خانه / اسلايد / مطابقت عالم با انسان

مطابقت عالم با انسان

مطابقت عالم با انسان
و از این رو هر چه در عالم اکبر وجود دارد نمونه ای از آن را در «عالم انسانی» می بینیم.
ز هر چه در جهان از زیر و بالاست
مثالش در تن و جان تو پیداست
بعنوان نمونه:
۱ـ همانطور که در عالم اکبر آب شور و آب شیرین، و آب تلخ و شور، و آب تلخ وجود دارد، در چشم انسان چشمه آب شور، و در مجرای بینی آب تلخ و شور، و در گوش آب تلخ، و در دهان انسان چشمه آب شیرین است.
۲ـ همانطور که در عالم، خاک و آب، هوا و آتش است، در انسان نیز این چهار عنصر اصلی وجود دارد و طبق آیات قرآن [و تحقیقات علمی] از این عناصر ساخته شده است:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ از «خاک»: هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ من ترابٍ (همو است که شما را از خاک آفرید.)
۲ـ از «خاک و آب» : إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ (من آفریننده بشری از گِلم.)
۳ـ از «خاک و آب و هوا»: إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
(من آفریننده بشری از گِل و لای کهنه و بو گرفته ام.)
۴ـ از «خاک و آب و هوا و آتش»: خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (انسان را از گِل خشکی چون سفال آفرید.)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳ـ همانطور که عالم دارای بادهای شمالی و جنوبی، [و نیروی جاذبه و دافعه] است، انسان نیز دارای قوای جاذبه، ماسکه، هاضمه و دافعه می باشد.
۴ـ همچنانکه زمین دارای حرکات و طپشهای درونی است که گاهی این طپشها قوی می شود و به صورت زلزله و آتشفشان ظاهر می گردد، انسان نیز دارای طپش و ضربان قلب است که گاهی این ضربان قوی شده و تب ایجاد می شود و بدن همچون کوه آتشفشان آتشین می گردد.
۵ـ همانطور که در عالم، درندگان، شیاطین و حیوانات و جود دارند، در انسان نیز خوی درندگی، قهر و غلبه، غضب، کینه و حسد و خوردن و نوشیدن و آمیزش وجود دارد چنانکه خداوند می فرماید: يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ
(مانند چهار پایان سرگرم خورد و خوراک و عیش و نوشند.)
۶ـ همچنان که در «عالَم» ملائکه نیک سیرتند، در انسان نیز خوی پاکی و طاعت و استقامت وجود دارد.
۷ـ همانطور که «عالم» دارای ظاهر و باطن است، انسان نیز دارای ظاهر و باطن، عالم حس و عالم قلب بوده و ظاهرش ملک و باطنش ملکوت است.
۸ـ همچنانکه «عالم» دارای آسمان و زمین است، در انسان هم پستی و بلندی وجود دارد. و همینطور اگر در سایر امور نیز انسان و جهان را با هم مقایسه کنیم، آنرا نسخه و کپی یکدیگر می یابیم.
تن تو چون زمین سر آسمان است
حواست انجم و خورشید جان است
چو کوهست استخوانهایی که سخت است
نباتت موی و اطرافت درخت است
(دستها درخت و انگشتان شاخه)
۹ـ از سوی دیگر همانگونه که خداوند {در زمین بدن «روح»} را بعنوان خلیفه و جانشین خود قرار داده، در {زمین عالم، هم روحی به عنوان «خلیفه»} قرار داده که همان آدم یا «انسان کامل» است.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
(و آنگاه که پروردگارت فرمود من آفریننده خلیفه و جانشینی در زمین خواهم بود)
و از آنجا که روح دارای استعداد و انعکاس و بازتاب صفات الهی است، در قرآن تعبیر به «جانشین خدا» (خلیفه الله) و روح الهی نموده می فرماید: «ونفختُ فیه من روحی»
(آنگاه از روح خود در وی دمیدم).
۱۰ـ تا مادامی که روح در بدن انسان است، انسان باقی و زنده است، *عالًم هم تا وقتی زنده است، که روحش یعنی «انسان کامل» (خلیفه و روح الهی) در وی باقی باشد.
بنابراین: {انسان متمم جهان است}، زیرا که روح جهان و مدبر آن و تصرف کننده در آن است، و همچنان که روح، متمم بدن بوده، و تدبیر و اداره و نگهداری آنرا از آفات بعهده دارد. .
همانطور که جسد آدم، منهای روح مساوی است با مرگ، عالَم هم بدون انسان کامل مساوی است با آخرت و نابودی و ویرانی جهان (لساخت الارض باهلها).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*«ان الانسان مرآة مشاهدة الاشیاء فالحق به ینظر الی الخلق کما ان العین بانسانها ینظر الی الموجودات»
انسان آئینه مشاهده اشیاء است و حق [تعالی] بوسیله آن به خلق می نگرد، همچنانکه چشم با مردمکش به موجودات نظر می افکند.*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱ـ انسان کامل دارای دو جنبه: ۱ـ از نظر جسمی آئینه جهان نما و از نظر روحی آئینه تمام اسماء و صفات حق است [که بیش ار ۹۹ صفت می باشد].
این دو جنبه آدم در قرآن تعبیر به دو دست حق (یداالحق) شده خداوند می فرماید: «لما خلقت بیدَّی» (موجودی که با دو دست خود وی را آفریدم)، و این کنایه از کامل و جامع بودن آدم(ع) است.
۱۲ـ از امام صادق (ع) است که فرمود:
«صورت بشری عالی ترین شاهدی است که خداوند بآن وسیله آفرینش خود را گواهی می کند، کتابی است که با دست خود نوسته و معبدی است که با حکمت خود آنرا بنا کرده است. «مجموعهء صور همه کائنات است».
این صورت بشری که آدم نامیده شده در حقیقت، آدم حقیقی یا (عالم اکبر + انسان کامل) روح اعلی، عقل اول، خلیفه برتر، و نور محمدی است.
و این گفته پیغمبر اکرم(ص) که «خدا آدم را بصورت خویش آفرید» اشاره به آن آدم آسمانی است، آنجا که پیامبر(ص) فرمود:
«نخستین چیزی که خدا آفرید نور من بود. و من پیغمبر بودم در حالیکه آدم [زمینی] میان آب و گِل بود (یعنی هنوز مصور نشده بود.) »
۱۳ـ آدم از نظر بعضی نفس واحد است که ارواح انسانی از آن آفریده شده اند، چنانکه قرآن می فرماید:
« .هو الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ »
(اوست خدایی که شما را از نفس واحده بیافرید).

