خانه / اسلايد / ریشه گرایش به انسان کامل

ریشه گرایش به انسان کامل

تجلی و ظهور در هستی

با توجه به مطالب گذشته که درباره انسان کامل و مظهر اسماء الهی، و ولایت و خلیفة الله بیان شد ، حال به یک جمع بندی مطالب پراکنده در درسها، و بحث کاملتری برای
« شناخت انسان کامل» در زمان ما و اینکه خلافت الهی در این زمان از آن حجت و امام زمان(عج) است

ریشه گرایش به انسان کامل
«در روند تاریخ افراد بزرگ و «انسان کامل» ستایش انگیز و تحسین برانگیز بوده، دیگر انسانها از آنان به نیکی نام برده اند.
توجه به «انسان کامل» سابقه ای بس دیرین دارد. به هر یک از فرهنگ ها، نظام های فکری، ادیان و مذاهب که بنگریم، ردّ پایی از انسان کامل را می یابیم. حال ریشه این جستجو چیست؟
۱ـ  نیل به کمال، که در نهاد آدمی نهفته است ـ او را به جست وجوی «انسان برتر» کشانده است تا در وجود او کمال خویش را بنگرد و تجسم یافته بیند.
دوم این که: دوری از نقص و ضعف، که از امیال و کشش های ریشه دار آدمی است ـ انسان را بر آن داشته در جستجوی وجود کاملی باشد، که از نقص ها و ضعف ها برآید.
همین میل به کمال و دوری از ضعف، آدمی را واداشته تا در جستجوی وجود کاملی برای
الگو برآید.
یکی از موضوعات عرفانی در باره امام زمان(عج) اندیشه «انسان کامل» است.
در قرآن گاهی از انسان کامل با «خلیفة الله» و جانشین حق تعالی یاد می کند و با صراحت، جانشینی انسان از خداوند را بیان کرده است.
و از آیات سی به بعد سوره بقره که در جلسات قبل اشاره شد، گفتاری مفصل مطرح شده است.
«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»
(یاد آور زمانی را که پروردگارت به ملائکه فرمود من می خواهم جانشینی برای خود در زمین قرار دهم).
و در جایی دیگر، قرآن از انسان کامل با عنوان «امام» یاد می کند:
«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»
(…من تو را برای مردم امام قرار می دهم)

و فارابی رهبری مدینه فاضله را شایسته انسان کامل دانسته است. و ابن عربی در فصوص می گوید: «انسان کامل نگین انگشتر عالم آفرینش است»
و در جایی دیگر آورده است: «خداوندی را سپاس می گویم که انسان کامل را آموزگار فرشته قرار داده، با نَفَس او فلک آفرینش انجام می گیرد».
اما از دیدگاه فلسفی: فلسفه یعنی نتایج عقل و برهان، از این رو با عینک «عقل» به جهان و پدیده های جهان می نگرد.
بنابراین، انسان کامل از منظر فلسفی کسی است که در بُعد «عقل نظری» به کمال نهایی رسیده است و سرتاسر وجودش را عقل فرا گرفته و خود «جهانی عقلی» باشد، چنان که فیلسوف بزرگ، ابن سینا می گوید:
«کمال مخصوص انسان آن است که خود یک جهان عقلی شود» مراد او این است که انسان به گونه ای باشد که علوم و حقایق را بدون تعلیم دارا شود.
فلسفه می گوید:
«انسان کامل آن است که علاوه برکمال در عقل نظری، در بُعد عملی نیز به جایی برسد که عقل بر همه قوا و غرایز او حاکم شود. وقتی کسی به این مرحله از «حکمت نظری و عملی» رسید، انسان الهی و کامل می شود»
فلاسفه در توصیف چنین انسانی می گوید: «او مربی انسان ها می گردد و تعظیم و کرنش در برابر او پس از خدای سبحان جایز است. او سلطان عالم و خلیفه خدا در زمین است».
از نظر فلاسفه وجود چنین انسانی ضروری است تا جامعه بشری در پرتو او از ظلمات به سوی نور حرکت کند، ونظام عدالت پدید آید و سعادت ابدی انسان تأمین شود.

اما از دیدگاه عرفان: از منظر عرفان، فلسفه آفرینش انسان کامل تنها هدایت بشر، اصلاح جامعه و الگو قرار گرفتن نیست، بلکه هدف اصلی از خلقت او، ظهور و تجلی تام حق تعالی در مظهر کامل است
ظهور خداوند علت آفرینش موجودات است و اگر تجلی و ظهور حق در انسان کامل نبود هرگز آفرینش رخ نمی داد، ، چنان که در حدیث قدسی، خداوند خطاب به رسولش که بزرگترین مظهر و جلوه حق است ـ می فرماید:
«خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی»
(و همه چیز و همه کس را برای تو آفریدم و تو را برای خودم)
این بدان معناست که اسماء حق ـ و از جمله «اسم اعظم» خواهان ظهور و تجلی اند ، و در پی آیینه ای کامل و تمام نما هستند تا آنها را نمایش دهد و تنها انسان چنین توانی را دارد. اگر انسان کامل نبود، هیچ گاه اسماء حق ظاهر نمی شدند و تا ابد پشت پرده غیب پنهان می ماندند و در نهایت، عالم هستی هم پدید نمی آمد.
و از آنجا که اراده حق تعالی بر تماشای جمال و کمال خود و شناساندن آن ها به مخلوقات خویش قرار گرفت، برای هر دو مقصود، وجود انسان کامل حتمی و ضروری است. این مقاصد اساسی با پیدایش چنین موجودی حاصل می شود.
وجود چنین انسانی در تمام اعصار همواره و بی یک لحظه وقفه از جهات گوناگون لازم و حتمی است، مانند: خلافت الهی، تحقق غرض خلقت و هدایت نهایی آفرینش، وساطت فیض، حفظ نظام هستی، و بسیاری آثار و فواید بزرگ دیگر.
در عصر ما یگانه انسان کامل، امام زمان(عج) این آثار و فواید را داراست و این نقش را ایفا می کند. ».
حال که ضرورت انسان کامل از نظر تمام مکاتب فلسفی و عرفانی و و... دانسته شد،
به مطلبی عرفانی با موضوع «تجلی و ظهور در هستی» می پردازیم.
«فلاسفه با قانون «علت و معلول» پدیده های هستی را تحلیل و تفسیر می کنند و این قانون از ارکان فلسفه است.
اما عرفا به «تجلی و ظهور» اعتقاد دارند. (نظام ظاهر و مظهر) و با آن هستی را تفسیر می کنند.
«ذات» خداوند که سراسر غیب و خفا است ، پس از آنکه خواست خود را بنمایاند، برای بیرون آمدن از پرده غیب، در ازل تجلی و ظهور کرد. این جلوه آفرینی به
«تجلی و ظهور ازلی» شهرت دارد

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *