خانه / اسلايد / عـظـمت اهــل بـیــت در آیــه مباهله

عـظـمت اهــل بـیــت در آیــه مباهله

✍عـظـمت اهــل بـیــت در آیــه مباهله
نویسندگان: عبدالله جوادی آملی

👈احتجاج با مسیحیان
دعوت مسیحیان به اسلام

🌴رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) طی نامه ای نصارای مجاور مدینه را به اسلام دعوت کرده[۱] ، آنها را از تثلیث و مانند آن نهی کرد،
زیرا
🌷اولاً مضمون انجیل محرّف، توحید ناب نبود

🌷و ثانیاً اگر ترسایان به آن کتاب آسمانی هم عمل می کردند، باید به رسالت پیغمبر اسلام معتقد می شدند؛ چون انجیل، رسالت رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) را بشارت داده است.

🌷خدای سبحان، عیسای مسیح (علیه السلام) را مبشّر رسول خاتم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) وصف کرد و در قرآن کریم آمده است که علمای اهل کتاب، رسول خدا را همانند فرزند خود می شناختند: “یعرفونه کما یعرفون أبناءهم”(۲) و همه اوصاف ظاهری و باطنی پیغمبر گرامی اسلام در کتب آسمانی پیشین آمده است و علمای اهل کتاب همه این ویژگیها را در وجود مبارک پیغمبر‌(صلی الله علیه و آله و سلم) مشاهده کرده اند تا آن جا که او را مانند فرزند خود شناخته اند،

اما همان طور که فرعونیان گرفتار دنیاپرستی شدند: “وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم ظلماً وعلواً”(۳)،

علمای اهل کتاب هم گرفتار هوس پرستی شدند، زیرا با این که عالم به رسالت رسول گرامی بودند، آن را انکار کردند و به جای این که اعتراف را با معرفت هماهنگ سازند، انکار را با آن قرین ساختند که این مقارنتِ ناهماهنگ مایه ضلالت آنها شده است: “أضله الله علی علم”(۴).

👈نصارای نجران پس از دریافت نامه‌ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که مشتمل بر دعوت به توحیدِ منزه از تثلیث،
و هدایتِ به نبوت خاتم انبیا بود،

👈و بعد از مشورت با یکدیگر، هیئتی را عازم مدینه کرده تا به حضور رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باریافته، پرسش هایی را به عرض آن حضرت برسانند.

❓آنان چون عیسی (علیه السلام) را فرزند خدا می‌دانستند و از طرفی او را “ثالث ثلاثه” می‌پنداشتند و توحید خود را با شرک مشوب کرده بودند، یکی از پرسش هایشان این بود که شما درباره حضرت مسیح چه می گویید(۵)؟

🌷رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من به وحدانیت خداوند شهادت می دهم که عیسای مسیح، بنده خداست
و مانند دیگر انسانها محکوم قوانین عام عالم امکان و نیز احکام انسان است.

👈گفتند: اگر عیسای مسیح بنده و مخلوق خداست، پدر او کیست(۶)؟ مگر می شود انسان بدون پدر متولد شود

✍دعوت از ترسایان به مباهله
با نازل شدن آیه ی‌ شریفه
“إنّ مثل عیسی عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون”(۲۱)، که در آن برهان کلامی ارائه شد، گرچه علمای مسیحیت ساکت شدند ولی در برابر این حق صریح، تمکین نکردند.

از این رو خدای سبحان به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

اکنون که از راه علم الیقین با مسیحیان احتجاج کردی و حق روشن شد، اگر آنها بعد از شنیدن برهان و فهمیدن حق، عناد و لجاج کرده، آن را نپذیرفتند
و به حسب ظاهر، شکی برای آنها باقی مانده است، به مباهله و نیایش علیه منکر حق دعوتشان کن.

👈از آن جا که مباهله از معجزات جاویدان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است،

👈توضیح مختصری درباره آن مفید می‌باشد:
مباهله، تضرع و ابتهال و لابه است.

🌷 ابتهال گاهی برای نزول برکات است، مانند این که با نماز استسقاء، نزول باران رحمت از خدای سبحان طلب می شود؛
🌷و زمانی تضرع برای رفع و‌دفع بلاست،مانند:”ربنا اکشف عنا العذاب إنا مؤمنون”(۲۲)

🌷و گاهی هم دعا برای نزول عذابی بر شخص یا گروهی است، مانند این که نوح (علیه السلام) به خداوند عرض کرد: “رب لا تذر علی الأرض من الکافرین دیاراً”(۲۳).

👈برای استجابت دعا نیز شرایطی است که مهم ترین آنها تهذیب و تزکیه روح می باشد و اگر کسی در سایه‌ طهارت روح و صفای دل به بارگاه رفیع الهی راه یافت، مستجاب الدعوة می شود و تبشیر و انذار او در چهره‌ دعا به ثمر می رسد.

👈ذات اقدس خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مأمور کرد به مسیحیان نجران بگوید: بیائید با تضرع از خدای سبحان بخواهیم که لعنت خود را بر دروغ گویانی که ادعای کاذب دارند، قرار دهد.

ما و شما هر دو مدعی هستیم و در تداعی متقابل، حتماً یکی صادق و دیگری کاذب است.

ما لـعنت خدا را بر کاذبین ـ از هـر گروه که باشنـد ـ مسئلت می کنیم.

👈لعن خدا، لفظ نیست؛ همین که خداوند کسی را از رحمت خاص خود دور کرد، لعن محقق می شود، زیرا “لعن” دوری از رحمت، و “ملعون” دور شده از رحمت خاص خداست

و اگر رحمت خاص از موجودی سلب شد، آن موجود گرفتار قهر الهی می شود.

خداوند، ضمن پیشنهاد مباهله به ترسایان، پیامدهای آن را هم بیان کرد:

👈“فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین”(۲۴).

👈نکاتی در باره‌ آیه‌ مباهله

🌷دقت و تأمل در آیه مبارکه‌ مباهله ـ که بیانگر معجزه‌ خالده رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ، استنباط نکاتی سودمند را به دنبال دارد که به اجمال، به برخی از آنها اشاره می شود .

👆👆👆
🌷یکم: عنوان “نبتهل” در بیان این که ابتهال به سوی خدای سبحان است کافی است،
بنابر این قید “إلی الله” لازم نیست، چون مقصود از “بُهْله” و “ابتهال” وقتی مطلق ذکر شد، تضرع در پیشگاه خداست،

👈 زیرا انسان به حضور کسی ابتهال می کند که زمام امور و مفاتیح آسمان ها و زمین به دست اوست و به روی هر که بخواهد می گشاید:

“و لو أن أهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض”(۲۵)،

چنانکه به روی هر که بخواهد می بندد: “لا تفتح لهم أبواب السماء”(۲۶).

👈علل و اسباب هستی و زمام امور اشیاء به دست خداست و همان کلید که برای عده ای “مفتاح” و بازکننده است، برای عده ای دیگر “مِغْلاق” و مسدود کننده است.

🌷دوم: نساء اگر در برابر رجال قرار گیرد، به معنای همسران است و اگر در برابر ابناء واقع شود ـ همان گونه که در آیه ی‌ مباهله آمده است ـ، به معنای دختران خواهد بود؛ مانند: “یذبّحون‌أبناءکم و یستحیون نساءکم”(۲۷)؛ پسران شما را می کشتند و دختران‌شما را زنده نگه می داشتند.

🌷سوم: گرچه الفاظی که در آیه مباهله استعمال شد، ظاهراً جمع یا اسم جمع است نه مفرد، لیکن مصداق خارجی برخی یک نفر و برخی دیگر دو نفر بود.

👈 امّا باید توجّه داشت که این از باب استعمال جمع در مفرد نیست، زیرا مفهوم از مصداق جداست.

👈پیغمبر، پسرانی غیر از حسن و حسین و دختری جز حضرت فاطمه (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) که شایسته مباهله باشند نداشت و گرنه آنها را هم می آورد،

🌷زیرا غیر از این ذوات نورانی کسی علم شهودی به معنای مطلوب نداشت و صاحب دعوی و دعوت هم نبود و دعایش مستجاب نمی شد.

👈غرض آن که گاهی لفظِ جمع ذکر می شود و در جهان خارج بیش از یک مصداق ندارد،

نظیر “إنما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکوة و هم راکعون”(۲۸):
ولیّ شما خداست و پیغمبر و آنان که نماز می گذارند و در حال رکوع زکات می دهند، که مصداق قسم سوم فقط امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است(۲۹)، نه آن که جمع در فرد استعمال شده باشد بلکه لفظ جمع در مفهوم عام خود استعمال شد لیکن در خارج بیش از یک فرد محقق نشده است.

🌷چهارم: این که فرمود: “ما و شما فرزندانمان را می خوانیم”، معنایش آن نیست که نمونه ای از فرزندان را بیاوریم، چون منظور آن است که اگر کسی دروغ می گوید نسلش به کلی قطع گردد.

از این رو رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حسنین هر دو را به همراه آورد.

🌷پنجم: ظاهر تعبیر “فنجعل لعنت الله علی الکاذبین”(۳۰) این است که ابتهال، واسطه‌ها را از میان برداشته، ما را آن قدر به خدا نزدیک می کند که ما مظاهر فعل خدا خواهیم شد.

👈یعنی نمی گوییم: خدایا! لعن را به صورت عذاب بر آنان نازل کن، بلکه خودمان به مقام جعل عذاب می رسیم؛

👆👆👇👇👇

✍چون جعلِ عذاب، صفت فعل است و اگر کسی به مقام ولایت رسید، مظهر فعل خدا می شود.
👈 یعنی در مقام فعل، خدای سبحان کار را با دست او انجام می دهد،

👈چنانکه گاهی فعل خداوند توسط فرشته یا موجود دیگری ظاهر می گردد.

👈 البته انسان سالک صالح در مجرای فیض خداوندی از هر موجود ممکن دیگر سرآمد است.

🌷ششم: از جمله ی‌ “فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم”(۳۱)،
که در صدر آیه‌ مباهله آمده است، می توان استفاده کرد که مباهلهْ معجزه‌ خالده‌ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و اختصاص به ترسایان نجران ندارد،

👈چنانکه مورد مباهلهْ منحصر در جریان مسیح (علیه السلام) نیست، بلکه هر شأنی از شئون دین که حق محض است،

اگر مورد انکار کسی قرار گیرد، راه مباهله همچنان باز‌است.

👈بنابر‌این اگر ضمیر در آیه‌ مزبور به حق برگردد، نه به عیسی ـ چنانکه در این فرض، مرجع (حق) نزدیک به راجع (ضمیر “هاء” در “فیه”) است ـ مباهله به عنوان معجزه ای جاویدان تثبیت می‌شود.

👈مؤید این سخن آن است که در بعضی روایات، آداب مباهله ذکر شده است(۳۲).

🌷هفتم: مباهله، پیروزی معنوی حق بر باطل بود.

هر چند حق همواره بر باطل پیروز است، چنانکه خداوند فرمود: “جاء الحق و زهق الباطل”(۳۳)

و نیز فرمود: ما به وسیله‌ حق، باطل را سرکوب می کنیم: “بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق”(۳۴)،

👈اما پیروزی حق بر‌باطل گاهی در‌میدان جنگ است و گاه در میدان احتجاج و علم.

👈مباهله، پیروزیِ علمی و معنوی در صحنه ای خاص است. در همه‌ این صحنه ها فقط حق پیروز بوده است و این صحنه ها مظاهر گوناگون ظهور حق بر باطلند،

🌷گاهی به صورت “و ما رمیت إذ رمیت ولکنّ الله رمی”(۳۵)

🌷 و زمانی به صورت “ولینصرن الله من ینصره”(۳۶)

🌷 و گاهی هم به عنوان مباهله.