و برای نفس واحده می توان دو دوره ترسیم کرد:
۱ـ از حضرت آدم تا حضرت عیسی(ع) که آخری درست مانند اولی بدون پدر آفریده شده چنانکه قرآن می فرماید:
«إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ »
(بی گمان داستان عیسی نزد خدا همچون داستان آدم است).
۲ـ از حضرت محمد(ص) تا حضرت مهدی(ع).
حضرت محمّد(ص) جامع تمام صفات و کمالات پیامبران گذشته است. از این رو می فرماید:
«بعثت لجوامع الکلم» ــــــ و برای تمام انسانها فرستاده شده همچنانکه روح برای تمام اعضاء بدن ارسال شده است.
حضرت محمد(ص) نخستین بنده و مخلوق و اولین نور و نخستین پیامبر است، چنانکه در روایت آمده که :
«اول ما خلق الله نوری» (نخستین چیزی را که خداوند آفرید نور من بود.)
(…پیامبر(ص) اولین مخلوق یا نخستین بندهء خدا از نظر وجودی است).
و نیز پیمبر اکرم(ص) در روایت دیگری می فرماید:
«کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین»
(من پیامبر بودم در حالیکه آدم [زمینی] هنوز بین آب و گِل بود.)
بلند آسمان پیش قدرت خجل
تو مخلوق و آدم هنوز آب و گِل
تو اصل وجود آمدی از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع تست
و از سوی دیگر حضرت رسول محمد(ص) طبق قرآن، آخرین پیامبر بود:
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ
(محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، اما او رسول خدا و خاتم انبیاء است)

درست مانند دانه ای که در زمین کاشته می شود، این دانه ریشه در زمین می دواند. آنگاه ساقه، برگ، گُل، و سر انجام میوه می دهد، میوه ای که همان دانه اولی را در بر دارد.
بنابراین حضرت محمد(ص) جامع تمام پیامبران است. همانطور که هدف از شاخ و برگ و ساقه و ریشه، میوه است، انسان کامل که عالیترین مراتب آن حضرت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) هستند هدف آفرینش جهان است، چنانکه قرآن قبل از داستان آدم می فرماید:
«هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا»
(همو است خدایی که تمامی آنچه را که در زمین است برای شما آفرید).
و در حدیث قدسی آمده است:
«لولاک لَما خلقتُ الافلاک»
(اگر تو [ای پیامبر] نبودی افلاک را نمی آفریدم).

همچنین ببینید

ابعاد وجودی انسان

ابعاد وجودی انسان : عرفا ابعاد وجودی انسان را «طبع و نفس و قلب و …

بهره برداری از قرآن : 

?بهره برداری از قرآن : انسان دارای سه بُعد و مرتبه است : 🌟اعضای ظاهری(جوارح) …

اولین چیزی که باید در قرائت قرآن به آن توجه کرد

?اولین چیزی که باید در قرائت قرآن به آن توجه کرد 💡 اینکه قرآن نامۀ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *