خانه / اسلايد / فطریّات در ناحیۀ خواست‌ها

فطریّات در ناحیۀ خواست‌ها

ادامه ی درس سیزدهم

 

فطریّات در ناحیۀ خواست‌ها

قسمت دوم فطریات در ناحیۀ خواستها است آیا انسان در ناحیۀ خواستهای خودش یک سلسله فطریات دارد یا ندارد ؟
خواست‌های فطری یا غریزی انسان، دو نوع است : جسمی و روحی.
مقصود از خواست جسمی: تقاضایی است که صد درصد وابسته به جسم باشد.

مقصود از خواست روحی : یک سلسله غرایز یا فطریات است در ناحیه‌ی خواست‌ها و میل‌ها که آن‌ها را «امور روحی» می‌نامند و لذات ناشی از این‌ها را هم «لذات روحی» می‌نامند، مثل میل به فرزند داشتن که لذت جسمانی نمی‌باشد و به هیچ عضوی وابسته نمی‌باشد.

گرایش‌های مقدس

انسان با همۀ موجودات دیگری که ما می شناسیم یک تفاوتها دارد :

۱- اینکه موجودی است که جهان خارج را درک میکند بعباره دیگر در بارۀ جهان خارج می اندیشد به تعبیر دیگری که فکر میکند بعتبیر امروزی موجودی است آگاه است هم از خود آگاه است وهم از جهان آگاه است.

۲- دوم یک سلسه گرایشهای خاص در انسان است که این گرایشها را از یک طرف می توان گرایشهای مقدس نامید .
مسآله این است یک سلسلئ گرایشهای دیگری دارد که این گرایشها اولا بر اساس خود محوری نیست وثانیا انسان در وجدان خود برای این گرایشها نوع قداست قائل است یعنی برای اینها یک برتری وسطح عالی قائل است که هر انسانی به هر میزانی که از این گرایشها برخوردار باشد او را انسان متعالی تر تلقی می کند

فطریّات احساسی

این گرایش‌ها اجمالاً پنج مقوله هستند، یا لااقل ما پنج مقوله از این‌ها را می‌ شناسیم:

۱- حقیقت‌جویی

مقصود این است که در انسان چنین گرایشی وجود دارد گرایش به کشف واقعیت‌ها، آن‌ چنان که هستند. این حس کم و پیش در همۀ افراد بشر وجود دارد البته مثل همۀ حسهای دیگر در افراد شدت و ضعف دارد و نیز بستگی دارد به اینکه انسان چقدر آن را تربیت کرده و پرورش داده باشد و لهذا انسان را به دلیل دانستن بر غیر انسان ترجیح می دهند.

۲– گرایش به خیر و فضیلت

اموری هست که انسان به آن‌ها گرایش دارد، نه به دلیل این‌ که منفعت است، بلکه به دلیل این‌ که «فضیلت» و «خیر عقلانی» است. منفعت خیر حسی است و فضیلت، خیر عقلی است . و فضیلت دو نوع است : بعضی فردی و بعضی اجتماعی است.

۳- گرایش به جمال و زیبایی:

در انسان گرایشی به جمال و زیبایی (چه به معنای زیبایی‌دوستی و چه به معنی زیبایی‌آفرینی که نامش هنر است) به معنی مطلق وجود دارد و هیچ‌کس نیست که از این حس، فارغ و خالی باشد.

۴- گرایش به خلاقیت و ابداع :

این گرایش در انسان هست که می‌خواهد چیزی را که نبوده است خلق کند و بیافریند. چیزی را که نبوده است به وجود بیاورد .
– در بعضی امور دو سه مقوله با یکدیگر توأم می‌شوند؛ مثلاً ممکن است در شعر در آن واحد هم حس خلاقیت ارضاء شده باشد و هم حس زیبایی.

۵- عشق و پرستش :

هر عشقی که به مرحلۀ عشق واقعی برسد، (یعنی حساب شهوات را باید جدا کرد) به مرحلۀ پرستش می‌رسد، یعنی این دو در واقع از یک‌ دیگر تفکیک ‌پذیر نیستند.

عشق و پرستش، توجیه گرایش‌های انسانی :

این مطلب یک امر بسیار محسوسی هست که در انسان چیزی وجود دارد که ما آن را عشق می‌نامیم. عشق، چیزی است مافوق محبت.
عشق بر خلاف محبت عادی انسان را از حال عادی خارج می‌کند، توجه را منحصر به همان معشوق می‌کند، یعنی یک نوع توحّد و تأحّد و یگانگی در او به وجود می‌آورد، یعنی او را از همه چیز می‌برد و تنها به یک چیز متوجه می‌کند. بطوری که همه چیزش او می شود یکچنین محبت شدیدی . این حالت به این شکل مخصوص انسان است

فنای عاشق در معشوق

عجیب‌تر این است که بشر افتخار می‌کند به این‌که همه چیزی را در راه معشوق فدا کند، خودش را در مقابل او نیست و فانی نشان بدهد، یعنی برای او عظمت و شکوه است که در مقابل او چیزی از خود ندارد، و هرچه هست اوست و به تعبیر دیگر «فنای عاشق درمقابل معشوق». در اینجا هم مسألۀ عشق با مسألۀ شهوت متفاوت است، چون اگر شهوت باشد، یعنی شیئی را برای خود خواستن.

ادامه ی درس در مطالب بعدی

همچنین ببینید

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست 

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست « روزه پرهیزکاری و قرب الهی است برای …

گناهکار در قفس است

گناهکار در قفس است بزرگی می گفت: گناهانتان شما را در قفس حبس کرده، استغفار …

با توبه اماده ضیافه الله شویم

با توبه اماده ضیافه الله شویم از جمله استعدادت و آمادگی ها برای حضور در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *