الطاف الهی به ابراهیم (ع)
الطاف الهی به ابراهیم (ع)
«اجْتَبَاه» یعنی این که خداوند پس از آزمایش و امتحان توان موضعگیری و اصالت حق و صفای حجت و برهان، او را برای رسالت خویش برگزید. به گونه ای که رسالت با روح او آمیخته شده بود و رسالت به عنوان بخشی از وجودش در زندگی او تبارز یافته بود.
«وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ». خداوند متعهد شده است که پیامبران خود را از نظر روحی و عملی هدایت نماید تا این که از چنان دیدگاه روشنی برخوردار باشند که معرفت به خداوند را در اختیار انسان قرار دهند و قلب او را به سوی مفاهیم رسالت در خط نبوت بگشایند.
همان خطی که راه راست را برای انسان معین می نماید و هیچ گونه انحراف و گژی در آن راه ندارد و از این طریق خط مشی را برای او طراحی می نماید.
«وَآتَيْنَاهُ فِي الْدُّنْيَا حَسَنَةً» شاید منظور از آن معیشت پاک باشد و شاید هم منظور نبوت باشد که به واسطه آن مقام و منزلتش رفعت می یابد. «وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ». صالحان به واسطه عمل و دعوت و جهادشان به درجات عالی از رضایت و نعمتهای الهی نائل می شوند.
میزان تأثیرگذاری خط مکتبی ابراهیم (ع) آن چنان توسعه می یابد که خداوند آن را عنوانی برای همه رسالتهای پس از آن قرار می دهد.
تا این زمان حضرت محمد (ص) فرا رسید. «ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» .
پس اگر ملت و امت بودن ابراهیم (ع) این است که توحید یگانه برای خداوند باشد و هر گونه شریکی برای آن نفی شود و سیمای عقل و قلب و ذات انسان یکسره تسلیم خداوند شود، پروردگار از پیامبر اسلام هم می خواهد که از این روش دعوت پیروی نماید و با این خط رسالت حرکت نماید.
به این ترتیب اسلام موجود در دعوت محمدی از این روش دور نمی باشد. شاید تأکید بر صفت حنیف و یکتاپرست ابراهیم (ع) و نفی بت پرستی از او برای این باشد که تبلور یک ملت است و باید نام او به سیمای زنده این امت تبدیل شود.