خانه / اسلايد / معامله با خدا

معامله با خدا

جلسه یازدهم: معامله با خدا

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین بارئ الخلائق اجمعین. الصلاة والسلام علی خاتم الانبیاء والمرسلین واهل البیت المعصومین . السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی الاولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین. یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «۱۱۱»

ترجمة: یقيناً خدا از مؤمنان جان‏ها و اموالشان را به بهاى آنكه بهشت براى آنان باشد خريده ؛ همان كسانى كه در راه خدا پيكار مى‏كنند ، پس [دشمن را] مى‏كشند و [خود در راه خدا] كشته مى‏شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجيل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده‏اى حق ؛ و چه كسى به عهد و پيمانش از خدا وفادارتر است ؟ پس [اى مؤمنان !] به اين داد و ستدى كه انجام داده‏ايد ، خوشحال باشيد ؛ و اين است كاميابى بزرگ . « ۱۱۱

معامله خدا با بندگان:

در این آیه مبارکه خداوند متعال معامله ای را با بندگان مطرح می کند. خریدار خدا، فروشنده بندگان مؤمن اگر خرید و فروشی مهم باشد، شش شرط در آن لحاظ می شود و برای آن سند می زنند. اما اگر معامله ای مهم نباشد آن شش شرط را ندارد. مثلا میروی غذائی یا لباسی بخری فقط پول می دهی و جنس را می گیری. اما اگر بخواهی خانه ای و یا ماشینی بخری این شش شرط در آن لحاظ میشود ۱و ۲ ـ مشخص کردن خریدار و فروشنده ،۳ ـ نوع جنس، ۴ ـ قیمت ۵ ـ تنظیم سند، ۶ ـ قباله سند، و وقتی این اصول مراعات شد و سند امضاء شد دیگر فروشنده مالک نیست

توجه به این آیه شریفه:
خریدار کیست؟ خدوند تبارک وتعالی ، و فروشنده مؤمنین هستند، چون خداوند از غیر مؤمنین نمی خرد، خداوند از کسی که برای ریا و شهرت بفروشد نمی خرد. نوع جنس: انفسهم واموالهم، جان و مال ایشان است. قیمت و بهاء: بهشت است. اما قباله این معامله: علاوه بر قرآن، درتورات و انجیل نیز بیان شده.

ببینید خداوند چقدر بزرگ است و کریم، با وجود اینکه همه چیز را خودش داده، جان و مال و هر انسانی هر چه دارد مالک حقیقی خداست. ولی با این وصف آنچه داده، با بندگان معامله می کند و می خرد! اما برای فروشندگان شرط سنگینی قرار داده، و آن مؤمن بودن و خالص فقط برای خدا، او هیچ شریکی را نمی پذیرد، حتی در نیت. خدا عمل خالص راهر چند کم باشد قبول می کند اما خالص برای خودش.

پس اگر کسی با خدا معامله کرد و مال و جان را با قیمتی بسیار گران فروخت دیگر مالک جان و مال نیست، بلکه دیگر مالک چیزی نیست، و در آنچه دارد به اجازه مالک تصرف میکند، و باید باختیار صاحب مال و کالا باشد.

انبیاء و ائمه اطهار، وپیروان آنان، و مؤمنین حقیقی با خدا معامله کرده اند. چرا که به وعده الهی امیدوارند، که میفرماید:
وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «۱۱۱»

( و چه كسى به عهد و پيمانش از خدا وفادارتر است ؟ پس [اى مؤمنان !] به اين داد و ستدى كه انجام داده‏ايد ، خوشحال باشيد ؛ و اين است كاميابى بزرگ . « ۱۱۱»
پس بشارت باد ایشان را در این معامله که خود فوز بزرگی است.)
شهدای کربلا در روز عاشورا این آیه شریفه را بنمایش گذاشتند. و با خدا معامله کردند، و هرچه که داشتند از مال و جاه و فرزند و عیال ودر نهایت جان عزیز خود را در طبق اخلاص نهادند. و تقدیم جان آفرین کردند.

آیا تا حالا با خدا معامله کرده ای؟

لحظه ای تامل کن ، آیا تا کنون با خدا معامله کرده ای؟ یعنی آیا کاری را خالص فقط برای خدا بدون هیچ چشمداشتی انجام داده ای؟ زیرا بعضی ها از اول عمر تا آخر عمرشان معامله ای با خدا نداشتند، جز دنیا هیچ هدفی ندارند. آنچه می کنند از عبادات و اعمال به جهت دنیاست، و اصلا در این معامله، ان الله اشتری داخل نشده اند.

بعضی هم تا حدودی داخل شده اند اما باید یقین خود را تقویت کنند. عاملی که سبب تحقق هدف انبیاء می شود ایمان به معاد و وعده های الهی است.

انسان وقتی باور کرد که موجودی است ابدی، و با مردن از بین نمی رود، و اعمال او همیشه با اوست، و روزی همه این اعمال ظاهر، و او جوابگوی اعمال خود خواهد بود! اگر این را فهمید، هدف و سعی او در زندگی، در راه انبیاء خواهد بود.

یعنی یاد معاد انسان را به هدف انبیاء می رساند، زیرا خود انبیاء هم که به این مقام رسیدند، و تحمل آن همه مصائب را نمودند، بخاطر یقینی بود که داشتند، و یاد خانه اصلی و رسیدن به لقاء الله بود.

پس ایمان به قیامت و یاد معاد انسان را به سعادت می رساند. زیرا با خدا معامله می کند و میداند این معامله ایست که موجب سعادت ابدی او میشود. آنچه در دنیا از مال وجاه دارد، برای روزی که لا ینفع مال و لا بنون می دهد. مانند پس اندازی که در بانک برای آینده می گذاریم. پس انسان با ایمان به معاد، جهاد و تلاش در راه خدا می کند. چنانکه پیامبر(ص) با یاد معاد مردم را به جنگ وجهاد در راه خدا می فرستاد.

بزرگترین سرمایه ای که انسان دارد جان اوست و اگر با کمتر از بهشت معامله کند ضرر کرده. اگر مال و جان از آن اوست، پس آنرا در راه خدا در جهاد صرف کن. مالک میگوید: چه بکشی وچه کشته شوی و حتی اگر هم کشته نشوی ثواب را می بری .”شاهِد” این خرید و فروش انبیاء اولا العزم ، موسی(ع) و عیسی(ع) و خاتم انبیاء(ص) هستند. وسند این معامله در قرآن سوره توبه آیه ۱۱۱ ثبت شده.

انسان باید بداند خدا از او چه می خواهد، یعنی در کجا به او بیشتر احتیاج است. مهم اینکه عملت و وجودت برای خدا، و در هر زمانی تکلیف و وظیفه خود را بدانی حسین(ع) این آیه را پیاده کرد. حسین(ع) با خدا معامله کرد . و اصحاب حسین(ع) هم با خدا معامله کردند.

لذا روز عاشورا روز معراج حسین بن علی(ع) بود. روزی که ما باید از روح حسین، غیرت حسین، شجاعت حسین درس بگیریم. بلکه بیدار شویم و این صفات را در خودمان پرورش دهیم.
روز عاشورا سوق و بازار فضائل حسینی است، که شرافت و کرامت انسانی را عرضه می کند.

یک نویسنده معروف (عباس محمود عقاد) جمله ای درباره اباعبدالله (ع) دارد که می گوید: روز عاشورا مثل اینکه یک نوع مسابقه میان خصلتهای حسینی برقرار شده بود. یعنی فضائل حسینی هرکدام با دیگری مسابقه می داد. صبر حسین، می خواست از سایر صفاتش جلو بیفتد، رضای حسین، می خواست (بآنچه رضای خداست) می خواست از صبرش جلو بیفتد، و اخلاص حسین، می خواست از همه اینها پیشی بگیرد. شجاعت حسین، می خواست گوی سبقت را از صفات دیگر برباید.

ولی می گویند: چیزی که از همه صفات بیشتر جلوه کرد، طمانینه حسین، اطمینان حسین، آرامش و استقامت حسین(ع ) بود. یکی از وقایع نویسها که آنجا بود می گوید:
“والله ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده واهل بیته واصحابه اربط جاشا من ”

میگوید: به خدا قسم سراغ ندارم مرد دلشکسته ای را (مرد تحت فشار قرار گرفته ای را) که فرزندانش و اهل بیتش جلوی چشمش(تکه تکه) باشند، اصحابش را ببیند در حالی که سرهایشان از بدنهایشان جدا شده است. این مقدار قوت قلب داشته باشد.
این جریان خیلی عجیب است و همه را به تعجب وا داشته است، زیرا حتی تصورش هم آسان نیست.

استاد مطهری می فرماید: ابا عبدالله(ع) در روز عاشورا چنان قدم بر می دارد کأنه آینده روشن، و آثار نورانی نهضت خودش را می بیند. و شک نداشت که با همین شهادت پیروز می شود. شک نکرد که روز عاشورا باید هر چه دارد در راه خدا بدهد. یعنی روز عاشورا پایان کِشت است .

آیاحسین(ع)شکست خورد؟

سید قطب که یکی از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن است. در تفسیرخود، فی ظلال القرآن ـجلد۷ ازص۱۸۹ ذیل آیه۵۱ سوره مؤمن، پس ازبحثی پیرامون نصرت الهی وپیروزی، میگوید: آیا نهضت حسین(ع) پیروزی بود یا شکست؟ می گوید:

در دائره و مقیاس کوچک، شکست بود، ولی در حقیقت پر فروغ و در مقیاس بزرگ و وسیع پیروزی بود، هیچ شهیدی در سراسر زمین مانند حسین(ع) نیست که احساسات وقلبها را قبضه کند ونسلها را به غیرت و فداکاری بکشاند، و چه بسیار انسانها بودند که نتوانستند به هدفشان برسند گر چه بسیار تلاش کردند و عمر خود را در راه رسیدن به هدف سپری نمودند.

ولی حسین (ع) عقیده و هدفش را با شها دتش پیروز کرد، هیچ خطبه ای نتوانست قلبها را به سوی افکار بزرگ سوق دهد ومیلونها نفر را به سوی اعمال بزرگ بکشاند، همچون خطبه آخر حسین (ع) که با خون خود آنرا امضاء کرد، و برای همیشه حرکت و تحول مردم در خط طولانی تاریخ گردید.

حسین بن علی(ع) شهید همیشه زنده ای است، که همیشه درطول تاریخ، یاد او و نام او و قیام خونین او دلها را به طپش در می آورد، و به انسانها نیرو و توان می بخشد. با شهادت حسین(ع) جنبشها و حرکتها و طغیانها علیه دستگاه اموی، و مبارزه علیه ظلم و طاغوتها آغاز شد. طولی نکشید که سرکردگان کربلا با بدترین وضعی به هلاکت رسیدند ،قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ قمری برای انتقام از قاتلان حسین(ع) که نشأت گرفته از خون شهیدان کربلا بود، که فداکاری بسیار کرد، و قاتلان شهدای کربلا را کشت. و سران آن ظالمان عمر بن سعد و ابن زیاد را به مجازات رساندند.

اولین کسی که حرکتی بر ضد دستگاه اموی کرد یک زن بود:

اولین کسی که ضد دستگاه اموی قیام کرد، یک زن بود، زن یکی از لشکریان ابن زیاد بود، درعصر عاشورا وقتی که دید لشکر می خواهند به طرف خیمه های حرم حسین بن علی(ع) حمله کنند، دوید و چوب خیمه ای را برداشت و در جلوی خیمه ها ایستاد. قبیله بکر بن وائل را صدا زد: ” یا آل بکر بن وائل “قبیله من! خویشاوندان من! کجائید؟ بیائید. کار باینجا کشیده است که می خواهند حرمت حرم پیامبر(ص) را بشکنند.

ونهضتهای کنونی از انقلاب جمهوری اسلامی و مقاوت حزب الله لبنان و مردم غزه و… همه از آثار نهضت عاشورا است .
وحتی گاندی رهبر هند میگوید: من چیز جدیدی برای ملت هند نیاورده ام، بلکه از حسین بن علی درس گرفته ام. واگر بخواهم هند را نجات دهم، واجب است همان راهی را بپیمایم که حسین بن علی پیمود.

واین هم محمد علی جناح، آزادیخواه معروف جهان وموسس پاکستان گوید: هیچ نمونه ای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین (ع) از لحاظ فداکاری وتهور، نشان داد، در عالم پیدا نمی شود، به عقیده من، تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نماید.

این هم مسیو ماربین (از دانشمندان معروف آلمانی) گوید: در ظاهر، یزید، حسین وانصارش را کشت، اما در باطن، حسین(ع)، یزید و همه بنی امیه را بدتر از هزار بار کشت، یزید آنها را یک روز، و امام حسین(ع) او و قومش را تا ابد وهر روز کشت.
سئوال :حال نظر شما چیست؟ آیا حسین بن علی شکست خورد یا پیروز شد؟

بصیرت حسین (ع):

امام (ع) وقتی برای وداع با اهل بیتش آمد که احدی از اصحابش زنده نبودند. که آن وداع هم خیلی جانسوز و جانگداز است. ولی بعلت خاصی ابا عبدالله نوبت دوم برای وداع آمد. امام(ع) زنها وبچه ها را جمع کرد. اینجاست که عظمت روح ابا عبدالله پیدا می شود! اول فرمود:

“استعدوا للبلاء” خودتان را برای بلا آماده کنید. ” تغطین بازارکن” ،چادرها را برسرکنید. امام می خواست روح اینها آماده باشد، ویک جمله بیشتر نگفت، ولی بلا فاصله فرمود:” واعلموا ان الله حافظکم ومنجیکم من شر الاعداء، ومعذب اعادیکم بانواع البلاء.” (اهل بیت من!یقین داشته باشید که شما از این ساعت سختی وشدت می بینید، ولی ذلت نخواهید دید. بدانید که خداوند شما را حفظ و از شر دشمنان نگه می دارد، و شما محترمانه به حرم جدتان برخواهید گشت. و از این ساعت ببعد، بدبختی دشمنان شماست، مطمئن باشید که خداوند دشمنان شما را در همین دنیا بانواع مختلف عذاب خواهد کرد.

معلوم می شود اباعبدالله اوضاع و آینده را می بیند! نوشته اند: ابا عبدالله در حملات خود نقطه ای را انتخاب کرده بود که نزدیک خیمه ها وحرم باشد. به دو منظور: اول اینکه، میدانست دشمنان چقدر بی غیرت و ضد انسانی اند و این مقدار حمیت ندارند که لااقل بگویند ما با حسین(ع) طرف هستیم، پس متعرض خیمه ها نشویم. میخواست تا جان در بدن دارد،کسی متعرض خیام نشود.

حمله می کرد، از جلو او فرار می کردند. ولی تعقیب نمی کرد. بر میگشت تا خیام مورد تعرض قرار نگیرند .
حسین(ع) شجاع است و صبور، راضی به رضای الهی و مخلص است، ولی غیرتش هم باو اجازه نمی دهد که زنده باشد و کسی نزدیک خیام حرم او بیاید.

وبه اهل بیت دستور داده بود که تا من زنده هستم از خیمه ها بیرون نیایند. و این دروغ است که اهل بیت مرتب از خیمه ها بیرون می آمدند والعطش میگفتند.

و منظور دیگر هم از اینکه از خیمه ها زیاد دور نمی شد، این بود که،تا امام زنده است اهل بیت بدانند که امام هنوز زنده است. لذا نقطه ای را مرکز قرار داده بود که صدایش به آنها می رسید، و وقتی که بر می گشت ودر آن نقطه می ایستاد فریاد میزد:

“لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم”
فریاد حسین(ع) که بلند می شد اهل بیت سکونت خاطری پیدا می کردند و می فهمیدند که امام هنوز زنده است.

آری امام در آخرین وصیتهایش به اهل بیت می فرماید: تا من زنده هستم در خیمه ها بمانید و بیرون نیائید، و مطمئن باشید که بعد از من شما اسیر می شوید، ولی کوشش کنید که در مدت اسارتتان، یک وقت کوچکترین تخلفی از وظائف شرعیتان نکنید. مبادا کلمه ای بزبان بیاورید که از اجر شما بکاهد. و مطمئن باشید ،که این پایان کار دشمن است.

“واعلموا ان الله منجیکم.”
(بدانید که خداوند شما را نجات میدهد، و از ذلت حفظ می کند) .
نورانیت این کلام را بنگر!
به آنها می گوید: اهل بیت من شما اسیر خواهید شد، ولی ذلیل و حقیر نخواهید شد. اسارت شما هم اسارت عزت است.

بهمین جهت وقتی در کوفه مردم برسم صدقه به اطفال گرسنه اسراء نان می دادند، حضرت زینب(س) نمی گذاشت، و مانع میشود از خوردن آن نانها، بیان می کنند نانها را از دست بچه ها می گرفت ومی گفت صدقه بر ما اهل بیت حرام است. اسیر بودند ولی هرگز حاضر نشدند خواری را تحمل کنند.

ابن الحدید سنی مذهب می گوید: والحسین الذی تخیره عن یقضی عزیزا ولا یعیش ذلیلا. یعنی به آن حسینی عشق می ورزم که مخیر شد بین ماندن با ذلت و مرگ با عزت، و او مرگ با عزت را اختیار کرد بر حیات ننگین و ذلت.

الدنیا سوق الاخره:

در احادیث آمده است که: دنیا بازاری است که عده ای سود می برند، و قومی خسارت می کنند. و بشرالمؤمنین یعنی آنهائی که بخدا فروختند سود بردند. و عمر عزیز خود را با بهشت ونعمتهای ابدی معاوضه کردند. زیرا هر عملی که مؤمن انجام میدهد و هر قدمی که در راه خدا بردارد، و هر مطاعی که صرف می کنند .آن را می نویسند ،و هر چه را مؤمن ببرد خدا می خرد هر چند کم باشد به اندازه استطاعت مؤمن، و عمل صالح، فقط جان ومال نیست.

بلکه در همه ابعاد دینی، که جهاد یکی از آنهاست. خداوند اجر کسانی را که هم خوب هستند و هم عمل صالح انجام می دهند ضایع نمی کند .هم در دنیا عزت و آرامش، و هم در آخرت بهشت برین و قرب الاهی را به آنها عنایت می کند.

وآنان که آخرت را به دنیا فروختند، خسرالدنیا والاخره هستند، زیرا در دنیا حتی از خواب راحت هم محروم هستند، و با انواع نگرانیها ،که می ترسند آنچه دارند از دست بدهند، و همین امور سبب می شود که از آخرت غافل شوند.

لذا در واقعه کربلا هر دو گروه را می بینیم. آنان که با خدا معامله کردند و سود بردند و آنهایی که از دنیا نصیبشان نشد مگر قلیل و در آخرت هم عذابی الیم.
سئوال :راستی ما دراین بازار تجارت دنیا آیا سودی برده ایم؟

از خدا بخواهیم که به ما توفیق دهد با استفاده از نور ولایت اهل بیت دست پر از این دنیا برویم. وسعی کنیم ما هم هر روز قدمی خالصانه درخدا برداریم .

همچنین ببینید

قرآن نور و هدایت است

?قرآن نور و هدایت است خداوند در وصف کلام خود می فرماید: ✨✨يَهْدِي بِهِ اللَّهُ …

ترک دنیا طلبی مذموم

┄═﷽═┄ ✅ ترک دنیا طلبی مذموم   🗞امام صادق (علیه‌السلام) به عنوان بصری می‌فرماید: «وَ …

مواضیع قرآن :

مواضیع قرآن : 🍀 یکی از مسائل مهمی که در قرآن بدان پرداخته است و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *