تفسیر عرفانی و تربیتی سوره بقره
ایمان به غیب
مسائلی که قابل ایمان و اعتقاد هستند به دو گروه تقسیم میشوند:
۱)مسائل مادی و محسوس که قابل آزمایش و تجربه هستند.
۲)مسائل غیر مادی که از حس و تجربه خارج هستند و به آنها امور غیبی گفته میشود.
اولین صفت متقین چنانچه بیان شد ایمان به غیب است.از جمله فرشتگان و موجودات غیبی خداوند، فرشتگان، وحی، رسالت، نبوت، بهشت، جهنم، قیامت و… میباشند.
نقطه مقابل غیب شهادت است. اگر بگوییم هرچه را که قابل دیدن و رؤیت با چشم ظاهری است جزء عالم شهادت و گرنه جزء عالم غیب است شاید صد در صد صحیح نباشدچرا که بسیاری از موجودات متعلق به عالم شهادت نیز قابل دیدن نیستند
برای مثال، میکروبها که برای دیدن آنها حتما نیازمند میکروسکوپ هستیم و یا ستارگان و سیاراتی که برای دیدن آنها باید از تلسکوپ استفاده کنیم،این دو گروه جزء موجودات عالم شهادت هستند اما بدون چشم مسلح قابل رؤیت نمیباشند.
از جمله امور غیبی وحی است که حقیقت وحی بر ما پوشیده است اما از آثار آن به وجودش پی برده و به آن ایمان میآوریم،
زمانی که بر حضرت رسول(ص) وحی نازل میشد صحابه تغییراتی را در شکل ظاهری حضرت مشاهده میکردند و متوجه میشدند که پیامبر(ص) در حال دریافت وحی هستند.رسالت، نبوت، فرشتگان، قیامت و… همگی از جمله امور غیبی هستند که ما باید به آنها ایمان بیاوریم.
از آن جا که عقل بشر در حل بسیاری از مسائل چاره ساز نیست خداوند انسان را به واسطه پیامبران مجهز به هدایت وحی کرد و از طریق وحی بسیاری از مسائل رابرای او روشن گردانید،لذا با توجه به ایمان و ارتباط ما با غیب اولین چیزی که به آن اعتقاد داریم خداوند است.
خداوند کریم در آیه شریفه ۲۸۵ سوره مبارکه بقره میفرماید:آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿٢٨٥﴾ (بقره)
پيامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ايمان آورده ، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبرانش ، ايمان آوردهاند [و بر اساس ايمان استوارشان گفتند :] ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمي گذاريم . و گفتند : شنيديم و اطاعت كرديم ، اى پروردگار ما ! آمرزشت را خواهانيم و بازگشت [همه] به سوى توست .(۲۸)
در حقیقت این آیه بیانگر این مسأله استکه مبدأ این عالم، عالم غیب است و مؤمنین کسانی هستند که به خدا و ملائکه و کتابهای نازل شده و پیامبران ایمان بیاورند.نکته قابل تأملی که در این آیه شریفه وجود دارد ایمان به کتابهای خدا و پیامبران خدا است.
لفظ کتب و رسل در زبان عربی جمع است نه مفرد یعنی مؤمن باید به تمام پیامبران و کتابهای پیشین ایمان بیاورد،شاید این مسأله یکی از دلایل کامل بودن دین مبین اسلام نسبت به شرایع دیگر است.
برای مثال، یک فرد مسیحی به تمام پیامبران پیشین تا حضرت عیسی(ع) ایمان دارد اما به پیامبر خاتم(ص) ایمان ندارد.و یا فرد یهودی به حضرت موسی(ع) و پیامبران و کتابهای پیشین ایمان دارد اما به پیامبران بعد از او ایمان ندارد و از این نظر این دو نفر دارای نقصی نسبت به یک مسلمان هستند.
شرط اعتقاد به اسلام معتقد شدن به ادیان آسمانی قبل است. دقیقا مانند فردی که پس از طی کردن مراحل دبستان، راهنمایی و دبیرستان به دانشگاه راه پیدا کرده باشد آیا این فرد میتواند بگوید که آنچه را که در دبستان آموزش میدهند نادرست و غلط است؟!
پیامبران اولوالعزم پیامبرانی بودند که از صد و بیست و چهار هزار پیامبر دیگر شریعت کاملتر و فضائل بیشتری داشتند و بشر در دوره آنان مراحل کمال و پیشرفت را طی میکرده است تا اینکه هم اکنون یعنی در زمان اسلام بشر در حال طی کردن مرحله دانشگاه و تخصص است
به عبارتی در زمان حضرت رسول(ص) درب دانشگاه الهی به روی جامعه بشری باز شد و پس از رحلت ایشان با نیامدن پیامبران دیگر و ختم نبوت درب این دانشگاه بسته نشدبلکه دوازده جانشین این پیامبر راه این پیامبر را ادامه دادند، هر کدام از ائمه اطهار(ع) در یک مقطع زمانی خاص با حضور فیزیکی و پس از شهادت با حضور معنوی جامعه بشری را هدایت کردهاند.
هرگونه کمالی که در هر دین و آیینی به چشم میخورد در اسلام به صورت کاملترین وجه ممکن وجود دارد.شناخت اسلام نیز باید توسط اسلام حقیقی صورت گیرد نه با اعمالی که مسلمانان آن را انجام میدهند.اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که هست بر مسلمانی ماست.
پسمؤمن کسی است که به سه اصل مبدأ، رسالت و معاد ایمان داشته باشد که هر سه از امور غیبی هستند.مبدأ این عالم که به خدا برمیگردد غیب است،معاد این عالم نیز که قیامت است باز هم غیب است،چگونه زندگی کردن در دنیا نیز توسط وحی و رسالت تبیین میشود که باز هم ارتباط با غیب است.
ایمان داشتن به امور غیبی تنها در اعتقاد به وجود آنها خلاصه نمیشود بلکه نباید در اعتقادمان هیچ تزلزل و شک و تردیدی صورت گیرد و آن با اثبات عقلی و تصدیق قلبی صورت پذیر است.
الم ﴿١﴾ ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿٢﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ … ( ۳ )
الم (۱)
در [وحى بودن و حقّانيّت] اين كتابِ [با عظمت] هيچ شكى نيست؛ سراسرش براى پرهيزكارانْ هدايت است .«۲»
آنان كه به غيب ايمان دارند…(۳)
جلسه گذشته راجع به فرق اسلام و ایمان مطالبی بیان شد و به سوره حجرات اشاره شد دیدم حیف است که با نگاهی سطحی بگذریم.
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖوَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١٤﴾إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿١٥﴾قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٦﴾يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖقُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿١٧﴾إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨﴾
باديه نشينان گفتند : ما [از عمق قلب] ايمان آورديم .
بگو : ايمان نياوردهايد ، بلكه بگوييد : اسلام آوردهايم ؛ زيرا هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است .
نشان ایمان
و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد ، چيزى از اعمالتان را نمی كاهد ؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .«۱۴»
مؤمنان فقط كسانی اند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند ،آن گاه [در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آورده اند] شك ننموده و با اموال و جان هايشان در راه خدا جهاد كرده اند ؛ اينان [در گفتار و كردار] اهل درستى و راستی اند .«۱۵»
بگو : آيا خدا را از دين خود [به خيال اينكه آگاه نيست] خبر می دهيد [كه از عمق قلب ايمان آوردهايد ؟ !] در حالى كه خدا آنچه را در آسمان ها و در زمين است می داند ، و خدا به همه چيز داناست .«۱۶»
از اينكه اسلام آورده اند بر تو منت می گذارند ؛بگو : اگر [در ادعاى مؤمن بودن] راستگوييد ، بر من از اسلام آوردن خود منت نگذاريد ، بلكه خداست كه با هدايت شما به ايمان بر شما منت دارد .«۱۷»
يقينا خدا نهان آسمان ها و زمين را میداند و خدا به آنچه انجام می دهيد بيناست .«۱۸»
هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿٢﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ…
به ایمان اشاره شد حالا یکی از صفات متقین این بود که مومنین بودند و ایمان به غیب دارند.