خانه / اسلايد / همه مجذوب حسين(ع)/شهدای اهل البیت (ع)

همه مجذوب حسين(ع)/شهدای اهل البیت (ع)

همه مجذوب حسين:

امام حسین(ع) مرد حق بود، و برای حق قیام کرد، و در راه حق کشته شد. اصحاب و یاران حسین(ع) نیز که تربیت یافتگان حسینی هستند، صفات و کمالات مولایشان حسین(ع) در آنها دیده می شد.

لذا تجلی ایمان و صفات یاران حسین در عاشورا تعجب وتحسین جهانیان را برانگیخیت. بعضی از صفات یاران حسین(ع) که در همه آنها قابل تقدیر بود عبارتند: از «روح وحدت، استقامت، ایمان، صبر، تسلط بر نفس،» و مهم اینکه همه تسلیم حسین بودند. و همه مجذوب حسین (ع) و پروانه وار، بر دور وجود امام خود روحشان عروج می یابد.

خدا پرستی، ایمان و از خود گذشتگی سید الشهداء(ع) چنان این جماعت را مجذوب کرد. که همه یکپارپه، ایمان، حقیقت، فداکاری وشجاعت گشتند.

و با نیت خالص برای حق قیام کردند، و در راه حق کشته شدند و برای همیشه زنده ماندند. و با کشته شدن زنده تر شدند، و روحشان تابناکتر شد. زیرا خدای متعال فرموده است.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ «۱۶۹»
( هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند . )« ۱۶۹»
آنان از زندگی مادی در دنیا، که برای همه موجودات زنده از مسلم و کافر، از عاقل و غیر عاقل، که در اکل و شرب و امور ناپایدار خلاصه می شود، گذشتند،

به یک حیات وزندگی حقیقی و معنوی،که فقط با شهادت نصیب مخلصین می شود، نائل شدند. آنان زنده هستند نزد پروردگارشان از رزق الهی برخور دارند.

در روایتی از حضرت رسول(ع) درباره جعفر بن ابیطالب که درغزوه مؤته به شهادت رسید، می فرماید: “رایته و له جناحان یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه ”
او را دیدم که دو بال دارد که پرواز میکند ،با آنها در بهشت همراه ملائکه. بدین سبب او را جعفرطیار میگویند.
یرزقون: ـ اشاره ثبات رزق و استمرار دائم برای این شهدا است.

آنان از نعمتهای بهشتی، در قبر و در برزخ برخوردارند و سعادت ابدی در بهشت خاص، با خطاب: فَادْخُلِي فِي عِبَادِي «۲۹» وَادْخُلِي جَنَّتِي «۳۰» داخل می شوند.

(پس در ميان بندگانم درآى « ۲۹» و در بهشتم وارد شو .) « ۳۰»

و ما می گوئیم: یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما. ای کاش با شما بودیم و به فوز عظیم میرسیدیم. پس عجب نیست که شیعیان ذکر شهدای کربلا را و خصوصا سیدالشهدا(ع) و اهل بیت را جاودانه می دارند. زیرا آنان عنوان کامل شریعت اسلام و رمز شجاعت و انسانیت بودند.

شهدای اهل البیت (ع):

پس از آنکه یاران امام حسین(ع) همه به شهادت رسیدند، غیر از بنی هاشم کسی نماند. بنی هاشم مانند پسران و برادران و برادرزادگان و پسر عموهای امام حسین(ع) آماده جنگ و شهادت شدند، یکی پس از دیگری از امام اجازه گرفتند و از همدیگر و امام خدا حافظی کرده و به سوی میدان جنگ می رفتند.

اما شهداء از اهل بیت، فرزندان حضرت زینب(س) و فرزندان امام حسن(ع)، حضرت قاسم و برادرش عبدالله، حضرت عباس و سه برادرش، و علی اکبر که آنها بزرگانی بودند با فضائل فراوان.

مشهور است که، علی اکبر شباهت زیادی به پیامبر(ص) داشت، اولین کسی بود از اهل بیت، که برای اجازه رفتن بمیدان، به حضور امام (ع) آمد.

امام حسین(ع) به او اجازه داد، سپس نگاه مأیوسانه ای به اکبرش کرد و دو انگشت اشاره را به طرف آسمان بلند کرده و گفت:
“اللهم کن انت الشهید علیهم، فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقا وخُلقا ومنطقا برسولک وکنا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه.”
( خدایا خودت بر این قوم، شاهد باش، که به سوی آنها جوانی رفت که از نظر جمال وکمال وسخن گفتن، شبیه ترین مردم به رسول تو است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو بودیم به چهره علی اکبر می نگریستیم.)

علی اکبر به میدان رفت و با دشمن می جنگید و رجز می خواند:
من علی پسر حسینم، سوگند به کعبه ما نزدیکتر و شایسته تر به (مقام) پیامبر(ص) هستیم…

وچندین مرتبه با شدت تشنگی بر دشمن حمله کرد و آنها را از اطراف پدر بزرگوارش و خیمه های حرم نبوت پراکنده ساخت. و با زخمهائی که داشت با کمال شهامت و قوت قلب،جنگید.، آنحضرت درخون خود می غلطید، و دردم آخر صدا بلند کرد:
“یا ابتی علیک منی السلام هذا جدی رسول الله یقرئک السلام ویقول عجل القدوم الینا. قد سقانی بکا سه الاوفی شربة لاظما بعدها ابدا.”

(ای پدر! سلام بر تو باد، هم اکنون این جد من رسول الله(ص) به تو سلام می رساند و می فرماید: به سوی ما شتاب کن. مرا از جام خود سیراب کرد که هرگز بعد از این تشنه نخواهم شد.)(۱)

بروایتی: هنگامی که بر سر مقدس آنحضرت ضربه زدند، آنحضرت نتوانست بر مرکب بنشیند، خم شد و سرش را روی یال اسب نهاد، اسب او وحشت زده به سوی لشکر دشمن روانه شد.

“فقطعوه بسیوفهم اربا اربا”. دشمنان با شمشیرهای خود بدن نازنینش را پاره پاره کردند.

حضرت ابوالفضل عباس (ع):

از بزرگی و عظمت ابوالفضل یکی اینکه در عصر روز نهم محرم (تاسوعا) که شمر بن الجوشن با دستور تاکید جنگ به کربلا می آید، امان نامه ای هم برای حضرت عباس می آورد.

در همان عصر تاسوعا که هاله ای از تشنگی خیام حرم اهل بیت رسولخدا(ص) را گرفته بود، شمربن ذی الجوشن پشت خیمه ها آمد و فریاد زد: “این بنو اختنا”، کجایند فرزندان خواهرمان، عبدالله و جعفر و عثمان و عباس. آنان جواب ندادند.

امام حسین(ع) فرمود: ای فرزندان ام البنین، اگر چه فاسق است، ولی بخاطر قرابتی که با شما دارد ببینید چه می گوید، وقتی از او سئوال می کنند: چه می گوئی، شمر صدا زد: “یا بنی اختی انتم آمنون” ای فرزندان خواهرم شما در امان هستید ومی توانید برگردید.

در اینجا بود که فرزندان ام البنین وفاداری خودشان را به امام حسین(ع) نشان دادند، و در جواب شمر فرمودند: “اتؤمننا و ابن رسول الله لا امان له.” (آیا ما در امان باشیم ولی پسر پیامبر در امان نباشد؟)

دست از دامان او کی می کشم، تا شهادت در رکابش را چشَم
آمدیم از حق نگهداری کنیم تا امام خویش را یاری کنیم

عباس سه برادر داشت که پدر آنان علی و مادرشان ام البنین بود، عبدالله و عثمان و سومی جعفر بود که از او کوچکتر بودند. در روز عاشورا حضرت اباالفضل رو به برادرا ن کرد و گفت: ای پسران مادرم به پیش بتازید تا خلوص وخیر خواهی شما را در راه خدا و رسولخدا بنگرم. آنها یکی بعد از دیگری روانه میدان شدند تا به شهادت رسیدند.

وجالب اینجاست که ابوالفضل(ع) اول برادان مادری خود را برای دفاع از امام خود حسین(ع) فرستاد تا به شهادت رسیدند، بعد خودش به میدان می رود.

آنگاه که همه یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند. وعباس(ع) خود و برادرش حسین را تنها دید. به نزد امام آمد و اجازه میدان خواست، امام حسین(ع) سخت گریه کرد، و فرمود برو مقداری آب برای کودکان و تشنه لبان حرم بیاور.

عباس (ع) درحالیکه نیزه بر دست داشت، مشک خشکیده را برداشت و بسوی شریعه حرکت کرد. در حالی که شریعه در محاصره شدید دشمن بود، ولی شجاعانه با یک حمله محاصره را درهم شکست، و خود را به شریعه رساند. تشنه وخسته است، اما همین که دست برآب می برد تا جرعه ای بیاشامد، “فذکر عطش الحسین(ع)” بیاد عطش برادرش حسین و اهل بیت وحرمش افتاد، و آب نخورد.

بعضی در روضه ها میخوانند که: آب نخورد چون پدرش باو وصیت کرده بود. اگر این طور باشد فضیلتی برای او نیست. زیرا فضیلت در این است که با وجود اینکه آب بود و مانعی هم از آشامیدن نیست، ولی چون بیاد تشنگی حسین و اهل بیت می افتد از خوردن آب خودداری می کند. چنانکه در کلمات خود بیان میکند:

یا نفسی من بعد الحسین هونی وبعده لا کنت ان تکونی
هذا الحسین وارد االمنون وتشربین بارد المعین
تالله ما هذا فعال دینی
ترجمة: ((ای نفس! بعد ازحسین، زندگی تو ارزش ندارد، و نباید بعد از او باقی بمانی، این حسین است که لب تشنه و در خطر مرگ قرار دارد می خواهی آب گوارا و خنک بیاشامی”))
اینجا نمی گوید چون پدرم گفت آب نخور، نمی خورم بلکه می گوید: سوگند به خدا دین من اجازه چنین کاری را نمی دهد. وبه نقلی فرمود: “والله لا اذوق الماء وسیدی الحسین عطشانا”
(به خدا قسم لب به آب نمیزنم در حالی که آقایم حسین(ع)تشنه باشد. )

عقل می گوید: آب بنوش تا نیرو بگیری و بتوانی خوب بجنگی، ولی عشق و وفا و صفا می گوید: برادرت و اهل بیت او تشنه اند، تو آب بنوشی وآنها تشنه باشند؟

این مقام عشق است، عشق حقیقی، ایثار است در راه محبوب.

حضرت عباس(ع) مشک را به شانه راستش گرفت و به سوی خیمه ها رهسپار گردید، سپاه دشمن سر راه آنحضرت را گرفتند و او را محاصره کردند، و آن حضرت تنها با آنهمه جمعیت می جنگید. تا آنکه ضربتی بر دست راست او زدند و آن را جدا نموده، و او مشک را به دوش چپ گرفت، و آنحضرت با همان یکدست حمله می کرد و چنین رجز می خواند:
والله ان قطعتم یمینی انی احامی ابدا عن دینی

((به خدا قسم اگردست راستم قطع گردید،من همچنان از دینم حمایت می کنم، و از امامی که یقین راستین دارد دفاع می نمایم، آن امامی که پسر دختر پیامبر پاک وامین می باشد)).

دربیانات ابوالفضل عباس (ع) هدف و عقیده او نهفته است، دفاع از دین و امام زمانش، واین دو نکته بالا تر از مسئله برادری است.

یعنی برادرش حسین(ع) را با آن علاقه و ادبی که باو دارد، اما چون او امام زمانش است، با تمام قدرت وشجاعت و جوانمردی ازحسین(ع) دفاع می کند. تا جائی که سه برادر خود رابرای دفاع از دین و امام زمانش، پیش ازخود بمیدان می فرستد.

و وقتی دست چپ او قطع می شود باز رجز می خواند.ای نفس ازکافران نترس، تو را به رحمت خدای جبار بشارت باد، آنها دست چپم را به ظلمشان قطع کردند، پروردگارا آنان را وارد آتش سوزان کن.که با این رجز در حقیقت از قطع شدن دست چپ خود هم خبر می دهد.

لذا مشک را به دندان گرفت وهمت می کرد تا مشک را به خیمه ها برساند که ناگاه تیری بر مشک آب آمد و آب ریخت، و تیر دیگری بر سینه اش رسید و از اسب بر زمین افتاد.

سلام امام زمان(ع) به عباس (ع):

در زیارت ناحیه مقدسه که از امام زمان(ع) نقل شده، آنحضرت خطاب به حضرت عباس(ع) پنج فضیلت برای آن حضرت بیان می کنند، وچنین می گوید:

“السلام علی ابی الفضل العباس بن امیر المومنین، المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الواقی الساعی الیه بمائه، المقطوعة یداه…”

سلام بر ابوالفضل عباس فرزند امیرمومنان:
۱٫ وآنکه: جانش را نثار برادرش کرد.
۲٫ وآنکه: دنیا را وسیله آخرت قرار داد.
۳٫ وآنکه:فدای برادرش شد.
۴٫ وآنکه: نگهبان بود وسعی فراوان کرد تا آب را به لب تشنگان برساند.
۵٫ وآنکه: دو دستش( در جهاد فی سبیل الله) قطع گردید.

پس سیادت وشرافت از آن فرد یا جامعه ایست که حق را بشناسند، و آن را محترم و از آن پیروی کنند. چنانکه شخصیت و ارزش هر کس به اندازه خلوص نیت اوست. و این که درعقیده و عمل پیرو حق وحقیقت باشد. گرچه راهیان این راه کم باشند!

لذا آنان مظهر ایمان، نماینده حقیقت، نمونه مردانگی، راهنمایان هدایت و الگوی مردم با تقوی و فضیلت شدند. پس باید صفات و فضائل آنان را ذکر کرد، و این صفات را در خود تقویت کرد، تا بتوان به درجه والای کمال انسانیت رسید.

دعا: خدایا ما رابا اهل بیت نبوت محشور بفرما.

همچنین ببینید

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست 

روزه تسلط بر نفس و قرب الهیست « روزه پرهیزکاری و قرب الهی است برای …

گناهکار در قفس است

گناهکار در قفس است بزرگی می گفت: گناهانتان شما را در قفس حبس کرده، استغفار …

با توبه اماده ضیافه الله شویم

با توبه اماده ضیافه الله شویم از جمله استعدادت و آمادگی ها برای حضور در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *