رب العالمین. حال توسلی میکنیم به سیدالشهدا.
یا شفیع المجرمین جرمم برون است از عدد
و ز تو مقصودم شفاعت پیش جدّت مصطفاست
یا امان الخائفین اینجا پناه آوردهایم
و ز تو مطلوبم حمایت خاصه در روز جزاست