اصل دعوت پیامبران تربیت انسان است

اصل دعوت پیامبران تربیت انسان است

مسئلۀ بعدی اینکه اساس خلقت عالم به خاطر تربیت انسان است. ( دقت کنید که مسئله در اینجا بسیار مهم و دقیق و درک آن ممکن است اندکی دشوار باشد)
«اصل دعوت و رسالت پیامبران برای تربیت انسان است ، تربیت انسان یعنی اینکه انسان وارد در عالم انسانیت شود» .

و مسئله مهم دیگر این است که همۀ انسانها اعم از اینکه هر ادعایی داشته باشند تحت ولایت قرار دارند هرچند خودشان متوجه این مسئله نباشد. اگر انسان ولایت خدا را انتخاب کند تحت ولایت خدا قرار می گیرد ودر جرگه (اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ)وارد می شود. (خدا سرپرست و يار كسانى است كه ايمان آورده اند آنان را از تاريكى ها [ ى جهل ، شرك ، فسق وفجور ] به سوى نورِ [ ايمان ، اخلاق حسنه و تقوا ] بيرون مي برد) .
وکسانی که ولایت خدا را قبول نکنند لاجرم تحت ولایت شیطان قرار خواهند گرفت.

(وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)
(و كسانى كه كافر شدند ، سرپرستان آنان طغيان گرانند كه آنان را از نور به سوى تاريكى ها بيرون مي برند ; آنان اهل آتش اند و قطعاً در آنجا جاودانه اند).
وغیر ممکن است که انسان تحت هیچ ولایتی نباشد، لذا آنهایی که توانستند از همه لحاظ تحت ولایت خدا قرار بگیرند و انسان کامل شوند، پیامبران و اوصیاء آنها بودند.

اگر انسان تحت ولایت خدا قرار بگیرد همچنان مدارج عالی را می تواند طی کند و با تعلیم و تربیت جزء مسلمین، مؤمنین ومتقین و.. قرار می گیرد تا به اعلی علیین می رسد .
واز سوی دیگر کسانی که تحت ولایت شیطان قرار گیرند جزء کافرین، مشرکین و… قرار گرفته و به اسفل السافلین نزول خواهند کرد.

بنابراین خلیفه الله یعنی اینکه صفات خداوند در انسان تجلی پیدا کرده باشد لذا کسی که خلیفه پیامبر می گردد باید صفات پیامبر(ص) نیز در او وجود داشته باشد .

حال باید ببینیم از بین همه افراد در آن زمان چه کسی بیش از همه صفات پیامبر در او وجود داشت تا اینکه لیاقت این را پیدا کند که خلیفه پیامبر گردد .

خداوند آدمی را خلق، و پیامبرانی را برای هدایت او مبعوث کرد تا راه تربیت و به تکامل رسیدن را بیاموزند،.و یکی از مهمترین کارهایی را که انسان باید انجام دهد تصحیح عقیده است تا اینکه بتواند راه درست را بشناسد وآن را از راه نادرست تمییز دهد .

از سوی دیگر نحوۀ زندگی کردن انسان بسته به عقیده و جهانبینی اوست، یعنی انسان آنگونه که فکر می کند زندگی خود را اداره خواهد کرد. زیرا انسان دارای دو سیر است :

۱- سیر صعودی
۲- سیر نزولی
نه تنها انسان بلکه تمام موجودات در حرکت هستند در این بین انسان باید بنگرد و ببیند که در چه مسیری و با چه کسانی در حال سیر وحرکت است.

اگر شما شیئی مثلا قلمی را بسوی بالا پرتاب کنید، مسلما به سمت زمین می افتد چرا ؟ چون جاذبه زمین آن را به سمت خود می کشاند، اما اگر یک مسافتی بالاتر به سمت آسمان پرتاب شود و بالاتر رود، که از جاذبه زمین خارج شود، دیگر جاذبه زمین بر آن تأثیری نخواهد کرد، لذا در فضا معلق خواهد ماند و اگر در محیطی دیگر قرار گیرد جاذبۀ آن محیط آن را به سمت خود می کشاند .

اکثر انسانها حکم همین قلم را دارند یا تحت جاذبه خدا هستند، ویا جاذبه شیطان، وعده بسیار زیادی هم معلق یعنی نه این طرف و نه آن طرف تا ماه رمضان ومجالس دینی برپا است در دنیای نورانیت قرار می گیرند، و همینکه این مجالس به پایان می رسد جذب دنیا و مسائل دنیوی می شوند .

انسان پس از اینکه راه را شناخت باید با کاروانیان همراه گردد و راه رسیدن به تکامل و سعادت را بپیماید. در این راه, «تزکیه نفس» نقش بسیار اساسی در رسیدن و ارتقاء دارد و از سوی دیگر رذائل حکم زنجیر هایی دارند که به پای انسان بسته شده اند و مانع پرواز انسان به سمت ملکوت می گردند .
خدایا همه ما را به راه خودت هدایت کن