👈 جریان مباهله علاوه بر این که علم خاص پیغمبر را نشان می دهد،

تأثیر دعا و نیایش آن حضرت را نیز ارائه‌می نماید.

👈علم شهودی و تردید ناپذیری پیامبر

🌷منطور از علم در “فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم”، علم حصولی و برهانی نیست،

زیرا احتجاج یاد شده در آیه‌ “إنّ مثل عیسی عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثمّ قال له کن فیکون”(۳۷)،

برای اهل نظر و معرفت هم قابل فهم است که عیسی همانند آدم (علیهما السلام) فرزند کسی نبود و پدر نداشت.

👈 بلکه منظور از علم مزبور، علم شهودی و طمأنینه بخش است،

👈مشابه علمی که درباره‌ ابراهیم (علیه السلام) آمده است که به آزر گفت: “یا أبتِ لِمَ تعبد ما لا یسمع ولا یبصر ولا یغنی عنک شیئاً *
یا أبت إنی قد جاءنی من العلم ما لم یأتک فاتّبعنی أهدک صراطاً سویاً *

یا أبت لا تعبد الشیطان إن الشیطان کان للرّحمن عصیاً”(۳۸).

نتیجه گیری
مباهله یکی از وقایع بزرگ صدر اسلام است که میان پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله)، و مسیحیان نجران در سال ۲۴ ذی الحجه سال دهم هجری پیش آمد، موضوع آن اثبات حقانیت مدعای پیامبر (صلى اللّه علیه و آله)، و نفی الوهیت حضرت عیسی (علیه السلام) بود، حضرت (علیها السلام) بفرمان خدا اهل بیت خودیعنی علی بن ابی طالب ، فاطمه و حسنین (علیهم السلام) را به عنوان تنها مصادیق طرف اسلام ِ آیه مباهله به همراه برد. مسیحیان با دیدن این چهره ها ی مقرب، از مباهله منصرف شده و به پرداخت جزیه تن دادند.
در این رخداد مهم حضرت فاطمه ( علیها السلام) دو نقش محوری داشت :الف- حضور به عنوان یکی ازاهل بیت ( علیهم السلام)که در این نقش از جایگاههای:رکنی،حجت خدا،وسیلةاستجابت، انسان کامل و مظهر ایمان برخوردار بود. ب – حضور به عنوان تنها زن مباهله بود که این نقش مبین رسالت اسلام در ارتقای جایگاه زن و نفی دیدگاه تحقیر آمیز جاهلیت به زن بود .
شناخت جایگاه فاطمه (علیها السلام)در مباهله نگرش انسان را به زندگی تصحیح، و به ارزشهای واقعی (ایمان، کمال، پاسداری از دین و…) حیاتی دوباره می بخشد؛ انگیزة معرفت، اقتدا و توسل به آن حضرت و شوق فراگیری و تبلیغ معارف اسلامی را بطور عام و آموزه های او را به طور خاص در انسان ایجاد و عشق و ولای او را در انسان صد چندان می کند. خدایا، ما را با ولای فاطمه (علیها السلام)زنده بدار و با ولای او بمیران.

تأكيد آيه مباهله بر برتري مقام علي(ع)
منظور از ابناءنا در آيه منحصراً حسن و حسين عليهما السلام مي باشند همان طور كه منظور از نساءنا فاطمه سلام الله عليها و منظور از انفسنا حضرت علي عليه السلام بوده است. احاديث فراواني در اين زمينه نقل شده است. مضافاً در منابع اصيل اهل تسنن اين مطلب به وضوح تبيين شده است
مراد از نفس پيامبر فقط علي«ع» است؛ زيرا خود پيامبر اكرم كه نمي تواند مراد باشد زيرا او دعوت كننده است و معني ندارد كه انسان خود را دعوت كند و هميشه داعي غير از مدعو است و دعوت كننده نمي تواند دعوت شده باشد. پس حتماً مراد غير از نبي اكرم شخص ديگري است لذا حتماً اشاره به علي(ع) است؛ زيرا هيچ كس نگفته كه غير از علي«ع» و فاطمه«س» و حسنين عليهم السلام كسي در مباهله شركت داشته است و اين مطلب (كه در آيه علي«ع» نفس پيامبر خوانده شده) دلالت دارد بر برتري مقام وي و درجه اي كه هيچ كس به آن راه نيافته؛ بلكه به نزديك آن هم نرسيده است و مؤيد آن از جمله روايتي است كه پيامبر به بريده اسلمي فرمود «اي بريده علي را دشمن مدار كه او از من است و من از اويم و مردم از درختهاي متفرق خلق شده اند و من و علي از شجره واحده آفريده شده ايم.» (ترجمه مجمع البيان، ج۴، ص۱۰۲)
نتايج قطعي مباهله
۱- اينكه حسن و حسين عليهم السلام پسران رسول خدا بوده و به آنها ابن رسول الله گفته مي شود.
۲- چون رسول خدا فقط حضرت فاطمه را با خود آورده دليل آن است كه نساءنا فقط يك مصداق داشته و فاطمه الگوي منحصر به فرد بوده است وگرنه لازم بود كه آن حضرت حداقل سه نفر را ببرد تا لفظ جمع شامل آن ها شود.
۳- علي عليه السلام در اين آيه مصداق انفسنا است يعني كسي را بخوانيم كه در فضيلت و مقام و ارزش به منزله خود ماست؛ انفسنا جمع است اما رسول خدا نشان مي دهد كه اين جمع فقط يك مصداق داشته وگرنه لازم بود اقلاً سه مرد را ببرد كه مصداق جمع باشد (احسن الحديث، ج۲، ص۹۱)
۴- مباهله از يك سو حقانيت دين اسلام را در برابر مسيحيت اثبات كرد و از سوي ديگر ضعف ايمان و تزلزل اعتقادي مسيحيان نجران را به نمايش مي گذارد

عظمت بی نظير حضرت فاطمه (ع) پيامبر اكرم (ص) جای «نساءنا» (كه كلمه جمع است و حداقل آن سه نفر است) تنها حضرت فاطمه (ع) را برای مباهله همراه برد و حال آنكه در آن زمان، چندين تن از امّهات المؤمنين حضور داشتند ولی آن حضرت(ص) هيچ كدام از زن های خود را برای مباهله نبرد؛ زيرا در مباهله، نبوت آن جناب زير سؤال بود. او بايد كسانی را به همراه می برد كه اگر نبی نباشند، شريك كار رسالت و نبوت او باشند و حضرت فاطمه(ع) چنين بود. در مباهله قرار بود دروغ گويان رسوا شوند.
بنابراين، اگر پيامبر كسی را می‌برد كه در عمر خود دروغ گفته باشد، ديگر او نمی‌توانست بر دروغ‌گويان لعنت بفرستد؛ زيرا خودش از اول دروغ گفته است. از اينجا عصمت حضرت فاطمه(ع) معلوم می‌شود كه او هيچ دروغی در زندگی نداشته و مصداق اكمل و اتم صداقت است. اين شأن و عظمت فوق العاده زهرای مرضيه (ع) را می‌رساند. اين عظمت حضرت فاطمه(ع) را اسقف نجران هم در همان جا به قوم خود اعلام نمود: «اِنّی لأری وُجوها لو سألُوا اللّهَ اَن یُزيل جبلاً مِن مكانِه لازَاله بِها فلا تُباهلوا فتُهلِكوا ولایَبقی علیِ وجهِ الارضِ نصرانیٌّ الی يومِ القيامةِ»
پيامبر اكرم (ص)، فاطمه زهرا (ع) را به عنوان گواه نبوت و رسالت برای مباهله به همراه برد و پيش از آنكه به ميدان بروند، حضرت علی(ع)، فاطمه(ص) و حسنين(ع) را جمع نمود و فرمود: «خدايا، اين‌ها اهل بيت من هستند. پيامبر(ص) در اينجا اهل بيت حقيقی خودش را به امّت معرفی نمود، به‌ويژه آنكه از ميان زن‌ها فقط حضرت فاطمه (ع) است كه مصداق حقيقی «نساءنا» را دارد.

در حقیقت پیامبر و اهل بیتش تمثیل و نماینده همه مسلمانان بودند .

افزون بر آن، گروه های نام برده در آیه معطوف به «و» عطف هستند که دلالت بر مشارکت معطوفین در نقش خاص دارد و نیز مشارکت جمعی گروه های نامبرده خواسته شده است، زیرا مباهله با نجرانیان موضوعی قطعی و با هیئت خاص در نشستن و دعا با حالت تضرع بود که با یک مرتبه برگزاری آن حق از باطل متمایز می شد. بنابراین همه افراد اهل بیت (علیهم السلام) باید دسته جمعی حضور می یافتند و به همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مجموعه ای با اعضایی مرتبط را تشکیل می دادند، به طوری که اگر یک عضو حاضر نمی شد مجموعه از هم می پاشید و مباهله ای صورت نمی گرفت.

به عبارت اصولی، مشارکت اهل بیت (علیهم السلام) در مباهله به نحو عام مجموعی بود و امتثال حکم در این عام اگر ایجابی باشد فقط با انجام دادن همه افراد محقق می شود. (اجود التقریرات، نائینی، ج۱، ص۴۴۶) فرمان مباهله و دعوت از اهل بیت (علیهم السلام) حکمی ایجابی بود که می بایست نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و اله) همه اهل بیت (علیهم السلام) را فرا می خواند تا امر خدا را در مباهله اطاعت کرده باشد؛ لذا حضرت هر چهار تن (علیهم السلام) را فراخواند و اگر یکی را اهمال می کرد، امتثال امر خدا را نکرده بود؛ در نتیجه اگر هم نجرانیان مباهله را منتفی نمی کردند چه بسا مباهله (لعنت) پیامبر (صلی الله علیه و اله) بر نجرانیان مستجاب نمی شد.
بنابراین هر یک از اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان رکنی از مباهله به شمار می آمدند که با حذف هر رکن سازه مباهله از هم می پاشید. حضرت فاطمه (علیها السلام) به عنوان یگانه مصداق «نساءنا» از ارکان مباهله بود و بدون حضورشان مباهله ای صورت نمی گرفت. نظر به همین جایگاه رکنی است که فرقی میان هیچ کدام از اعضای مباهله کننده نبوی نبود و در روایتی آمده: «خداوند هرگز زنی را با مردی برابر نکرد مگر برابریی که در مباهله میان و علی (علیهما السلام) کرد در حالی که فاطمه (علیهم السلام) زنی است که برتر از زنان جهانیان است. اما خدا او را به علی پیوست و نیز حسنین را به آن دو (فاطمه (علیها السلام) و علی (علیه السلام)) پیوست. (تفسیر امام حسن عسکری، ص۶۵۶ ) بنابراین میان نقش فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) در مباهله تفاوتی وجود نداشت و هر کدام جایگاه و اهمیت خود را داشتند.

۱-جایگاه رکنی
چنان که بیان شد به اتفاق علمای شیعه و معظم اهل سنت، اهل بیت (علیهم السلام) یگانه مصادیق گروه های نامبرده در آیه مباهله بودند و روایات تواتری در این باره در منابع حدیثی و تاریخی فریقین نقل شده است. از جمله در نقلی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه واله) هنگام مباهله حسنین (علیهما السلام) را جلو، فاطمه (علیها السلام) را پشت سر و علی (علیه السلام) را سمت راست خود نشاند و خود نشست و به نجرانیان فرمود: «هم اکنون بیایید مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.» و خود دعا کرد: «خدایا، این جانم (علی (علیه السلام)) که او معادل خودم است. خدایا این (فاطمه (علیها السلام)) زنانم که بهترین زنان جهانیان است؛ خدایا، این دو (حسنین (علیهما السلام)) پسران و نوه هایم هستند. من جنگ می کنم با کسانی که با آنان بجنگد و صلح می کنم با کسانی که با آنان صلح کند.» و این گونه خداوند راستگویان را از دروغگویان متمایز کرد. (بحارالانوار، مجلسی، ج۳۷، ص۴۹)
هر یک از اهل بیت (علیهم السلام) در مباهله جایگاه خاص خود را داشتند و این گونه نبود که حضور بعضی کافی باشد. زیرا محاجّه میان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و علمای مسیحی بود و در ظاهر حضور پیامبر (صلی الله علیه واله) به تنهایی کفایت می کرد اما فرمان خداوند سبحان بر حضور اهل بیت (علیهم السلام) و مشارکت ایشان در مباهله که از عبارت صدر آیه به دست می آید «قل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نسائنا و نسائکم و أنفسنا و أنفسنا» و نیز در دعوت نبوی بود که از عبارت ذیل آیه «فنجعل لعنه الله علی الکاذبین» به دست می آید. (المیزان، طباطبایی، ج۳، ص۲۲۴)

✍️نتیجه گیری
مباهله یکی از وقایع بزرگ صدر اسلام است که میان پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله)، و مسیحیان نجران در ۲۴ ذی الحجه سال دهم هجری پیش آمد،
🌷 موضوع آن اثبات حقانیت مدعای پیامبر (صلى اللّه علیه و آله)،

🌷و نفی الوهیت حضرت عیسی (علیه السلام) بود،

🌷حضرت (ص) بفرمان خدا اهل بیت خود یعنی
علی بن ابی طالب ،
فاطمه
و حسنین
(علیهم السلام)
را به عنوان تنها مصادیق طرف اسلام ِ آیه مباهله به همراه برد.
مسیحیان با دیدن این چهره ها ی مقرب، از مباهله منصرف شده و به پرداخت جزیه تن دادند.

🌷در این واقعه مهم حضرت فاطمه ( علیها السلام) دو نقش محوری داشت :

الف- حضور به عنوان یکی از اهل بیت ( علیهم السلام)که در این نقش از جایگاههای:رکنی،
حجت خدا، وسیلةاستجابت،
انسان کامل و مظهر ایمان برخوردار بود.

ب – حضور به عنوان تنها زن مباهله بود که این نقش مبین رسالت اسلام در ارتقای جایگاه زن
و نفی دیدگاه تحقیر آمیز جاهلیت به زن بود .
🌷شناخت جایگاه فاطمه (علیها السلام)
در مباهله نگرش انسان را به زندگی تصحیح، و به ارزشهای واقعی (ایمان، کمال، پاسداری از دین و…) حیاتی دوباره می بخشد؛

انگیزة معرفت، اقتدا و توسل به آن حضرت و شوق فراگیری و تبلیغ معارف اسلامی را بطور عام و آموزه های او را به طور خاص در انسان ایجاد و عشق و ولای او را در انسان صد چندان می کند.
خدایا، ما را با ولای فاطمه (علیها السلام)زنده بدار و با ولای او بمیران.  🙏

همچنین ببینید

ابعاد وجودی انسان

ابعاد وجودی انسان : عرفا ابعاد وجودی انسان را «طبع و نفس و قلب و …

بهره برداری از قرآن : 

?بهره برداری از قرآن : انسان دارای سه بُعد و مرتبه است : 🌟اعضای ظاهری(جوارح) …

اولین چیزی که باید در قرائت قرآن به آن توجه کرد

?اولین چیزی که باید در قرائت قرآن به آن توجه کرد 💡 اینکه قرآن نامۀ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *