خانه / اسلايد / بیداری و احساس درد هجرت

بیداری و احساس درد هجرت

بیداری و احساس درد هجرت
پس ای عزیز بدان که: اگر انسان از خواب غفلت بيدار شود حرف دل خود را مي فهمد كه در کجا آرام مي گيرد. دل از جوار خدا آمده و مشتاق باز گشت به جوار کوی دوست است و درد هجران دارد.
بشنو از نی چون حكايت مي كند            از جدايي ها شكايت مي كند
تعلق به دنيا باعث اسارت انسان می گردد، و از طرفی برای رسيدن به قرب الهی و آرامش نیز راهی به جز دنيا وجود ندارد. دل انسان برای رسيدن به حقيقت و آن‌چه نفحه الهی است در تلاطم است. اگر انسان بيدار شود ندای دل را، كه «يا الله» است می شنود.(در هر ذكر و دعا و توجهی، در اصل خدایا تو مسبوق به ذكر هستي).
از درون فطرت ما با خدا آشناست و «انسان فطرتا كمال طلب است» و برای رسيدن به كمال، هر آن‌چه به دست مي آورد در تلاش برای رسيدن به چيز بالاتری است. اما وقتی انسان با خدا آشنا شد خواسته هايش نيز فرق می كند و به اين مسأله می رسد كه همه چيز در دنيا اعتباری است، و همه چيز به دست اوست. و هنگامی که انسان در دعا احساس نياز می كند همين احساس او عبادت است.
در حقيقت جاذبه ای از سوی خدا وجود دارد كه انسان را به سوی او جذب می كند، بنابراین بايد خدا را شناخت و او را عبادت كرد. هر چه معرفت انسان بالاتر رود از عبادتش بيش تر لذت می برد و به تكامل بالاتری می رسد.
يقظه نيز اين است كه انسان بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت و بداند راهی در زندگی وجود دارد كه انسان بايد آن را طی كند. پس صراط راهی است كه هر کسی در دنیا می پیماید تا به کمال برسد و چون كمال مطلق، خداست، هر چه انسان در مسير رسيدن به تكامل تلاش كند و در صراط حق و حقیقت گام بردارد به كمال بالاتری دست می یابد. بنابراين: اين راه بی انتهاست و تا بی نهايت ادامه خواهد داشت.
پس، اساسی ترين مسأله در اسلام، ايمان و تسليم است كه تسلیم مقدمه ایمان و به اين صورت است كه انسان مسير تكامل را در پيش گیرد، تا هر دو بُعد وجودی او(جسم و روح) تكامل یابد؛ زیرا بُعد معنوی، و روح و روان انسان نیز نيازمند تزکیه و پاک سازی و تربيت و تغذیه است تا به تكامل برسد.
انسان بايد طبيعت(غرايز و بُعد مادی) خويش را بشناسد تا بتواند طبيعت را به خدمت فطرت درآورد. به عبارت ديگر بايد تمام اعضا و جوارح را تحت فرمان روح و روان و بُعد معنوی و عقل در آورد، که اگر اينچنين شد انسان به آن‌چه بالاتر از عقل است دست خواهد یافت؛ یعنی به ماورای طبیعت. و زندگی در دنيا فرصت و سرمايه ای است كه انسان بايد از این نعمت الهی برای رسيدن به تكامل و رستگاری استفاده كند. بنابراین صراط مستقيم و راه رسیدن به حقیقت هم دارای رهبران و رهروانی است. حضرت رسول(ص) ميفرمايد:
أنا مدينة العلم و علي بابها فمن أراد المدينة والحكمة فليأتها من بابها
مدينة العلم آن معرفتي است كه انسان بايد به آن برسد اما به تنهايی قادر نیست، بلكه باید از باب ولايت به آن رسد. ولایت علی(ع) درب و نگاهبان مدينه است كه انسان برای رسيدن به اين مدينه بايد به او و خاندان او تمسك پيدا كند.
نكته قابل تأملی در حدیث ثقلين وجود دارد، آن جا که خداوند اهل بيت(ع) را به عنوان حبل ممدود معرفی مي كند. حبل ممدود به معنی طناب يا ريسمان كشيده از جايی است. يعني يك سر آن به جايی وصل شده و محكم است. حبل ممدود در حديث ثقلين به مبدأ گره خورده كه اگر انسان به اين حبل كشيده شده، به مبدأ تمسك جسته و از طوفان مادیات و دنیای پر تلاطم نجات می یابد. دقيقا شبيه به كوهنوردانی كه طناب خويش را به بالای كوه پشت يك صخره محكم ميكنند و با تمسك به اين طناب خود را بالا ميكشند. انسان در طی سير الي الله بايد به حبل ممدود تمسك جويد كه اين حبل ممدود؛ احكام خدا، قرآن و ولايت است. اگر چنين شود انسان به این نتيجه ميرسد که:
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك        چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
آری! اگر انسان به حبل ممدود تمسك جوید و در مسير صراط مستقيم قرار گیرد، به اين نتيجه ميرسد كه مرغ باغ ملكوت است نه از عالم ماده و خاك، اگر انسان دانست كه كوی قافی وجود دارد، برای رسيدن به آن تلاش ميكند.
