۱۲ـ «یا مجیب الدعوات » (ای اجابت کننده دعاها و خواسته ها )
«أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»
يا آن كه اجابت می کند درمانده را وقتی او را می خواند و سختی را گشایش مىدهد) و رنج از او دور مىكند).
این جا سؤالی پیش می آید که آیا همه دعاها مستجاب می شود و همه سؤال ها جواب می گیرند؟ در پاسخ باید گفت: بله اما چگونه ؟
بعضی از دعاها را انسان به زبان استعداد میگوید، و بعضی را به زبان حال، و برخی را فقط به زبان قال؛ یک وقت می گوئیم خدایا خانه می خواهیم ، ماشین میخواهیم، یک وقتی میگویم «سبحانک انی کنت من الظالمین» یا میگوئی : «انّی مسکین المستجیر» یعنی فقط حالت را بیان میکنی. و یک وقت اصلاً چیزی نمیگوئی اما استعداد کمالی را داری .
دعا به زبان استعداد، یعنی اینکه انسان، آمادگی کمال را در نفس دارد، که طبعاً آن را از خدا می خواهد، که خداوند آن را حتماً اجابت می نماید، و حتی اگر با زبان هم نخواهد، خداوند کمبودی را که برای کامل شدن آن نقص دارد برطرف میکند.
و دعا به زبان حال فعلیش آن است که انسان چیزی را از خدا می خواهد که صلاح او نیز همانست و خداوند استجابت می فرماید، اما ممکن است به تأخیر بیفتد تا آنکه حال مقام شود. و گاهی فقط با زبان دعا می کند و چیزی را میخواهد که استعداد و آمادگی آن را ندارد و به صلاح او نیست، که خداوند در عوض آن به او چیز دیگری عطا میکند.
و استجابت دعا در حقیقت با انقطاع دعا کننده از اسباب، و ربط با اسمی خاص از اسامی الهی خواهد بود که مربوط به حل مسئله آن شخص است . باید دانست که طلب توفیق طاعت، در عین میل همه قوا به عصیان بی معنی است.
و نکته دیگر اینکه ، اگر بهنگام دعا ، دل و زبان یکی نباشد ، دعا مستجاب نمی شود. نتیجه اینکه انسان باید آن مطلبی را از خدا بخواهد که موجب کمال اوست، و استعدادش در نفس اوست. و یا مشکل، عجله ماست ، و عجله کسی هم خدا را به تعجیل وا نمی دارد، و این که مطلبی از خدا میخواهیم که به صلاح ما نیست.
ولی در هر حال دعا رد نمی شود و به نحوی در زمانی مستجاب میشود، اما خداوند به دعاهای حرام خوار و تاریک الصلاه و مواردی دیگر که در احادیث وارد است ، اعتنا نمی کند چون اسباب و کلیدهای غیب از دست چنین افرادی خارج است .
نکته آخر اینکه: چه بسا خود گفتن «یا خدا» در دعا اهمیتش بیشتر از چیزی است که میخواهیم، مثلاً پول و مقام و مواردی مادی دیگر را خواسته ایم که بعدها معلوم می شود بچگانه هم بوده است.
مهمترین چیزی که انسان می تواند از خدا بخواهد، خود خداوند است ، یعنی فنا شدن در او؛ کامل شدن انسان «فنا در جهاد اکبر» که از مقام شهادت در جهاد اصغر بالاتر است ، چون کوشش بیشتری میخواهد.
حالا باید توجه کرد، که چرا دعا می کنیم ؟
گاهی احتیاجات مادی و حتی حرص و طمع در زندگی دنیا، و گاهی هم معنوی.
گاهی حالات انسان باعث میشود که دست به دعا بردارد ، و گاهی برای اینست که میخواهد بیشتر و بهتر زندگی کند، اما به طور کلی تذکر و دعا ربط بین انسان و خداست.
در کلام بزرگان است که «المؤمن لا یریدُ ما لا یبقی » (مؤمن آن چیزی را که باقی نمی ماند، نمیخواهد) چرا که مؤمن زیرک «کیّس » است، و از خدا فقط آخرت را میخواهد. و اگر خیلی عاقل باشد «لقاء خدا» را می خواهد .
دنیای کسی که آخرت را میخواهد، تأمین است، پس باید آخرت، و خود خدا خواسته شود و بهترین دعا این است که تمام قوای ظاهری و باطنی را متوجه خدا نموده، تا استعداد و حال مراحل بالاتر نصیب شود و با تمام قوای باطنی، یعنی به زبان و به دل و به عقل، خود خدا را بخواهیم ، چون هر قوه ، یک زبان حال و استعدادی دارد .
و منتهای دعا این است که «اُریدُ اَن لا اُرید» یعنی خود را نخواستن و خدا را خواستن ، که این مقام «سابقون» است.
من گروهی می شناسم ز اولیاء که دهانشان بسته باشد از دعا
مورد این شعر مولوی مربوط به احوال «تواضع» است، و یا اینکه بعضی چیزها باید وقتش بیاید، تا با دعا نتیجه بگیرد، یا آن ولی مصلحت را میداند و دعا نمی کند، و یا خودشان را به خدا سپرده اند، و یا از خدا فقط خود او را میخواهند که هر چند چیزی نمی گویند، اما ظاهر و باطنشان گواه این درخواست است .
نکته آخر اینکه، نباید دعا باعث شود برای رسیدن به مطلب کار و کوشش نکنیم ،و این اشتباه بزرگی است. ببینید برای مثال قرآن به پیغمبر(ص) دستور میدهد وقتی در خطرید همه با هم نماز نخوانید دو دسته شوید گروهی نگهبانی دهند و گروهی نماز بخوانند تا غافلگیر نشوید پس کار و تلاش و برنامهریزی همه لازم است نه فقط دعا .