ولایت و حفظ راه بر عهده کیست؟
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
)ر حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم؛ هيچ جنبندهاى نيست مگر اينكه او مهار هستىاش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است.
ولايت و حفظ اين صراط بر عهده پيامبران(ص) و ائمه(ع) و سالكان و مؤمنان است، كه هر كدام تا اندازه ای دست بشر را گرفته و او را به جلو میبرند.
و بخصوص خاتمالانبیاء محمّد(ص) که او انسان کامل و مظهر اسم اعظم الله است.و فعل و فکر و «خُلق نبوی» همه آسمانی است و راهی برای حرکت انسان زمینی به عالم بالاست که خداوند به او فرمود:
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
پس به آنچه به سوی تو وحی شده است چنگ در زن، که بر راهی راست قرار داری
آري! انبياء هادیان امت هستند. آنان همانهایی هستند که «انعم الله علیهم من النبیّین و الصدیقین…» اما باز هم مقام اولیاء یکسان نیست.
لطیفه: در قرآن کریم دو تعبیر است، یکی مربوط به حبیب خدا یعنی رسول الله(ص) و دیگری مربوط به کلیم الله(ع). تعبیر مربوط به حبیب خدا(ص) این است که او اول خدا را می بیند، آنگاه در پرتو خدا، خود را؛ اما تعبیر مربوط به کلیم خدا یعنی موسی(ع) این است که او خود را مقدمه مشاهده حق قرار می دهد. حبیب می گوید: خدا مرا حفظ می کند. کلیم می گوید: مرا خدا حفظ می کند.
رسول خدا(ص) وقتی به اتفاق همراهش در راه هجرت از مکه به مدینه در غار معروف «ثور» پناه گرفت و دشمن به دهانه غار رسید، در این وضعیت هراسناک، که نه یاوری بود و نه راه گریزی، حضرت به همسفرش فرمود: «لا تحزن ان الله معنا»(غمگین و محزون مباش، تحقیقا خدا با ماست). ملاحظه می نمایید که رسول خدا(ص) اول نام مبارک «الله» را بر سر زبان جاری کرد و سپس در پرتو نام خدا، از خود سخن به میان آورد.
اما موسی کلیم وقتی بنی اسرائیل محروم و مستضعف را همراه خود آورد، فراعنه پشت سر، آنها را تعقیب کردند. بنی اسرائیل دیدند در جلویشان دریای روان و خطرناک است، و پشت سرشان لشکر جرّار فرعون.
از این رو به حضرت موسی عرض کردند، الان به ما می رسند و ما را دستگیر می کنند؛ زیرا راهی برای گریز و فرار نیست. در چنین حالی موسی کلیم بین دو خطر قرار گرفت به آنها فرمود:
کلاّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ
نگویید الان ما را دستگیر می کنند،«تحقیقاً با من است خدای من که مرا هدایت می کند.»
فرق آن جمله حبیب خدا با این جمله کلیم خدا این است که:
حبیب خدا اول خدا را دید و بعد در پرتو خدا، خود را؛ اما کلیم خدا اول از مشاهده خود بهعنوان آیت شروع کرد، و بعد به خدای سبحان رسید.
اگر کسی به مقام شامخ راه یافت، حرفش در همه حالات آن است که «ان الله معنا»؛ اگر به آن مقام راه نیافت، در حدّ متوسط قرار می گیرد و می گوید: «ان معی ربی سیهدینٍی». البته هر دو تعبیر خوب است، اما یکی خوب و دیگری خوبتر، یکی کامل و دیگری کاملتر.
در پيمودن راه سعادت، باید هم از لحاظ نظري صراط را بشناسيم و هم از لحاظ عملی با دستورات شرع مقدس بر روی صراط گام برداريم.
مردم مشغول دنیا هستند و از پیروی رسول خدا و راه خدا و قرآن کتاب خدا دورند، در صورتی که قرآن دنیا را معرفی می کند.