مرحله هفتم
آیات ۲۵ تا ۳۰ .
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢٥﴾
لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٢٦﴾ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٧﴾ مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿٢٨ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿٢٩﴾
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٣٠﴾
ترجمه آیات
اگر از آنان بپرسى : چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است ؟ قطعاً مىگويند : خدا . بگو : همه ستايشها ويژه خداست [آيا درك مىكنند كه همه أمور به دست خداست ؟ نه] بلكه بيشترشان معرفت ندارند ؛ «۲۵»
آنچه در آسمانها و زمين است ، فقط در سيطره مالكيّت و فرمانروايى خداست ؛ يقيناً خدا همان بىنياز و ستوده است .«۲۶»
اگر [براى نوشتن كلمات خدا كه در حقيقت مخلوقات او هستند] آنچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا [مركب] و هفت درياى ديگر آن را پس از پايان يافتنش مدد رسانند ، كلمات خدا پايان نپذيرد ؛ يقيناً خدا تواناى شكستناپذير و حكيم است .«۲۷»
آفريدن شما و برانگيختنتان [براى ما] جز مانند [آفريدن و برانگيختن] يك تن نيست؛ يقيناً خدا شنوا و بيناست .«۲۸»
آيا ندانستهاى كه خدا شب را در روز فرو مىبرد و روز را در شب فرو مىبرد ، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است كه هر كدام تا مدتى معين روانند ؛ و يقيناً خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است .«۲۹»
اين [آفريدههاى شگفت و اين تغييرات و تحولات] دليل بر اين است كه خدا فقط حق است و آنچه به جاى او مىپرستند باطل است ، و بىترديد خدا همان والا مرتبه و بزرگ است .«۳۰»
تفسیر آیات
«, وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ »
چون هر فردی از بشر بلکه هر موجودی به فطرت یا غریزه خود خدا را می شناسد؛ این است که هر گاه از کفّار سئوال کنی که چه کسی آسمانها و زمین را آفرید و از نیستی به هستی آورده آنان به فطرت اولیه خود به زبان حال و قال گویند:البته «خدا»
فطرت و سجیّه انسان گواه است که هیچ بنائی بدون بنّاء و هیچ حادثی بدون محدث ، و هیچ حرکتی بدون متحرک، و هیچ مرکّبی بدون ترکیب کننده انجام نخواهد گرفت ؛
پس چطور ممکن است این کاخ مجلَل جهانی و این نظام بدیع آفرینش از ترکیب نظام کرات، سیّارات، ستارگان، کهکشانها و زمین ، کوهها و دریاها،و موجودات زمین، از جمادات، و نباتات، حیوانات، و ارتباط موجودات به هم و اسراری که در هر یک از آنها است ، که هزاران فکر عمیق به کوچکترین اسرار و رموز از پست ترین موجودات پی نخواهند برد، با این حال چگونه ممکن است کسی بتواند انکار کند که دست توانائی در کار است و آن خدا و مبدئی خواهد بود، که فوق همه چیز است، و مافوقی برای او نخواهد بود.
و به یک اراده، وحدانی، و قدرت نامحدود، ازلی جهان و جهانیان و آنچه در آن است از نیستی به وجود آورده (همه را او به وجود آورده و حیات و هستی همه از خداست) .
«قل الحمدلله بل اکثرهم لا یعلمون» بگو الحمدلله ( که خود شما معترفید) ولی اکثر آنها نمی دانند.
می فرماید حالا که آنها به توحید خدا معترضند، بگو حمد و ستایش مخصوص الله است که خالق همه چیز است؛ نه بتها که خود مخلوق اویند، ولی اکثر آنها نمی دانند و نمی فهمند که عبادت باید منحصر به خالق جهان باشد. قل الحمدلله بل اکثرهم لا یعلمون