توصیه یعقوب به پسرانش
در این آیات، مکالمه ای را بین یعقوب و پسران بیان می فرماید که سر انجام برادران یوسف پس از جلب موافقت پدر، برادر کوچک را با خود بردند، و برای دومین بار آماده حرکت به سوی مصر شدند. در این جا پدر، نصیحت و سفارشی به آن ها کرد و گفت: فرزندانم! شما از یک در وارد نشوید:
وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ۖ
و گفت : اى پسرانم! [در اين سفر] از يك در وارد نشويد بلكه از درهاى متعدد وارد شويد
و اضافه می کند من با این دستور نمی خواهم حادثه ای را که از سوی خدا حتمی است از شما بر طرف سازم…
وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿٦٧)
و البته من [با اين تدبير] نمىتوانم هيچ حادثهاى را كه از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف كنم، حكم فقط ويژه خداست، [تنها] بر او توكل كردهام، و [همه] توكلكنندگان بايد به خدا توكل كنند.
و آیه بعد بیان این مطلب است که :
هنگامى كه فرزندان يعقوب از آن جايى كه پدرشان دستور داده بود وارد شدند، تدبير يعقوب نمىتوانست هيچ حادثهاى را كه از سوى خدا رقم خورده بود، از آنان برطرف كند جز خواستهاى كه در دل يعقوب بود [كه فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند] كه خدا آن را به انجام رساند، يعقوب به سبب آن كه تعليمش داده بوديم از دانشى [ويژه] برخوردار بود ولى بيش تر مردم [كه فقط چشمى ظاهربين دارند، اين حقايق را] نمىدانند.