تفسیر عرفانی و تربیتی سوره بقره
حالات اولیاء الله در نماز
هر چه که معرفت انسان افزایش یابد، بر تمام اعمال او تأثیر مثبت میگذارد.و عبادت برای آنها ارتباط و مناجات کردن با مولا، و معشوق و دوست است:و چون منشأ تمام گناهان وسوسههای شیطان است، نفس انسان هم استعداد پذیرفتن این وسوسهها را دارد بنابراین، وسوسه در او تأثیر کرده و مرتکب گناه میشود.
اما هر چه معرفت انسان به خدا بیشتر باشد، دیگر وسوسه شیطان نمیتواند در او تأثیر کند و اگر انسان به حدی برسد که هیچگاه وسوسه شیطان در او تأثیر نکند، در این حالت جزء مخلصین قرار میگیرد.
که خودش اعتراف می کند:وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٣٩﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٤٠﴾ (سوره حجر.)
توجه به نمازی که حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) میخواندند که به هنگام نماز، رنگ از چهره آنها میپرید و با حالت خضوع و خشوعی که داشتند از دنیا و هر آنچه که در دنیا وجود دارد غافل میشدند، آنها با توجه به علم و معرفتی که نسبت به خدا داشتند، میدانستند که به هنگام نماز قرار است به خدمت چه کسی بروند.
آنها با شوق و جذبه خاصی با خدا انس گرفتهاند این جاذبه دو طرفه میگردد.یعنی این افراد آنقدر پاک شدهاند که کوچکترین جاذبه الهیای آنها را جذب میکند.برای رسیدن به این درجه، باید تلاش کرد و از خداوند نیز طلب یاری نمود.زیرا بدون نور و جذبه الهی این امر محقق نخواهد شد.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
شخصیتی مانند حضرت رسول(ص) که به بالاترین درجه معرفت و انسانیت رسیدهاند، خداوند به وجود ایشان مباهات کرده و فرموده:«إنک لعلی خلق عظیم.»
اما با تمام مقام و درجهای که حضرت رسول(ص) در معرفت و عبودیت و بندگی داشتند، چنین میفرمایند:«ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک» این حدیث پیامبر(ص) بیانگر این مطلب است که عبادت و معرفت با هم ارتباط دارند.در نزد خداوند عبادت از نظر کیفیت آن مهم است نه کمیت.
امام علی(ع) میفرمایند:«ما عبدناک شوقا لجنتک و لا خوفا من نارک بل وجدناک اهلا للعبادة.»این سخنی بسیار بلند و عظیم است که می رساند به چه درجه از معرفت نائل شده اند. و فهم این کلمات هم نیاز به معرفت دارد.
ممکن است بگوییم امام علی(ع) چون معصوم بودند. به این شناخت و معرفت رسیدند، ما که نمیتوانیم به این مقام برسیم؛ اما کسانی بودند که معصوم نبودند و به مقام بسیار والایی دست یافتند.