خانه / اسلايد / ۵- امامت= پیشاهنگى در عمل

۵- امامت= پیشاهنگى در عمل

۵- امامت= پیشاهنگى در عمل

برداشت نویسنده از آیه امامت ابراهیم‏علیه السلام این است که امامت آن حضرت پیشوائى علمى نیست؛ بلکه پیشوائى عملى است.

یعنى ابراهیم‏علیه السلام راهنما (نشان دهنده راه) یا راهبر (رساننده به مطلوب) نیست؛ بلکه نماد و نمونه کامل رونده راه عبودیت است و ایندو یعنى راهنما بودن و رونده نمونه راه بودن.

پيشوايي علمي و عملي

یا به تعبیر دیگر پیشواى علمى و پیشواى عملى بودن گر چه در یک نقطه
اشتراک و همانندى دارند و آن پیشوائى و مقتدا بودن است، هر دو سالار قافله و جلودار جمع‏اند، و دیگران بایستى گفتار و رفتارشان را با گفتار و رفتار آنان عیار کنند و در راه آنان گام بگذارند، امّا یک تفاوت عمده هم دارند و آن اینکه پیشوائى علمى پدیده و منزلت اعطائى است که خداوند بر پایه شایستگى‏هاى افراد بدانها اعطا مى‏کند: «اللَّه أعلم حیث یجعل رسالته» . «قل إنّ الفضل بیداللَّه یؤتیه من یشاء و اللَّه واسع علیم» .

امّا پیشوائى عملى

مقام کاملاً اکتسابى و محصول تلاشها و مجاهدتهاى خود فرد است که باید چنان بر طبق معیارهاى دقیق عبودیت زندگى کند که در نهایت سر قافله و جلودار انسانهایى که عزم رفتن در این راه دارند، قرار گیرد. ابراهیم‏علیه السلام این گونه بود.

او پس از سپرى کردن تمام امتحانات و آزمایشهاى الهى که زمینه ظهور و پدیدارى لیاقتها و شایستگى‏هاى او در بندگى و تسلیم بود، به امامت رسید و چنین امامتى جز از طریق همین عمل و آزمایشها قابل دسترسى نیست.

پاسخ به دو سؤال ؟

در این جا دو پرسش مطرح مى‏شود:
نخست آنکه اگر امامت‏علیه السلام به معناى پیشاهنگى در عمل باشد که از مقوله پدیده‏ها و امور رسیدنى است نه دادنى، در این صورت جعل الهى چه معنا دارد؟

دیگر اینکه پیامبران همانگونه که پیشواى در علم‏اند، پیشواى در عمل نیز هستند؛ یعنى در ساحت عمل نیز پیش و بیش از دیگران در مسیر عبودیت قدم مى‏نهند، پس چگونه است که ابراهیم‏علیه السلام پس از سالها پیامبرى به مقام امامت و پیشوائى در عمل مى‏رسد؟

در رابطه با پرسش نخست، باید گفت جعل امامت از سوى خداوند به معناى اعطا نیست؛ بلکه به مفهوم تصدیق و تصویب و رسمیت بخشیدن است . یعنى ابراهیم‏علیه السلام در حرکت در مسیر عبودیت و بندگى خدا به جایى رسید که خداوند تقدّم و جلودار بودنش را تصدیق کرد و آن را به همه انسانها اعلام نمود.

چنانکه در آیه: «و جعلناهم ائمّةً یدعون الى النّار» که ساختار همانند با آیه: «و جعلنا هم ائمّةً یهدون بأمرنا» دارد، نیز جعل به همین معناست و نه اعطا و بخشش.

بدین ترتیب معناى آیه: «انّى جاعلک للنّاس اماماً» این خواهد شد که من تو را با توجه به این مقام و منزلتى که در عبودیت و بندگى کسب کرده‏اى، به عنوان الگو و اسوه جلو چشم مردم قرار مى‏دهم که همه انسانها نمونه کامل بنده خدا را ببینند و به او اقتداء کنند.

و امّا پرسش دوم: آنچه در این زمینه مى‏توان گفت این است که گرچه تمام انبیاء و پیامبران در عبودیت و بندگى و تسلیم در برابر اراده الهى، نسبت به امت خویش پیش گامند، امّا این واقعیت را نیز نمى‏توان انکار کرد که مسیر عبودیت، مسیر بى پایان است و پیامبران در این مسیر برابر نیستند؛ بلکه برخى بر برخى دیگر برترى دارند.

چنانکه قرآن مى‏گوید: “تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ ” این پیغمبران (که نام برخی از آنان گذشت) بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری دادیم. خداوند با برخی از آنان سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر داد.

و نيز مي فرمايد: «ولقد فضّلنا بعض النّبییّن على بعضٍ و آتینا داود زبوراً» (ما برخي از پيغمبران را بر برخي ديگر برتري داده‌ايم ، و ( از جمله ) به داود زبور عطاء نموده‌ايم ( و او را بدان افتخار بخشيده و بالاتر از بعضي انبياء قرار داده‌ايم . به تو نيز قرآن ارمغان كرده و خاتم و سرآمد همه پيغمبرانت ساخته‌ايم ) .‏ « زَبُوراً » : نام كتاب آسماني داود است.

بنابراین همه پیامبران نمى‏توانند امام و پیشوا و مقتدا باشند. تنها کسانى به این مقام مى‏رسند که در اوج باشند و بسان ابراهیم‏علیه السلام همه آزمایشها را پشت‏سر گذاشته باشند. پس هیچ اشکالى ندارد که برخى پیامبران به رغم مقام نبوت و پیامبرى و راهنمائى انسانها به سوى عبودیت و بندگى، در عمل به مقام پیشوائى نرسند؛ بلکه در این ساحت پیرو پیامبران برتر از خود باشند، که آنان امام و پیشوایند.

از آنچه تا کنون گفته شد یک حقیقت آشکار مى‏شود و آن این که امامت ابراهیم‏علیه السلام از سنخ امامت در آیه «و جعلناهم أئمّةً یهدون بأمرنا» نیست؛ زیرا امامت در این آیه به معناى راهنمائى علمى و به وسیله وحى است که ویژه پیامبران مى‏باشد و ابراهیم‏علیه السلام قبل از امامت این مقام را داشت.

بلکه از سنخ امامت در آیه: «واجعلنا للمتّقین إماماً» است که به معناى پیش گامى و پیشاهنگى در ساحت عبودیت و تقواست و «عبادالرحمان» به عنوان یک آرزو، نیل به آن را از خداوند درخواست مى‏کنند.

ابراهیم‏علیه السلام «عبدى» است که با تلاش و اخلاص به این مقام رسیده و آرزویش به عمل پیوسته است و خداوند این نیل و رسیدن را به همه انسانها نشان مى‏دهد و آنان را به اقتداء و پیروى از ابراهیم‏علیه السلام فرا مى‏خواند. الحمدلله .

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *