خانه / اسلايد / پلیدی جهل و پاکی علم

پلیدی جهل و پاکی علم

پلیدی جهل و پاکی علم

اذهاب رجس ـ خداوند تعالی رجس یعنی پلیدی را به طور کلی و به اصطلاح به نحو ایجاب کلی برداشته است. بنابراین بر حسب ظاهر باید لفظ «الِ» استغراق یا جنس باشد و هر کدام باشد عمومیت را می رساند.

نکته جالب و دقیق در آیه شریفه: بر داشتن پلیدی جهل از هر جهت ملازم و همراه طهارتِ علم از هر جهت نیست و لذا عطف فرموده جمله « وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» را به « لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ» تا واضح شود میان بودن پلیدی و آمدن تطهیر فاصله و به تعبیر دیگر دو افاضه و لطف و نعمت جداگانه است .

قبلاً باید گفته شود در افراد معمولی و دانشهای جزئی میان علم و جهل تقابل عدم و ملکه است.

یعنی اگر جهل به چیزی نبود خواهی نخواهی علم به آن چیز خواهد بود و این مطلب مربوط به مقوله ای از مقولات و مخیّله و عاقله و خلاصه فعل بشر می باشد در عالم محدود در تحت شرایط ماده و زمان و مکان تلازم میان بردن جهل و آمدن علم می باشد.

اما نسبت به علم خداوند که خالق عالم ماده و زمان و مکان است و هرگز فعل او مقید به این قیدها نمی گردد، نمی توانیم آن را با فعل بشر که محدود به این قیود است مقایسه نمائیم.

در مورد اذهاب رجس، نمی شود آنرا معصیت یا حتی مکروه تعبیر کنیم که خداوند گناه یا مکروه را از اهل بیت علیهم السلام بُرد ، زیرا شأن ایشان برتر از آنست که ارتکاب عمل خلاف رضای خداوند داشته باشند، قبل از آیه تطهیر معصیت در شأن آنان نیست.

و در ضمن شرح کلمه «یُریدُ» متذکر می شویم که عنایت تازه ای از طرف خداوند هنگام نزول آیه تطهیر به اهلبیت (ع) گردید که قبلا نبوده است .

مخصوصاً به گواهی روایاتی که از رسول خدا (ص) کساء را برایشان افکند و از خداوند این معنی را درخواست نمود : «خداوندا، ایشان اهل بیت من هستند. پلیدی (جهل) را از ایشان ببر و پاک فرما (به نور علم) ایشان را پاک کردنی» لذا بهترین معنی همانطوری که گذشت برای پلیدی، جهل و برای پاکی علم می باشد.

اینک اصل سخن: اذهاب رجس غیر از تطهیر می باشد و به تعبیر دیگر و بردن جهل (در فعل خداوند) غیر از منور کردن به نور علم است. بردن جهل به طور کلی از ، ایجاد قابلیت و صلاحیت است برای اهل الله و ولیّ خدا شدن.

و شاید بتوان آن را به درک اجمالی تشبیه کرد با اینکه جهل نیست ولی علم حقیقی هم به آن اطلاق نمیشود کرد (تنها صلاحیت برای ولایت خداوندی) ، غیر از ولیّ خدا شدن است . ولایت خداوندی که دارا شدن کمالات علمی پروردگار و توانایی تصرف در موجودات علوی و سفلی و خلیفه الله شدن است.

این دو با هم خیلی فرق دارد. اذهاب رجس و صلاحیت ولایت مانند ایجاد استعداد در دانش‌آموز و دانشجو است . تا این استعداد نباشد کجا میتواند دانشمند گردد. ولی این استعداد دانش نمی آورد بلکه نعمت تازه میخواهد.

گواه بر این مطلب را میتوانیم از قرآن مجید و کلمات خود اهل بیت پیدا کنیم در قران با این که نسبت به خاتم انبیا می فرماید «و ما ینطق عن الهوی » از روی هوس سخن نمی گوید؛ و به تعبیر دیگر اذهاب رجس از او به نحوه اکمل شده که شخصیت خودش و جهات نفسانی دیگر در کار نیست و هر چه به زبان جاری می فرماید: وحی و الهام خداوندی است.

مع الوصف می فرماید «قل ربی زدنی علما» پروردگارا دانش ام را زیاد فرمان ـ و همچنین «علمک ما لم تک تعلم» یاد داد تو را چیزی را آنچه را که نمی دانستی ـ لذا خوب واضح می‌گردد که میان اذهاب رجس و منور شدن به نور علم فرق می باشد.

چنانچه در دعای منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام « مناجات شعبانیه » می فرماید: «هب لی کمال الانقطاع الیک» نهایت بریدگی (از دیگران و چسبیدگی به خودت) را به من عنایت فرما تا چشمهای دل‌ها پرده های نور را بشکافد (و معرفت کامل نصیب گردد) همچنین جمله مشهوری که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است «ما عرفناک حق معرفتک» تو را آنطور که سزاوار شناسائی تو است نشناختیم (آنطور که خودت خودت را را می شناسی ).

پس معلوم می‌شود که اذهاب جهل کلی ملازم با معرفت (علم به علم ) نیست، بلکه معرفت عطای تازه لازم دارد (وگرنه جایی برای این کلام پیغمبر نمی ماند.).

همچنین ببینید

عدد هفت در فرهنگ دین اسلام

  ج – عدد هفت در فرهنگ دین اسلام معادل عدد «هفت» در زبان عربی …

هفت طبقه ی آسمان

هفت طبقه ی آسمان در این زمینه آیات فراوانی در قرآن آمده که به آنها …

اسرار و عجایبی درباره ی عدد هفت

اسرار و عجایبی درباره ی عدد هفت عدد هفت عددی است که شاید مثل همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *