خانه / اسلايد / جلسه سیزدهم: پاسخ به یک سؤال و یا اشکال ؟

جلسه سیزدهم: پاسخ به یک سؤال و یا اشکال ؟

جلسه سیزدهم: پاسخ به یک سؤال و یا اشکال ؟

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین بارئ الخلائق اجمعین. الصلاة والسلام علی خاتم الانبیاء والمرسلین واهل البیت المعصومین . السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی الاولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین. یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما.

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
از قدیم، دشمنان دانا، برای ضربه زدن به نهضتهای الهی، و یا دوستان نادان بر اثر پیش
داوریهای خود و یا عدم توجه ( با اینکه حسن نیت دارند) شبهاتی را ایجاد می کنند.

آیا حسین(ع) خود را به مهلکه انداخت ؟.

بعضی مطرح می کنند: امام حسین(ع) با کشته شدن خود و اصحابش خود را به مَهلکه انداخته است و می گویند: این مخالف آیه مبارکه « ولا تلقوا بایدیکم الی التهلُکه» است.

یعنی (خود را بدست خود به هلاکت نیفکنید)، و با بی توجهی عمدی یا غیر عمدی به آیات بسیار دیگر، در مورد جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، ایجاد اشکال یا سؤال می کنند
این آیه ۱۹۵ سوره بقره است که می فرماید:
وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
(و در راه خدا انفاق كنيد و [با ترك اين كار پسنديده، يا هزينه كردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاكت نيندازيد، و نيكى كنيد كه يقيناً خدا نيكوكاران را دوست دارد )

باید گفت: که بزرگان بیان می دارند که آیه مذکور، مربوط به جهاد با جان نیست، بلکه همانگونه که آغاز آیه نشان می دهد مربوط به انفاق است. با توجه به آیه که می فرماید: ” در راه خدا انفاق کنید و خود را بدست خود به هلاکت نیفکنید، و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد”. منظور این است که انفاق را ترک نکنید که در این صورت، هلاکت اجتماعی پیش می آید، و یا در انفاق افراط نکنید که در این صورت، خودتان تهیدست و درمانده شوید.

بنابراین آیه فوق “افراط و تفریط” در انفاق را که موجب هلاکت می شود نهی کرده است، و کاری به جهاد با جان ندارد.
وفرضا هم اگر از آن، “قاعده ای کلی” بدست آوریم، جنگ و جهاد (در راه اعلای کلمه توحید و ابطال باطل ) یعنی با عزت جنگیدن و کشته شدن، در راه خدا هلاکت نیست، .بلکه عزت و کرامت است. پس این کشته شدن، خود را به هلاکت انداختن نیست.

و گفته اند: « ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» دال بر این است که آدمی بدون دلیل موجّه خود را به خطر نیندازد. پس اینکه انسان به خطر بیفتد گاهی حتی ضرورت دارد،
ولی مهم آنست که آیا آنچه که برایش تحمل خطر می شود آیا ارزشش را دارد ؟!.

حال با توجه به آیات و احادیث چند سؤال مطرح می شود؟ آیا آیه ای که میگوید:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ «۱۶۹»
( هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند
آیا شهادت در راه خدا هلاکت است یا سعادت. که خداوند اصلا آنان را مرده نمی داند، بلکه از یک زندگی معنوی و رزقی مستمر خبر می دهد.

آیا حسین(ع) وقتی می گوید: اگر دین خدا بجز با کشتن من پا بر جا نمی ماند پس ای شمشیر ها مرا در بر گیرید. آیا این هلاکت است؟

و آیا آیه ۱۱۱ سوره توبه که در جلسات قبل بیان شد. که معامله با خدا که خریدار جانها ومالهای مؤمنین است، و وعده بهشت داده است. ”

«ان الله اشتری من المؤمنون انفسهم واموالهم بان لهم الجنه.» آیا کسی که عزیز ترین متاع خود، یعنی “جانش” را با خدا معامله می کند، آیا این هلاکت است؟

نکته دیگر اینکه: باید گفت کشته شدن حسین (ع) برای اسلام بود و باید یا اسلام فدا شود و یا حسین(ع) لذا جان امام حسین(ع) مهم است ولی اسلام مهمتر است و بدیهی است که مهم خود را فدای اهم می کند. لذا نمی توان بر قیام آن بزرگوار به سبب آنکه دچار سختی و شهادت و اسارت اهل بیت شده ایراد، وارد کرد.

نکته دیگر اینکه تا جهاد و شهادت در نظر مردم چه مفهومی داشته باشد. آنهایی که دنیا و خوراک و پوشاک آنرا کمال می دانند، بله کشته شدن برایشان هلاکت است. چرا که بدین وسیله آنها را از دست می دهند.

اما آنهایی که کشته شدن را، راهی و وسیله ای برای تقرب به خداوند عزّوجل می دانند نه تنها جهاد برای آنها هلاکت نیست بلکه عین زندگی است. چنانکه اشاره شد آیه ۱۶۹ آل عمران.

چگونه حسین(ع) با جمعی قلیل با مقابله لشکری کثیر بعراق رفت؟
دیگر از سئولات اینست، حسین (ع) که نه سپاهی داشت و نه سلاحی، چرا برای مقابله با لشکر و سپاه یزید که هم از لحاظ عدد و هم امکانات بسیار بودند، به عراق رفت؟

اولاً چنانچه قبلاً بیان شد. میزان کار اولیاء الهی غیر از مقیاس و میزانی است که دیگران مطالب را با آن می سنجند
اما باید گفت: جهادگران کربلا گرچه از نظر عدد قلیل و محدود بودند ، اما در عین حال دارای عظمت و شرافت بی انتها و وجدانی بیدار بودند ، این درس را به پویندگان حقیقت می آموزند که خداوند و حدود او را در هر شرائطی هر چند با یاران کم می شود حامی و مدافع بود.

بمانند اصحاب کهف که با اندک بودنشان دستگاه ظلم زمانشان را رسوا کردند
و همین طور در جنگ بدر، که سیصد و سیزده نفر که شعار و قدرت لا اله الا الله را در برابر سران قرش آشکار کردند.
لذا نه تنها بر قلیل بودن یاران حسین(ع) نمی توان ایراد گرفت بلکه باید از مهمترین تفاوت های عملکرد ائمه اطهار(ع) را با روش های سایرین دانست ، که دیگران خود را مقیّد به تجهیزات و نفرات انسانی می دانند ، اما امام حسین(ع) خود را مقیّد به نیروی خدایی می داند.

دیگران قدرت را در داشتن لشکرهای فراوان ، که بسیاری از آنها سیاهی لشکر هم بیش نیستند می دانند ، لیکن امام حسین(ع) قدرت را در پیروی از حق و قدم نهادن در مسیر حق و اعلام نمودن کلام حق می داند.

دیگران مردم را برای خود تجهیز و سپر می دانند ، اما حسین(ع) خود و کشته شدن و اسارت اهل بیتش را تجهیز و سپر مردم می داند.
آری امام حسین (ع) با اندک یاران خود ، اعلام نمود که با کمترین امکانات هم می توان از حقیقت و آرمان های ایمانی دفاع و حمایت کرد.

دیگر اینکه مگر روزی که جدش ابراهیم خلیل عازم شکستن بتها شد، قبل از آن روز سلاح و لشکری تهیه کرده بود؟ یا به تنهائی تیشه را بر داشت و رفت بتها را شکست و به هزاران نفر جمعیت گفت: “اف لکم ولما تعبدون من دون الله افلا تعقلون ”
گفت: پس آیا به جای خدا چیزی را می پرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رساند؟ اف بر شما (بیزاری از شما) و بر آنچه غیر از خدا می پرستید، پس چرا نمی اندیشید؟

و موقعی هم که فرمان سوزاندن او صادر شد با کمال رشادت در آتش رفت.
و مگر وقتی که موسی کلیم با فرعون مبارزه کرد قبلا جمعیت و اسلحه ای تهیه نمود؟ یا اینکه به تنهائی مقابل فرعون و دستگاه عظیم او ایستاد و گفت: “انت الضال المضل” تو گمراه هستی.

و مگرپیغمبرخدا(ص) در آغاز دعوت به جزء علی(ع) و از زنان بغیر از خدیجه پیرو دیگری داشت؟ با این حال ایستادگی کرد، و با بتها و مفاسد اخلاقی مبارزه نمود. و از هیچ پیش آمد و صدمه و آزاری نهراسید، و سرانجام موفقیت نصیبش شد.

اساساً مکتب انبیاء و رجال الهی میزان و مقیاس دیگری دارد. و طرز فکر آنها و مأموریت آنها بغیر از مردم عادی است.
و با مطالبی که در جلسات قبل گفته شد، و با در نظر گرفتن دعوت کوفیان و بیعت آنان با حسین(ع)، پس امام در ظاهر نه بدون لشکر است، و نه برای جنگ رفته بود.
دعا:خدایا دل ما را به نور ایمان منور کن، وما را با شهدای کربلا محشور بفرما.

همچنین ببینید

قرآن نور و هدایت است

?قرآن نور و هدایت است خداوند در وصف کلام خود می فرماید: ✨✨يَهْدِي بِهِ اللَّهُ …

ترک دنیا طلبی مذموم

┄═﷽═┄ ✅ ترک دنیا طلبی مذموم   🗞امام صادق (علیه‌السلام) به عنوان بصری می‌فرماید: «وَ …

مواضیع قرآن :

مواضیع قرآن : 🍀 یکی از مسائل مهمی که در قرآن بدان پرداخته است و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *