خانه / اسلايد / مسئله بیعت ازحسین(ع)/جواب حسین(ع):وآغاز قیام

مسئله بیعت ازحسین(ع)/جواب حسین(ع):وآغاز قیام

مسئله بیعت ازحسین(ع):
معاویه درسال ۴۱ هجری با امام حسن(ع)پیمان صلح منعقد کرد و در سال ۵۶هجری برخلاف مفاد قرارداد، فرزند خود یزید را به ولایت عهدی خویش برگزید و از مردم با زور و فشار و مال برای یزید بیعت گرفت، و در نیمه رجب سال شصت هجری معاویه از دنیا رفت و یزید به جای او بر حکومت و خلافت جامعه مسلمین قرار گرفت. و به همه فرمانداران خود نوشت که از همه مسلمین به هر طریق ممکن برای او بیعت بگیرند، و در نامه ای هم به استاندار مدینه مرگ معاویه را گزارش داد و در نامه کوچکی نوشت:
ـ اما بعد از حسین و عبدالله بن عمر و ابن زبیر بیعت بگیر و مهلت مده تا بیعت کنند والسلام.ـ
جواب حسین(ع):وآغاز قیام
امام حسین(ع) درجواب مروان که باو گفت:من به تو دستور می دهم با یزید بن معاویه بیعت کنی که خیر دنیا و آخرت تو در آن است،. حسین(ع) فرمود:
انا لله وانا الیه راجعون ،علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید
دیگر باید فاتحه اسلام را خواند ،که مثل یزید رهبر مسلمانان گردد، و امت گرفتار سرپرستی یزید باشند، من از جدم (ص)رسولخدا(ص) شنیدم می فرمود: خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.
شرایط جامعه اسلامی طوری شده بود که امام حسین(ع)خود این وضع را چنین تشریع می کند:
الا ترون ان الحق لایعمل به وان الباطل لا یتناهی عنه.
نمی بینید که جامعه اسلامی ازمحورحق وعدل خارج شده وبرمدار ظلم و باطل می گردد؟ نمی بینید که امر به حق و نهی از باطل نمی شود، حق در لباس باطل و باطل در لباس حق خودنمائی می کند.

به عبارت دیگر، تمدن اسلامی که قرار بود به دست ۱۲معمار علوی به کمال لایق خود برسد، دینی که خاتم پیامبران مامور ابلاغ آنست، دینی که باید عالمگیر باشد،و قرانی که احکامش برای تعالی و سعادت بشریت نازل شده. با حاکمیت اموی از مسیر الهی خارج، و بازگشت به جاهلیت و ارزشهای مادی، بجاهی رسید که از اسلام جز نام و از قران جز نوشته ای باقی نمانده بود.
وحالا با حاکمیت یزید که متجاهر به فسق و علنی شراب میخورد، و مست لایعقل میشود و یاوه می گوید.
که مسعودی در مروج الذهب می نویسد: میمون را لباسهای حریر و زیبا می پوشانید و در پهلوی دست خود بالاتر از رجال کشوری و لشکری می نشاند!
حال برای چنین شخصی از امام حسین(ع) بیعت می خواهند! که این شخص را خلیفه مسلمانان بداند، و امام از بیعت امتناع می کند و آنها هم به هیچ وجه از بیعت خواستن صرف نظر نمی کردند، که اگر بیعت نکنی کشته می شوی!
لذا امام به ولید می فرماید: ما از خاندان نبوت و رسالت هستیم خاندانی که خانه آنها محل رفت و آمد فرشتگان است و خداوند به خاطر ما همه چیز را آغاز کرد و همه چیز را پایان می بخشد. اما یزید مردی فاسق و شرابخوار و قاتل است و علنا جنایت و گناه می کند، و مثل من بیعت مثل او را نخواهد کرد،
این یک عامل برای قیام بود: تقاضای شدید که به هیچ وجه حاضر نبودند که  امام حسین(ع) بیعت نکند و آزادانه در میان مردم باشد. این بیعت نکردن را خطری برای خودشان می دانستند. زیرا بیعت نکردن امام یعنی معترض بودن، قبول نداشتن، اطاعت یزید را لازم نشمردن، بلکه مخالفت با او را واجب دانستن، آنها می گفتند باید بیعت کنید، وامام می فرمود : “مثلی لا یبایع مثل یزید” (کسی مثل من با کسی مثل یزید بیعت نمی کند)، حال در مقابل این تقاضا، در مقابل این عامل، امام چه وظیفه ای دارند؟ اگر بیعت نکنی کشته می شوی! لذا چون گفتگو بین امام و مروان بطول انجامید، مروان در حال خشم از حسین(ع)جدا شد.

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *