خانه / اسلايد / وقتی سیدالشهدا با آن چهره درخشان از میانه حرم بیرون آمد

وقتی سیدالشهدا با آن چهره درخشان از میانه حرم بیرون آمد

وقتی سیدالشهدا با آن چهره درخشان از میانه حرم بیرون آمد ، رو به میدان تاخت ، چه ارواحی دور این جان دارند می گردند خدا می داند . همچنان که دارد می تازد یک مرتبه زمام مرکب را گرفت و نگه داشت ، ملائکه را حیران کرد که چرا این شهسوار ایستاد ؟

انبیا نگران شدند که با این شور و شوق ، چرا توقف کرد؟ گوش داد دید از پشت سر یک ناله دلسوزی بلند است ، یکی داد می زند 🙁 مهلأ مهلا ، یابن الزهرا، یابن الزهرا ) تا برگشت دید خواهرش زینب کبری با پای برهنه می دود ، آمد کنار مرکبش ایستاد یک کلمه دلسوزی گفت .

حاجتی خواست که عالمی را منقلب کرد . گفت برادر آرزو دارم یک بار دیگر گلیوت را ببوسم ، هم چنان که بالای اسب سوار بود گردن خم کرد ، خواهر دو دست به گردن برادر انداخت ، دیگر چطور میتوان بیان کرد ، لب ها را بر گلوی برادر گذاشت … یک وقت دامن خیمه را بالا زده شد .

دختر زهرا فرمود : میوه دل من چه خبر است؟ چرا زمین می لرزد ؟ چرا آفتاب گرفته است؟ نگاه کرد ، دید خون از رگهای گلوی بریده می ریزد.

همچنین ببینید

چیستی زهد

چیستی زهد زهد که در فارسی از آن به ساده زیستی تعبیر می کنیم، چنان …

شرح مناجات شعبانیه 

عناوین اصلی شرح مناجات عبارتنداز: اجابت دعا، ابتدای دعا به صلوات ، صلوات بر پیامبر …

مناجات شعبانیه 

مناجات شعبانیه    تاکید بر خواندن مناجات شعبانیه مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *