خانه / اسلايد / پاسخ به چند سئوال

پاسخ به چند سئوال

جلسه دوازدهم: پاسخ به چند سئوال

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین بارئ الخلائق اجمعین. الصلاة والسلام علی خاتم الانبیاء والمرسلین واهل البیت المعصومین . السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی الاولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین. یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما.
امام چرا زنان وکودکان را با خود بُرد؟

میزان و مقیاسی که رجال الهی وآسمانی اشیاء را بدان می سنجند، غیر از مقیاس و معیار مردم عادی و مادی است. زیرا آنها به حقیقت واقفند. و از طرفی همیشه بین آنها ومردم عادی اختلاف وجود داشته و اعمال آنها مورد انتقاد خرده بینان واقع شده است.

از آن جمله، روزی که حسین(ع) عازم بر سفر عراق گردید، جماعتی حضرت را از رفتن به عراق ممانت می کردند، و تاریخ حیات پدرش علی(ع) و برادرش حسن(ع) را تذکر دادند. و از بیوفائی مردم کوفه سخن گفتند. حضرت حسین(ع) می فرماید: جدم رسول الله به من گفته است:

(اخرج الی العراق فان الله شاء ان یراک قتیلا”)
یعنی برو بسوی عراق که خدا میخواهد تو را کشته ببیند. و حسین(ع) مقابل خواسته حق تسلیم است. باو می گفتند: چرا زنها را می بری؟ می فرمود:
“ان الله شاء ان یراهن سبایا”
یعنی تو باید خاندانت را در این سفر همراه ببری و خدا خواسته آنها را اسیر و دُور شهر ها ببیند و حسین تسلیم خدا و امر الهی است.
حسین(ع) میداند که بردن خاندانش با خود مصلحت است، یعنی اسارت اینها رضای خدا است، و رضای حق همیشه در مصلحت است. مصلحت یعنی کمال فرد و بشریت.

قهرمانان گمنام واقعه کربلا:

یکی از ویژگیهای واقعه کربلا این بود که از طفل رضیع تا شیخ کبیر حضور داشتند. که از کودک شیرخواره و طفل شش ماهه ، علی اصغر که آخرین و کوچکترین سرباز حسین(ع) بود. تا مردانی جلیل القدر، ۷۰ ـ ۸۰ ساله، و نه و یا ده کودک، که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند حضور داشتند.

اما نقش زن در کربلا منحصر به حضرت زینب(س) نبود. و چند خانواده بغیر از اهل بیت نیز بودند. یکی خانواده عبدالله بن عمیر کلبی بود، مادر او پیرزنی که بعد از اینکه فرزندش به میدان می رود و می جنگد، تا پنجه هایش قطع می شوند و به نزد ابا عبدالله می آید و در حالی که رجز می خواند، به مادر گفت: آیا خوب عمل کردم؟ گفت نه، من از تو راضی نمی شوم تا تو را کشته نبینم!

این مرد می رود تا شهید می شود. و سرش را می بُرند و به خیام حرم پرتاب می کنند. این مادر سر پسر خود را می گیرد و به سینه می چسباند، می بوسد و می گوید: ما چیزی را که در راه خدا دادیم، پس نمی گیریم، و سر را پرت می کند به سوی یکی از افراد دشمن، و بعد عمود خیمه ای را بر می دارد و شروع می کند به حمله کردن، و رجز می خواند:
اناعجوز سیدی ضعیفه خاویة بالیة نحیفه
من پیر زن ضعیفه ای هستم، پیرزنی نا توانم، أما تا جان دارم از خاندان فاطمه دفاع می کنم.

بعد از روز عاشورا نقش زنان بسیار قابل توجه است و زنان اهل بیت هم چون حضرت زینب ،حضرت سکینه و حضرت ام کلثوم و دیگر زنان که نقش بسیار مهم وکلیدی در افشاء واقعه عاشورا داشتند، لذا نقش مهم زنان در واقعه کربلا باید بیشتر بیان شود.

منطق عقل و اسارت:

بزرگی می گفت : اگر چه واقعه کربلا را باید با منطق عشق حل نمود. اما منطق عقل با بردن زن و فرزند و خاندانش کاملا موافق است! زیرا بعد از واقعه کربلا خاندان آن حضرت بزرگترین خدمت را نسبت به مقصد و هدف ابی عبدالله(ع) انجام دادند، خصوصا زینب (س) دختر امیر المؤمنین.

به این معنا که اگر ارزش آن واقعه را به دو قسمت تقسیم کنیم بی شک قسمت دوم آن با دست زینب(س) انجام شد. و محققا اگر زینب و سایرخاندانش نبودند مقصد آنحضرت تأمین نمی گشت.
کاروان مبلغین:
در حقیت امام حسین(ع) با بردن زنها و بچه ها یک کاروان مُبَلّغ با خود می برد. وآنچه سبب شد شهادت حسین(ع) مورد بیداری مردم گردد کاروان اسیران بود و کلاً نقل وقایع عاشورا و رسوائی یزیدیان به وسیله اهل بیت بود، زیرا آنها عامل نقل واقعه کربلا بودند که دو جنبه داشت، یکی خبر کشتن آنها بود و دیگر چگونه کشتن.

مثلا اگر زینب(س) در این سفر نبود و در مدینه می ماند و خبر قتل آن حضرت را می شنید، چه می توانست بکند جز اینکه بنشیند و بر مرگ برادرش گریه کند. اما حضور زینب(س) و سایر زنها پس از شهادت بزرگترین خدمت را انجام داده، اولاً اسیری آنها و گرداندن آنها بدور شهرها بیشترین بغض وعداوت را نسبت به بنی امیه در دلها بوجود آورد، و زمینه انقلاب را از برای انقلاب های بعدی آماده نمود

.و هر یک به دیگری می گفت: مگر اینها خاندان پیامبر(ص) نیستند؟ پس یزید چرا با آنان چنین عمل نمود و جز بی دینی و نفاق آیا عمل یزید علت دیگری دارد؟ و گذشته از خبر شهادت، جنایات و چگونه به شهادت رساندن آن مظلومان را مردم فهمیدند.

هدف حسین (ع) همین بود:

حسین(ع) می خواست که کفر و نفاق آنها بر مردم آشکار شود.

منظره ای که از اسیران مردم دیدند شاید اثرش از کربلا و کشته شدن جوانان بیشتر بود، و بهترین وسیله برای نشر دعوت ابی عبدالله و شناختن تشیع و اهل بیت همین اسارت بود.
و سخنان زینب کبری(س) و خطابه های آتشین او بود که در کوفه و شام ایراد گردید و مردم را بیدار نمود، این هم مطلبی بود که حسین(ع) به آن نظر داشت. بقول شاعر:
“فشاطرت هی والحسین بدعوة کتب القضاء علیهما
أن یندبا هذا بمعترک الصفوف و هذه من حیث معترک المکاره فی السبا”
یعنی از لحاظ قسمت ازلی او و برادرش به یک مأموریت دعوت شده اند. ولی برحسب ظاهر نحوه فعالیت و محل هر یک جداست. حسین از طریق شهادت و زینب از طریق اسارت، باید این مقصد عالی و مقدس را انجام دهند.

اسارت ومأموریت آسمانی:

باید دید این قافله در ایام اسارت، چه اعمالی انجام دادند. و از روزی که از کربلا خارج شدند تا به امروز مأموریت آسمانی خود را چگونه ایفاء نموده.

این قافله خدماتی در راه توحید وحفظ اسلام نموده، و بطلان حکومت بنی امیه و ضربتهای مهلک آنان به اسلام را إفشاء کردند، و برای همیشه و ابد ظلم وستم و تعدی و تجاوز را محکوم نمودند.

آری آن روز که حسین(ع) عازم کربلا بود، حتی دوستانش حضرت را از بردن خاندانش منع نمودند، و می گفتند: ای پسر پیامبر(ص) شما را میکشند و خاندانت را اسیر میکنند. بنابراین آنها را نبر و بدست اسیری و ابتلا مسپار.

آنان غافل از آن بودند که مأموریت آن حضرت تمام نمی شود مگر با اسیری آنها. یعنی با اسیری اهل بیت است که چهره حقیقی مدعیان دروغین خلافت برملا می شود.

رساندن ندای مظلومیت:

حسین (ع) با بردن زنها یک کاروان خطیب همراه برده که بعد از شهادت آنها مردم را بیدار کنند. و ندای مظلومیت او را به مردم و جهانیان برسانند. و همین عمل را بعد از شهادت، آنها انجام دادند و زمینه قیام توابین و نابودی بنی امیه و قیام مختار و… ، و کما اینکه زمینه ساز انقلاب و تحولات بسیاری شد .

هنوز چند روز بیشتر از شهادت آن حضرت نگذشته بود که صدای زینب کبری(س) در بازار کوفه بلند شد، و بعد از او ام کلثوم و بعد از او فاطمه دختر امام حسین(ع)، و همچنین امام زین العابدین(ع) یکی پس از دیگری به خطابه پرداختند، و با کلمات آتشین خود غوغا و انقلاب براه انداختند. و موفقعیت آن حضرت را مسلّم و قطعی نمودند.

نظر یک نویسنده آلمانی:

او می گوید: حسین اول مرد موفق عالم است، و معنای موفقیت آنست که انسان در مقصد خویش توفیق حاصل کند. و حسین(ع) اگر چه کشته شد، اما مقصد خود را تأمین نمود، و بطور مسلم، این توفیق حاصل نشد مگر بخاطر خطبه ها و سخنان آتشینی بود که بعد از شهادت او خاندانش ایراد نمودند. و برای این مقصد یک کاروان خطیب حسین(ع) ذخیره نموده. که در تاریخ کربلا از افراد خاندانش کلماتی که مثل آتش شراره بر قلب دشمنان می بارید، بجا ماند. و درعین اینکه کلامشان مختلف بود اما همه در یک مسیر و اطراف یک مقصد دور میزند، و شور و هیجان بوجود می آورد. سخنان هر یک مکمل دیگری است.
سخنان کوبنده اهل بیت دلها را به لرزه در آورد!

اول زینب دختر علی(ع) می گوید: اتدرون ویلکم ای کبد لمحمد فریتم وای عهد نکستم.
آیامی دانید، که جگر پیغمبر(ص) را شکافتید و چه عهدی را از رسول خدا شکستید.
ام کلثوم میگوید: ویلکم اتدرون ای دماء سفکتموها وای صبیة سلبقوها
یعنی ای اهل کوفه وای برشما آیا می دانید چه خونهای مقدسی را بنا حق ریختید، و چه بانوانی را اسیر نمودید.

آری، جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی عماری و محمل، شتر سوار

باز فاطمه دخترحسین(ع) همسرحسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع) می گوید:
“ویل لکم اتدرون ایة ید طاغینا منکم و ایة نفس نزعت الی قتالنا ام بایه رِجل مشیتم الینا…”

وای بر شما ای اهل کوفه آیا میدانید که با کدام دست ما را نشان نیزه و شمشیر قرار دادید، و با کدام پای به جنگ و محاربه ما آمدید. همانا دلهای شما خشن و قلب های شما از علم و دانش بی بهره است.(قلبهای شما بر اثر گناه سیاه وسخت شده و علم ندارید.)
وامام زین العابدین(ع) می فرماید:

“بایة عین تنظرون الی رسول الله اذا یقول لکم قتلتم عترتی و انهکتم حرمتی فلستم من امتی.”

ای مردم باکدام چشم پیغمبر(ص) را نظر میکنید، موقعی که بگوید فرزندان مرا کشتید، وپرده حرمت دریدید، و دیگر از امت من نیستید. وشما از شمار مسلمانان خارج شدید.

و با این کلمات که شور و غوغا براه انداختند، از جنبه های مختلف شایسته توجه و تامل است.

زینب (س) حامی ولایت:

اما قهرمان کربلا زینب کبری(س) برای این سفر آماده شده بود، و حتی وقتی پسر عمویش “عبدالله بن جعفر” از او خواستگاری می کند. قبول آنرا مشروط به آن دانست که هرگاه حسین(ع) خواست، مسافرتی برود، زینب همراه حسین(ع) برود و عبدالله ممانعت نکند. و عقد ازدواج بر این شرط، برگزار شد.

لذا زینب(ع) در این سفر از مدینه با برادرش حسین(ع) همراه بود، و در واقع سرپرست کودکان و بانوان بود، و تا آخرین حد توان در این سفر، به برادر و نهضت عاشورا، کمک کرد.

اما مهمترین وظیفه و عظمت زینب کبرا(س) این استکه او حامی ولایت بود. تا وقتی برادرش حسین(ع) بود یگانه حامی او بود، و بعد از او از حجت خدا امام سجاد(ع) سرپرستی و حمایت کرد و در چندین مورد، نگذاشت او را به قتل برسانند، و خود را سپر او کرد، و این چنین درس حمایت از مقام رهبری اسلامی را به جهانیان آموخت.

لذا درخت اسلام بدست مبارک رسولخدا(ص) کاشته شد، و با خون حسین(ع) آبیاری شد، و با فداکاری اهل بیت به ثمر رسید.

دعا: خدایا دل ما را به نور ایمان و علم قرآن منور بفرما، و ما را در پرتو ولایت ائمه،(ع) قرار بده و در دنیا زیارت و در آخرت شفاعت آنها را نصیب ما بفرما.

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *