خانه / اسلايد / «یا دافع البلیات» (ای برطرف کننده بلاها)

«یا دافع البلیات» (ای برطرف کننده بلاها)

۲۰ ـ «یا دافع البلیات» (ای برطرف کننده بلاها)

مصدر «بَلَیَ» به معنی غمناک شدن ، پوسیده شدن، و امتحان شدن است ، که هر سه مورد می‌تواند برای شخص اتفاق بیفتد؛ غمناک شدن و امتحان شدن با اتفاقاتی که خدا پیش می آورد که روشن است و اما پوسیده شدن هم درباره انسان معنی دارد. چون هم جسم انسان می پوسد، و هم فشار روحی باعث تحلیل رفتن روح و اعصاب میشود.

ابتلا و توحید افعالی

وقوع همه بلاها از طرف خداوند است، همینطور برطرف کردن آنها، پس در واقع هر دو صفت «ضار» و «نافع» در این نام مستتر است . بلا از نظر ظاهر ضرر است و در باطن منفعت .

می فرماید: «هو اضحک و ابکی» «اماتَ و اَحیی» اینگونه افعال در عین اینکه به خداوند نسبت داده می شود، فعل اشخاص هم هست که توحید افعالی همین است .

دیده ای خواهم سبب سوراخ کن * تا سبب را پر کند از بیخ و بن
(قبلا در بین علمای مسیحی ـ که شاید هم اکنون نیز باشد ـ این گونه بود که هر کجا در عالم هستی به اتفاقی بر می خوردند که علت آن را نمی‌فهمیدند، می گفتند این کار خداست، و در جایی که اتفاقات ، علت مادی مشخصی داشت ، نمی‌دانستند چگونه به خداوند نسبت بدهند، و از این جهت طالب نبودند که علم ، پیشرفت نماید، زیرا جای خدا را تنگ می کرد ).

به نظر ما و طبق «توحید افعالی»، همه اتفاقات کار خداست ، و هم قوانین طبیعت است، و این دو، با هم منافاتی ندارد. قرآن کشف قوانین طبیعت ، و اسرار هستی را تشویق می کند و با آن قدرت خداوند را نشان می‌دهد. فعل انسان و قوانین طبیعت و فعل خدا در طول هم هستند نه در عرض هم .

قرآن در سوره الأنفال می فرماید:
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» [۱۷] (شما آنان را نمى‌كشتيد، خدا بود كه آنها را مى‌كشت. و آنگاه كه تير مى‌انداختى، تو تير نمى‌انداختى، خدا بود كه تير مى‌انداخت، تا به مؤمنان نعمتى كرامند ارزانى دارد. هرآينه خدا شنوا و داناست).

وقتی وجود مجازی یعنی واسطه را از بین ببریم فقط خدا می ماند نتیجه اینکه ابتلاء از جانب خداوند است و برطرف کردن بلا هم از جانب اوست.
«دافع البلیات » (خداوند رفع گرفتاری های ما را دائماً می کند.»

با نگاهی به چرایی آشفتگی اوضاع عالم ، خب حالا که عالم این گونه شده است، از یک طرف بلا می آید و از یک طرف خدا دفع بلا می کند. همه این حرف ها در برابر این سؤال است که «دافع البلیات» یعنی چه ؟
خدایا! همه چیز که در دست خودت است! اصلا نگذار بلایی باشد تا دافع و رافع آن باشی .

خدایا ! چرا مریضمان کردی که شفایمان دهی ؟ چرا گرسنه مان کردی که غذایمان دهی ؟ آیا نمی شد ما موجودی باشیم ک هیچ نیازی نداشته باشیم ؟

و نیز اکنون در ذهن این سؤال ایجاد می‌شود که خدایا ، آیا نمی شد این همه درگیری ایجاد نمی کردی و کفار را مقابل مؤمنین قرار نمیدادید.

خدایا آیا نمی شد که انسانها را امتحان نکنید و خودت یک دفعه ایمانشان را ترقی بدهی؟ تو خدا هستی چرا این گونه در عالم درگیری ایجاد کردید؟ خدایا ! ما را ترقی بده و جانمان را خلاص کن چیزی که از تو کم نمی‌شود .

دفع و رفع بلا

در جواب باید گفت این اوضاع اجتناب ناپذیر عالم است منتها در هر عالمی شدت و ضعف دارد . ولی خداوند گرفتاریهای ما را دائما جبران می کند. و تنها راه جبران بلایا از جانب خداوند است .

اما مسائلی دیگر را نیز باید در نظر داشت، زیرا که در بلایا حکمت های بسیاری نهفته است که شاید از نظر ما پنهان باشد . و رحمت خداوند به دنبال اقتضای علم ، قدرت و حکمت ایجاد می شود.

 نسبت انسان با بلاها و گرفتاریها

شرح اسم «یا دافع البلیات» خاصیتی در انسان ها وجود دارد که جاذبهء بلا و گرفتاری دارد، لذا بلیات ، فتن و گرفتاری ها به سوی آن ها هجوم می آورد.

این تقسیم عادلانه را هرگز نباید فراموش کرد که آنچه از صنف هستی ، وجود ، خیر است از آنِ خداست ولی آنچه از صنف عدم، نیستی و شر است از آن ماست .

«خیرک الینا نازل و شرّنا الیک صاعد.» خدایا ، دائماً خیر تو بر ما نازل می شود ولی وقتی به ما می رسد ، ما شر پس می دهیم . البته شر ما در سایهء خیر خدا ظاهر می شود . بعد از آنکه خیر پیدا می شود، شر خودش را نشان می دهد و الا شر مطلق امر عدمی است و اصلاً وجودی ندارد.

ولی وقتی «خیرکَ الینا نازل» محقق شد، آن وقت تازه «شرّنا الیک صاعد» محقق می شود؛ یعنی شر می خواهد از خیر نیرو بگیرد . مثلا وقتی خدا نیرو می دهد ، تازه توان معصیت در ما ایجاد می شود. وجود، نیرو و قدرت از طرف خداوند نازل می شود و از آن طرف ، این اعمال و افکاری است که از ما سر می زند.”

ما بنا بر اقتضا و کنه ذاتمان که عدمی است . این صنف وجود (یعنی ممکن الوجود، که وجود هر ممکنی مسبوق به عدم است و وجود بواسطه غیر برای او ثابت می شود.)، بنا بر این، ماهیت ما ، از آنجا که عدم ذاتاً برای ماهیت ثابت است، جاذب بلا و گرفتاری هستیم و به اقتضای عملمان ، این جاذبه بیشتر هم می شود. یعنی اگر خدا انسان را به خاطر یک فکرش به انواع بلاها گرفتار کند، واقعاً سزاوار است.

در صحیفه سجادیه ، دعای ۳۷ ، امام سجاد(ع) می فرماید: (و لقد کان یستحق فی اول ما همّ بمعصیانک کل ما اعددتَ لجمیع خلقک من عقوبتک» ؛ حقاً انسان در نخست چیزی که قصد نافرمانی تو نمود مستحق همه کیفرهایت بوده است که برای همه آفریدگانت آماده ساختی.

کلامی از امام خمینی (ره) بیادگار مانده که خیلی قابل تأمل است و آن اینست که : «عالم محضر خداست ، در محضر خدا معصیت نکنید» چون عالم محضر خداست ، کوچکترین نافرمانی و گناهی زشت است . و اگر اسماء دیگر خدا مانند «یا غافر» و «یا ساتر» و اسماء دیگر نبود، فاتحه همه از اول خوانده شده بود . و خلق با این همه کجروی ها بر جا نمی ماند.

منتها بعضی از اسماء اقتضا کرده است که ما را نگه دارد. او مقدر کرده و بنایش بر این است که همه موجودات از بالا و پایین برجا باشند، از جمله، مجالی هم برای هستی ما پیدا شده و الا ما به خاطر ذات، نیات و اعمالمان اصلاً نباید بر جا می می ماندیم و باید از همان اول طعمه بلاها، گرفتاری‌ها، و آفات می‌شدیم. منتها خداوند تبارک و تعالی نظر دیگری به عالم دارد.

خدایا ، این تقدیر و حکمت توست که ما هستیم و زندگی می‌کنیم . و رحمتً خود را شامل حال بندگان کردی ، صفت «رحمت» از صفات فعل است ؛ یعنی بعد از آنکه موجود پیدا شد خداوند کفایتش کرد و به دادش رسید، خدا را رحمان و رحیم نامند.

خدا در مرتبه قبل از خلقت خلق ، عالم و قادر است؛ وقتی علم ، قدرت ، و حکمت اقتضا می کند، آن وقت تازه رحم می کند. و الا رحم کردن خدا مثل رحم ما انسان ها نیست، که بخاطر دلسوزی باشد، بلکه رحم در خدا به دنبال اقتضای علم، قدرت و حکمت ایجاد می شود.

«رحمان و رحیم از صفات فعل خداوند است و از علم ، قدرت ، و حکمت او نشأت می گیرد» .

بلایا دلیلی بر درک داشته هاست

خدا این گونه کرده تا ما متوجه شویم کار چگونه انجام می شود. تا خرابی را نبینیم ، درستی را نمی فهمیم . گاهی باید اول ظلمت را شناخت، که با دیدن نور ، ادراک نور کرده و از روشنی و داشتها لذت ببرد.

اگر خدا ما را در معرض بلاهای بسیار قرار نداده بود ، معرفتمان کامل نمی شد؛ انسان نمی شدیم. انسان باید این گونه شود ولی خداوند ملائکه را این گونه قرار نداد؛ آنها را گرفتار بلیات نکرد ؛ لذا معرفتشان هم استکمال نشد. مثلا اگر مرض نبود علم پزشکی به اینجا نمی رسید و شاهد این همه معجزات پزشکی نمی شدیم و همینطور در بقیه امور…

 نسبت بلاها با الطاف روح

از طرفی بلایا و گرفتاریها سازنده انسان هستند . لذا در طول تاریخ ملاحظه می کنید که اولیاء همه گرفتارند. مقداری از بلایا هم به خاطر حساس شدن روح است . اگر انسان سنگ و یا آجری باشد ، روحش خیلی بلاها را نمی فهمد. وقتی که حساس می شود ، تازه می فهمد بلا یعنی چه .

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: هیچ نبی ای بقدر من اذیت نشده است. با وجود اینکه خیلی از انبیاء اذیت ها کشیدند ، و چه بلاها بر آنها وارد می شد ولی اذیت و شدّت بیشتر بر پیامبر(ص) به خاطر لطافت بیشتر روحشان بود.

بلا را به نسبت لطافت باید سنجید. مثلاً در چشم پَر کاهی بیاید، اذیت می کند ولی کف پا از روی ریگ رد می شود و احساس درد ندارد. اینکه پیمبر(ص) فرمودند هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد به نسبت لطافت حضرت بود. هرچه روح اولیای خدا لطیف تر می شود، گرفتارتر می شوند. پس دافع و رافع بلیات آن است که رفع بلا می کند و موجب استکمال می شود، یا دفع بلا می کند تا این بلا ریشه انسان را نکَند .

موقعیت انسان در معرض صدها آفت است که اگر بیایند، همه چیز را بهم می زنند و خدا قبل از این که برسند آن ها را دفع می کند. خیلی هم سازنده است که انسان بداند که خدا دفع بلایا کرده ، و یا این که بلا بانسان برسد خدا آن را رفع کند و به درگاه خدا التماس کند ، اینجاست که قلبش رقیق می شود زیرا که دعا و تضرع موجب خشوع و رقت قلب، و احساس تقرب به وجود مطلق و خدایی که کمال مطلق و همه چیز بدست اوست آرامش بخش و امیدوار کننده است.

ادب بنده در بلاها و گرفتاری ها

اگر بلایی نرسید و هنوز ما ادامه حیات می دهیم ،برای اینست که اسم «یا دافع البلیات» خداوند به اقتضای حکمتش پشت سرهم بلاها را رد می کند. اگر در باطن امور را ببینیم که بلاها و گرفتاری ها در اثر اعمالمان چگونه به ما حمله می کند، و اسم «یا دافع البلیات» آنها را رد می کند، حیرت می کنیم . و هر کس در زندگی خود تأملی داشته باشد خواهد دید که چگونه خداوند برای او دفع بلیات کرده .

ما واقعا در معرض گرفتاریها و بلاهای بسیار هستیم کما اینکه ملائکه بسیاری هستند که از صبح تا شب و از شب تا صبح مأمورند که بلاها را رد کنند.

در حدیث امده است «لیس احد من الناس الا و معه ملائکه حفظهٌ یحفظونه من ان یتردی فی بئر او یقع علیه حائط او یصیبه سوء»
(هیچ یک از مردمان نیست مگر آن که با او نگهبانانی هستند که او را از اینکه در چاهی بیفتد و یا دیواری بر او فرود آید یا بدی ای به او برسد حفظ می کنند) .

و ما در معرض بلاهای بسیار هستیم . بعضی بلاها از بغل گوشمان رد می شود و به فهم فطری می فهمیم ؛ که اگر انسان روی به آن فطرت نیاید، چه بسا که نمی فهمد. اگر ما به این مسائل توجه داشته باشیم ، خیلی از مسائل در خیلی موارد درست می شود و غلط حرف نمی زنیم.

و اگر انسان دید توحیدی داشته باشد، خیلی از مسائل را بهتر درک می کند و بعد از آن می بیند که چطور خدا در بلایایی که پیش می آید ، دافع البلیات است. در این حال لااقل در ساحت قدس الهی بی ادبی نمی کند و غلط حرف نمی زند.

حالا شما به وجود خودتان نگاه کنید که اشرف موجودات ایم ، ببینید که وضع چگونه است این دستمان از میلیاردها سلول زنده تشکیل شده که همه‌شان لحظه به لحظه نیاز به تنفس و غذا دارند که اگر نرسد عضو فلج می‌شود.

دائماً این سلول ها می میرند؛ ترمیم می شوند؛ سلول های نو جایگزینشان می شوند. در طول عمر انسان بارها ، تمام سلولهای بدنش عوض می‌شوند. گاهی اتفاق می افتد که روند تکثیر این سلول‌ها مختل می‌شود؛ سلول بدون کنترل تکثیر می‌شود؛ و سرطان ایجاد می‌شود و …آن کنار قلب ، مغز و جاهای حساس تبدیل به تومور می شود که درمانش طبیب و جراح را بیچاره می کند!

جراح سعی می کند که تمام این غده فشرده را درآورد ولی بعد از مدتی آن دوباره عود می‌کند. چرا ؟ می‌گوید: ما که نمی‌توانیم همه سلولها را دربیاوریم! یک سلول سرطانی باقی بماند؛ دوباره از همانجا شروع می شود. حالا چند سلول در بدن داریم که ممکن است سرطانی شوند؟

ملاحظه می‌کنید که ما هدف چه بلاهایی هستیم ؟ اینجا راحت نشسته ایم؛ قلب ، ریه، خون و… درست کار می کنند. صبح بلند می‌شویم دستی به چشممان میمالیم و می‌گوییم الحمدللّه رب العالمین. در حالی که ممکن بود صدها میلیون آفت به ما برسد اما همه شان رد شد. آن وقت اگر یک دانه از این میلیاردها سلول منحرف شد، گرفتاری و بلا شروع میشود.


پس وقتی وجود مجازی را ، یعنی واسطه ها را از بین ببریم ، فقط خدا می ماند. و او دافع البلیات است حتی اگر ما متوجه نباشیم . نتیجه اینکه ابتلاء از جانب خداوند است و برطرف کردن بلا هم از جانب اوست.
سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث ، خلصنا من النار یا رب .

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *