غرائز و امراض نفس
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖوَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
محبت و عشق به خواستنی ها [كه عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زراعت ، براى مردم زيباجلوه داده شده ؛ اينها كالاى زندگىِ [زودگذرِ] دنياست ؛ و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست .«۱۴»
بگو : آيا شما را به بهتر از اين [امور] خبر دهم ؟ براى آنان كه [در همه شؤون زندگى] پرهيزكارى پيشه كرده اند ، در نزد پروردگارشان بشتهايى است كه از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جارى است ،
گفته شد که خداوند متعال در وجود بشر غرائزی را برای ضرورت حیات طبیعی او قرار داده است که در حد اعتدال بسیار مفید، و اما در حال افراط و تفریط موجب امراض روحی و روانی میشوند.
یکی دیگر از غرائز «قوه شهویه» است. که در حال اعتدال «عفت» است که فضیلتی عظیم است، و منشأ جمیع صفات کمالیه متعلق به این قوه است. و آن عبارت از مطیع شدن این قوه در تحت فرمان قوه عقلیه میباشد.و دو طرف آن افراط و تفریط است که موجب رذائل و امراض روحی و روانی بسیار میشوند.
« افراط» آن (قوه شهویه) «شرّه» و آن غرق شدن در لذات جسمیه، بدون ملاحظه حدود شرعی و حکم عقل. و «تفریط» آن «خمود» است و آن میراندن قوه شهویه می باشد.
↩ و رذائلی چون: {حب دنیا، حب مال، حب جاه، حرص، طمع، بخل، طلب حرام، غدر و خیانت، و انواع فجور، و …}می باشند.
از آنجا که «حب الدنیا رأس کل خطیئه»، ریشه همه گناهان از دنیا دوستی است، پس «زهد» علاج بسیاری از ناراحتیها می باشد.