بايد دانست كه راه نجات تنها در پرتو «ولايت خداست» و اگر انسان تنها يك لحظه از آن غفلت کند، به دام های ديگر(شياطين جن و انس، حب مال، حب جاه و….) ميافتد. بنابراین بزرگترين و مهمترين مسأله در اسلام، و در کلام قرآن و اهل بيت(ع)، اين است كه:
انسان از خودپرستی به خدا پرستی برسد و بداند که اگر از ولایت خدا خارج شود به دام هوای نفس و وسوسه های شیطان ميافتد. آن‌چه مانع پرواز او که مرغ باغ ملكوت است مي شود، حب نفس و انانیت و خود خواهی است؛ که اگر نفس از بند اسارت آزاد شود از هر قيدی آزاد شده و پرواز ميكند.
در حقيقت در وجود و باطن ما استعداد نورانی شدن و پرواز وجود دارد كه اين استعداد باید شکوفا گردد. باید خود را به منبع فیض الهی متصل كرد، تا چراغ وجود ما نورانی شود و نورافکنی کند و از این نور فیضی در خلق خدا صادر شود.
تا انسان مجاهدت نكرده و از تعليمات انبياء تبعيت نكند، هنوز به عبوديت نرسيده، گر چه ممكن است عبادت هم بكند اما عبادت او همراه با هوای نفس می باشد. اين مردم هنوز عبد خدا نشده اله آنها هوای نفسشان است و خدا را آنطور که خود میخواهند عبادت میکنند نه آنگونه که خدایشان دستور داده. بنابراین نه ميتوانند خود را نجات دهند و نه ديگران را؛ زیرا  انسان به واسطه عبوديت و بندگی خدا، بر قوای شيطانی خويش مسلط شده و شيطان در او نفوذ پيدا نمي كند.
بسياری از انسان ها زنده هستند اما مرده دل، و بر عكس چه بسيار آن هايی كه از دنيا رفته اما همچنان زنده اند و نام و خاطرات و اعمال خیرشان ذکر زبان هاست. دنيا پايين ترين مرحله عوالم خلقت است كه از دنيّت می آيد. انسان به دنيا آمده تا با كم كردن تعلقات خويش بتواند پرواز كند. اگر انسان در ماديت و دنيای مادی غرق شود، در حقيقت مانند كرم ابريشمی خواهد بود كه به دور خود پيله می تند و در آخر با زياد شدن اين تارها و پيله ها در همين پيله ها خفه مي شود. اگر انسان بتواند بر هوای نفس خود غلبه كند قادر به تربيت و رشد معنوی خويش نیز خواهد بود.
ما معتقديم كه خالق و آفريننده همه موجودات خداست كه يكی از اين موجودات انسان است و خداوند دنيا را برای او مسخر كرده؛ پس انسان در مقابل ذات خداوند بايد تسليم توحيد شود و جز او از کسی تبعيت نكند، مگر اين كه اطاعت او تحت اطاعت خدا باشد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ  فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا 
اى اهل ايمان! از خدا اطاعت كنيد و [نيز] از پيامبر و صاحبان امر خودتان [كه امامان از اهل بيتند و چون پيامبر داراى مقام عصمت مى‏باشند] اطاعت كنيد. و اگر درباره چيزى [از احكام و امور مادى و معنوى و خانوادگى و اجتماعى و جنگ و صلح] نزاع داشتيد، آن را [براى فيصله يافتنش] اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اين [ارجاع دادن] براى شما بهتر واز نظر عاقبت نيكوتر است.
چون خالق و قانونگذار فقط خداست، پس سعادت و كمال انسان و همه جوامع در گرو اطاعت از قوانين الهی است. از همين اصل اعتقادی(توحيد) ما به مسأله ديگری پی ميبريم و آن اينكه: همه مردم در پيشگاه خداوند يكسان هستند و او خالق همه موجودات است اما بين همه مخلوقات، انسان احسن الخلق است؛ زیرا آیينه تمامنمایی است كه أحسن الخالقين را نشان ميدهد.
بنابراين از نظر خلقت، همه مخلوق خدا و همه يكسان ميباشند و رحمت رحمانيه شامل حال همه آنها ميشود، اما در بين انسانها بعضی از كرامت بالاتری بر خوردارند چنان‌چه خداوند جل و علا ميفرمايد:
إن أكرمكم عندالله أتقاكم
همانا گرامی ترين شما در نزد خدا با تقواترين شماست.
يعنی تقوا يك اصل مهم براي سنجش کرامت انسان است. پس انسان بیتقوا كرامتی ندارد. بنابراین انسان پس از اينكه اسلام را شناخت و تسليم اوامر الهی شد مسلمان ميگردد و زمانی كه ايمان به قلب و باطن او سرايت كرد مؤمن ميگردد و زماني كه متقی شد يعنی به تقوا رسيد با كرامت مي شود. هر كدام از افراد متقی كه تقوای بيشتری داشته باشند با كرامت تر خواهند بود.

همچنین ببینید

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست 

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست « روزه پرهیزکاری و قرب الهی است برای …

گناهکار در قفس است

گناهکار در قفس است بزرگی می گفت: گناهانتان شما را در قفس حبس کرده، استغفار …

با توبه اماده ضیافه الله شویم

با توبه اماده ضیافه الله شویم از جمله استعدادت و آمادگی ها برای حضور در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *