حفظ تعادل اخلاق حمیده
با این بیانات، اهمیت تزکیه نفس از رذائل اخلاقی، بیشتر معلوم میشود. پس چون تهذیب اخلاق، و تحصیل فضائل صفات، از امور اختیاری است، که ما به آن مأموریم، لازم است در اکتساب آنها ترتیبی را رعایت کنیم.
نوزادی را در نظر بگیریم و ملاحظه کنیم که این قوا و غرائز به چه ترتیبی در او حاصل میشوند. بیتردید اولین چیزی که برای طفل حاصل میشود «طلب قوت و غذا»ست؛ زیرا در رحم مادر از راه ناف غذا و قوت خود را میطلبد، و چون این قوه طلب، در او زیاد شد، در وقت غذا خواستن با صدای گریه پستان مادر را میجوید، و اینها همه از متعلقات «قوه شهویه» است.
و چون این قوه و غریزه در او قوت گرفت و به کمال رسید، آثار «قوه غضبیه» در وی پیدا میشود، که از خود مؤذیات و ناملایمات را دفع کند، و خود را از هلاکت محافظت نماید. چنانکه میبینیم هرگاه ناخوشایندی به طفل برسد، به گریه میآید تا دیگران مطلع شوند و دفع الم از او نمایند.
و این قوه در وی قوت میگیرد تا در او میل برتری بر دیگران حاصل میشود، و بعد از آن آثار «قوه تمیز و ادراک» در او ظاهر میگردد، و روز به روز زیاد میشود، تا قابل تعلیم علوم و صناعات میگردد، در این وقت عمل در تدبیر قوا به طور طبیعی به مرتبه کمال میرسد، و این ابتدای تکمیل اختیاری است، که باید این قوا را در تحت فرمان «قوه عاقله» قرار دهد.
یعنی این وقتی است که انسان نفس خود را تکمیل نماید، که تدبیر قوایی را که طبیعت پرورش داده بنماید، و آنها را به کمال رساند.
پس اگر کوتاهی کند و به تکمیل اختیاری نپردازد، به همین حال باقی خواهد بود، و به کمال حقیقی، که انسان به جهت آن خلق شده نخواهد رسید! زیرا همه مردم متصف به جمیع صفات جمیله نیستند، و صاحب نفس قدسیه، نشدهاند؛ چون در استعداد مردم اختلاف است.
حال چون دانستی که طبیعت، اول «قوه شهویه» را به ظهور آورد، و بعد از آن «غضبیه» را، و بعد از آن «قوه عقل و تمیز» را، پس در تزکیه نفس و کسب فضائل به این ترتیب باید عمل کرد و تکمیل نمود.