آيا منشأ گناهان، وسوسه شيطان يا کمبود معرفت است؟
منشأ تمام گناهان، جهل و وسوسههاي شيطان است، و آنهم به جهل و کمبود معرفت و عدم تذکيه نفس برميگردد.
چون نفس، استعداد پذيرفتن اين وسوسهها را دارد، وسوسه در او اثر ميکند و مرتکب گناه ميشود. اما زماني که انسان خدا را بشناسد، ديگر وسوسه شيطان نميتواند در او تأثيرگذارد و اگر به حدي برسد که هيچگاه وسوسه شيطان در وي اثر نکند، جزء مخلَصين قرار ميگيرد.
همانگونه که در قرآن کريم مطرح شده است، زماني که شيطان از بهشت بيرون رانده شد، سوگند ياد کرد که همه بندگان خدا را به جز مخلَصين اغوا خواهد کرد:
«إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»؛ مگر [آن] بندگانت را كه خالص شدگانِ [از هر نوع آلودگي ظاهري و باطني]اند.
يعني بندگاني که آنقدر در اخلاص پيش رفتهاند که بهطور کامل خالص شدهاند، وسوسه شيطان هيچگونه تأثيري در آنها نميگذارد.
انسان در هر زمينهاي که اخلاص بيشتري داشته باشد، وسوسه شيطان در همان زمينه کمتر بر او تأثير ميگذارد. يکي از مسائلي که مانع تسلط شيطان و گناه کردن ميشود، ياد خداست. هر چه انسان بيشتر به ياد خدا باشد، بيشتر در برابر گناهان بيمه ميشود. به عبارتي، منشأ شرک و گناه، کمبود معرفت وغفلت از ياد خداست.
پس، نماز است که آدمي را به ياد خدا مياندازد و زماني که او به نماز ميآيستد و آن نماز حقيقي را ميخواند، هر چه غبار گناه و شرک بر قلب وي قرار گرفته است، به واسطه ياد خدا پاک ميشود و او را در برابر وسوسههاي شيطان بيمه ميکند.