خانه / اسلايد /  به راستی نماز چیست؟

 به راستی نماز چیست؟

 تفسیر عرفانی و تربیتی سوره بقره 

 به راستی نماز چیست؟

نماز، انقطاع از غیر خدا و اتصال به خداست.اگر انسان در نماز از همه چیز منقطع شد، به هدف یعنی اتصال به خدا خواهد رسید.حال اگر حواس انسان پرت است، در این حالت انقطاع حقیقی صورت نگرفته است و وقتی انقطاع صورت نپذیرد، اتصالی نیز صورت نخواهد گرفت.

به عبارتی، باید ابتدا انقطاع صورت گیرد تا اتصال برقرار شود.برای مثال، اگر ارتباط بین لامپ و منبع انرژی برق برقرار نباشد این لامپ خاموش است و هیچ نوری ندارد؛باید انسان قلباً متوجه خدا گردد،ممکن است در نماز چندین مرتبه این اتصال برقرار شده و قطع گردد.

قبله

پس ای عزیز! حتی برای یک‌بار هم که شده روبه‌روی خدا بایست و اقرار کن:ای خدای من، من بنده تو هستم و هم اکنون می‌خواهم با تو سخن بگویم.بنابراین، خانه خدا و قبله، جهتی است که خداوند برای ما قرار داده است و فرموده:«فأینما کنتم فولوا وجوهکم شطره؛ هر کجا هستید در ظاهر رو به قبله و خانه خداست.اما در باطن باید رو به قبله حقیقی و خدا باش»

مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت                 غم فراق تو را با تو راز بگذارم

وگرنه این چه نمازی بود که من بی‌تو                 نشسته رو به محراب و دل به بازارم

تفکر در عظمت خداوند متعال، انسان را خاشع می کند ،و نیز تفکر در اسماء حسنی انسی بین انسان و خدا برقرار شود. و چنان با خدای خود به مناجات مشغول می شود و درد دل میکند که عاشق با معشوق خود سخن می‌گوید و خلوت می‌کند.

امام صادق (ع) می‌فرمایند:«زمانی که برای نماز استقبال می‌کنی از دنیا و آنچه در دنیا وجود دارد مأیوس باش و به خاطر بیاور روز قیامت را که تنها در مقابل خدا قرار خواهی گرفت.»

س : آیا خشوع در نماز بدون حضور قلب امکان‌پذیر است؟حتی تصور خشوع در نماز، بدون حضور قلب امکان‌پذیر نیست.زیرا : «أقم الصلوة لذکری.» تحقق نمی گیرد و ذکر با غفلت تناسب ندارد.پس، صورت ظاهری نماز به تنهایی ذکر محسوب نمی‌شود.

ایجاد شرایط صحیح ظاهری نماز برای رفع تکلیف کافی است؛ اما اگر نماز را به عنوان رابطه‌ای بین خود و خدا در نظر بگیرد، نماز به صورت دیگری خواهد بود.گاهی افرادی برای مقدمات ظاهری نماز بیشتر از خود نماز اهمیت قائل هستند.البته این مسأله به دلیل عدم درک و مفهوم نماز به عنوان رابطه‌ای بین انسان و خدا است:و لا تکن من الغافلین .

البته حضور قلب در نماز، مسأله آسان و ساده‌ای نیست ، چرا که ما مالک قلب‌های خود نیستیم.قلب انسان مانند پرنده‌ای است که در حال پرواز و سر کشیدن به هر جاست و در هر لحظه‌ای بر سر شاخه‌ای می‌نشیند.

پرواز کردن و پریدن قلب ما، گاهی به اراده خودمان است و گاهی شیطان آن را می‌برد.قلب ما مثل بچه‌ای است که همراه مادرش در خیابان است که به محض دیدن ویترین مغازه اسباب‌بازی‌فروشی به سرعت دست مادرش را رها کرده و به سوی مغازه می‌دود.

مادر با تلاش و کوشش فراوانی دوباره دست او را می‌گیرد؛ولی وقتی مغازه بستنی‌فروشی را مشاهده کرد، باز شروع به دویدن به طرف آن مغازه‌ می‌کندما نیز دقیقاً مانند همین کودک که از کنترل مادرش خارج است، مالک و کنترل‌کننده قلب خود نیستیم و به محض دیدن اشیاء رنگارنگ دنیوی به سوی آن جلب شده و به طور کلی فراموش می‌کنیم که در حال نماز خواندن هستیم.

حضور قلب یعنی حاضر کردن قلب برای چند دقیقه در نماز.یعنی این‌که پرنده قلب را برای دقایقی فقط به سمت خدا پرواز دهیم.

خداوند کریم در قرآن کریم بیان کرده است:«لاتقربوا الصلوة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون؛‌یعنی نزدیک نماز نشوید در حال مستی تا بدانید چه می‌گویید.»

اکنون پرسش این است، مستی به چه معناست؟مستی یعنی بی‌خبری، یعنی این‌که انسان متوجه رفتار و گفتار خود نباشد.بزرگ‌ترین شراب‌ها، شراب غفلت است. یعنی غفلت رأس همه مستی‌هاست، یکی دیگر از قوی‌ترین شراب‌ها که ما را به شدت بیهوش می‌کند، شراب شهوت است.

«المصلی یناجی ربه» این جمله، سخن بسیار بلندی است.ما گمان می‌کنیم که مناجات تنها مختص شب‌های جمعه و شب‌های قدر است، در صورتی که:

نماز معراج مؤمن است

نجوا به آن صدای خفیفی گفته می‌شود که دو دوست با یکدیگر سخن می‌گویند.زمانی که ما دعا می‌کنیم، معمولاً در حال طلب کردن چیزی هستیم؛ اما نجوا مرتبه نزدیک‌تری است.در مناجات دیگر نیازی نیست که خود را به کلمات سنگین و بزرگ مقید کنیم، بلکه به قول معروف«هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو» و در نجوا آنچه مهم است معنی است نه لفظ.

امام معصوم(ع) این‌چنین فرموده‌اند:«لاصلوة إلا بحضور القلب.»این در واقع لطف خداوند است که فرمان داده هرگاه احساس دلتنگی کردی، وضویی بگیر و به نماز بایست و با من سخن بگو. اما باید ارتباط برقرار شود تا راز و نیاز و مناجات صورت بگیرد.

حالا آیا زمانی که ما با خدا سخن می‌گوییم، خدا نیز پاسخمان را می‌دهد؟بی‌تردید خداوند جواب بنده‌اش را می‌دهد؛ چرا که بنده به سوی خداوند رئوفی رفته که هر چند هم که بد کرده باشد، باز هم او را می‌پذیرد، هیچ‌گاه او را سرزنش نمی‌کند، و حتی به رویش هم نمی‌آورد:

باز آی، هر چه هستی باز آی              گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آی

این درگه ما درگه نومیدی نیستن       صد بار اگر توبه شکستی، باز آی

در واقع، جواب خدا، همان آرامشی است که پس از مناجات کردن با او به انسان دست می‌دهد.آری جواب خداوند همان سکینه و آرامشی است که پس از راز و نیاز به ما دست می‌دهد.

قبول شدن نماز به میزان حضور قلب است، یعنی به اندازه‌ای که تو با خدا ارتباط داشتی، نمازت قبول است؛ چرا که اصل نمازبرقراری ارتباط است: «المصلی یناجی ربه.»

در روایتی از امام صادق(ع) از بهترین چیزی که بندگان به واسظه آن به خدا تقرب می جویند سئوال شد، فرمود:پس از شناسائی خداوند ، از این نماز برتری سراغ ندارم آیا نمی بینی که حضرت عیسی بن مریم گفت خداوند بمن شفارش نماز را فرمود.وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا (۳۱ /مریم)تا زمانی که انسان زنده است موظف است اقامه نماز کند و این اهمیت این فریضه را می رساند.

اما جان نماز در حضور و خشوع قلب است.سید بحر العلوم در منظومه فقه خود اشعار جالب دارد :علیک بالحضور و الاقبال فی جملة الافعال و الاقوالی

تا آنجا که میگوید:وصل بالخشوع و التخضع و کن اذا صلیت کالمودعو قم قیام ماثل الذلیلما بین ایدی الملک الجلیل

که ترجمه بعضی از آنها چنین است:برتو باد مراعات حضور قلب در همه اقوال و افعالی نماز و همین طور در نیت و عبادت که حقیقت نماز همین استو از بنده همانقدر از نماز پذیرفته میشود که در آن حضور قلب داشته باشد نماز را با خشوع و خضوع بر پا دار و مانند کسی که با آن وداع می نماید بخوان ، با وقار و آرامش ، مانند بنده ذلیل در برابر سلطان بزرگ و بدان با کی سخن می گوئی و با کی مناجات میکنی

 نماز بخوان مانند وداع کننده با نماز

حضرت رسول(ص) می فرماید:«نماز بخوان مانند شخصی که (آخرین نمازش می باشد)وقتی شروع به نماز می کنی تصور کن این آخرین نماز تو در دنیا است و چنین باش مثل اینکه بهشت در برابرت و آتش زیر پایت و عزرائیل پشت سرت ، و پیغمبران در سمت راستت و ملائکه در سمت چپ هستند ، و خداوند بالای سرت از حالت آگاه است پس نگاه کن در برابر کی ایستاده ای و با کی مناجات می کنی و کی بتو می نگرد »

اقوال نماز یعنی کلماتی که باید در حین نماز بر زبان جاری شود ، و افعال نماز به حرکاتی گفته می‌شود که باید در نماز به آن‌ها پرداخت.مانند: قیام، رکوع، سجود و… .

اگر نماز تنها در همین اقوال و افعال خلاصه می‌شد، چرا حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) که منبع علم هستند و مسلماً بهتر از هر کسی به چگونگی انجام افعال و ادای اقوال واقف هستند،پس چرا به هنگام نماز دارای حالاتی می شدند که ظاهر آنان نیز داری خشوع خاص و عجیبی می‌شد؟

در احادیث آمده است که حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) وقتی به نماز می ایستادند حالات آنان تغییر می کرد و این میرساند که نماز به جز شکل ظاهری، دارای ابعاد بالاتری است که همان جنبه باطنی نماز و عروج ملکوتی در نماز می‌باشد.

از جمله این احادیث می‌توان به حدیث زیر اشاره کرد:پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «الصلوة معراج المؤمن.»،و این عروج جسم مادی نمی‌تواند باشد؛ بلکه چیز دیگری است که عروج پیدا کرده و بالا می‌رود.

هر انسان مؤمنی به اندازه ظرفیت و استعداد خویش در نماز به معراج می‌رود؛ اما آیا عروج در نماز بدون حضور قلب امکان‌پذیر است؟!و روح نماز، حضور قلب و ارتباط با رب العالمین است.

و آن نمازی که با حضور قلب باشد پس از مرگ به صورت نوری در قبر، حشر، قیامت و برای انسان تجلی می کند و همیشه به همراه انسان است آن باطن و حقیقت نماز است که با حضور قلب و اخلاص آن نور را کسب کرده باشد.زیرا اصل نماز ذکر و مناجات با پروردگار است. از سوی دیگر ذکر با غفلت در تضاد است.

پس تأمل در «أقم الصلوة لذکری » کن و بدان «لایکون الذکر مع الغفلة» پس درمی‌یابیم که چرا حضور قلب در نماز لازم است؟به عبارتی، باید باطن انسان با باطن عبادت عجین گردد و نورانی شود تا این‌ که ملکوت انسان با ملکوت عبادت یکی شود.

در این حالت انسان در آن دنیا باطن عبادت خود را خواهد دید؛ چرا که در آن جا هر آنچه هست،باطن ، و روح و حقیقت است.

در حدیثی از امام صادق(ع) می فرماید:گاهی اوقات ۵۰ سال از عمر یک انسان می‌گذرد؛ اما یک نماز او مورد قبول نبوده و چه چیزی از این مسأله بدتر؟!

حضرت رسول(ص) می‌فرمایند:«کم من قائم یکون حضه من صلوته تعب؛ چه بسیار انسان‌هایی که بهره‌شان از نماز خواندن تنها خستگی است»؛

البته نماز جزء فرائض و واجبات امور دینی است که حتی اگر حضور قلب هم نداشته باشیم، آن را باید خواند؛اما بهره‌ای انسان ، به اندازه ارتباطی است که با خدا در نماز و راز و نیاز کسب کرده باشد.در حدیث است که گاهی اوقات که نماز را می‌پیچانند و به صورت نمازگزار می‌زنند!

این در حالی است که جسم فیزیکی و مادی انسان به نماز ایستاده؛ اما پرنده وجود و قلب انسان در حال پر کشیدن در جای دیگر است.از این‌رو است که بیان شده:«مالک من صلاتک إلا ما أقبلت علیه من قلبک؛ یعنی انسان از نمازی که می‌خواند بهره‌ای نمی‌برد مگر به اندازه‌ای که با خدا انس داشته باشد.»

از جمله این حدیث شریف که می‌فرماید:«إن الله یری الی قلوبکم لا الی صورکم»

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *