- بلور اخلاق و بشردوستي
او تجسم ايمان و يقين،
گنجينهي دانش و اقيانوس بينش،
مرکز هدايت و مهر،
پايه دين و ستون آيين،
يادگار نورافشان پيامبر،
سرچشمهي دليل و حجت،
برگزيدهي نجيبان گيتي،
سرور بانوان امت،
برترين زن تاريخ بشر،
پرورشيافتهي فرودگاه وحي،
تک درخت پاک و باورو بوستان رسالت،
و آموزگار و سمبل اخلاص و بشردوستي بود.
مفسران و محدثان و سيرهنويسان در مورد شان نزول سورهي مبارکهي «انسان» به ويژه از آغاز تا آيهي هيجدهم آن، آوردهاند که:
دو فرزند گرانمايهي فاطمه، حسن و حسين عليهمالسلام بيمار شدند و پيامبر به همراه گروهي از ياران خويش به عيادت آنان شتافت و آنجا به اميرمومنان فرمود:زيبندهتر است که براي شفاي فرزندانتان نذري نماييد. علي عليهالسلام به همراه بانوي نمونهي اسلام تصميم گرفتند که اگر خداي پرمهر و توانا، آن دو وجود گرانمايه را شفا عنايت کند، سه روز روزه بگيرند.
و در اين تصميم و نذر «فضه»، آن زن باايمان و پرورشيافتهي مکتب اهلبيت نيز که افتخار خدمت و شاگردي فاطمه عليهاالسلام را داشت، از آنان پيروي کرد.پس از نذر، به لطف خدا آن دو کودک گرانمايه بهبودي کامل خويش را بازيافتند و اميرمومنان به همراه ريحانهي پيامبر تصميم گرفت به نذر خويش وفا نموده و روزه بگيرد و به اقتداي آنان حسن و حسين و «فضه» نيز روزه را آغاز کردند.اميرمومنان به دليل فشار اقتصادي و شرايط خاص جامعه نو بنياد اسلامي و نبودن مواد غذايي در منزل، مقداري جو فراهم آورد و دخت گرانقدر پيامبر که مدير خانهي او نيز بود، بخشي از آن را آرد و خمير نموده و از آن براي افطار نان فراهم ساخت، اما هنگامهي افطار بود که بينوايي از راه رسيد و ضمن درود بر خاندان پيامبر، از رنج خويش سخن گفت و غذا خواست و آنان غذايي را که براي افطار فراهم شده بود، همه را در راه خشنودي خدا و سير کردن شکم گرسنگان انفاق کردند و ديگري را بر خود مقدم داشتند و با آب افطار کردند.
روز دوم از راه رسيد و آنان روزه گرفتند و دخت گرانمايهي پيامبر نيز بخش ديگري از آن جو را تبديل به نان کرد، اما هنگام افطار يتيمي از راه رسيد و ضمن اظهار گرسنگي، درخواست غذا کرد. روز دوم نيز همهي روزهداران بيت رسالت غذاي خويش را انفاق کردند و به همين ترتيب روز سوم نيز غذاي خود را به اسيري انفاق نمودند.
روز چهارم بود که پيشواي گرانقدر اسلام، اميرمومنان و دو فرزند گرانمايهاش را ديد که آثار شدت گرسنگي و فشار روزه از چهرههايشان نمايان است. به همراه آنان به خانه آمد و فاطمه را ديد که در محراب عبادت در حال راز و نياز است و او نيز همانند آنان است.
اين منظرهي شگفتانگيز و اين فداکاري و ايثار از يک سو پيامبر را سخت متاثر ساخت و از ديگر سو بسيار شادمان و مسرور. درست در اين هنگام بود که فرشتهي وحي فرود آمد و پيام آورد که:
هان اي پيامبر خدا! هديهي خداي را به همراه تبريک و تهنيتاش به داشتن چنين خاندان پرافتخاري پذيرا باش!
و آنگاه آياتي از آغاز سورهي «انسان» را بر پيامبر خواند:
«هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يکن شيئا مذکورا… انما نطعمکم لوجه الله لا نريد منکم جزآ و لا شکورا…» [۱] .
«آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيزي قابل ذکر نبود؟
ما انسان را از نطفهاي آميخته آفريديم و او را ميآزماييم؛ از اين رو، او را شنوا و بينا قرار داديم.
ما راه را به انسان نشان داديم، خواه راه سپاس در پيش گيرد و پذيراي حق گردد يا راه ناسپاسي و حقستيزي.
ما براي کفرگرايان و حقستيزان، زنجيرها و غلها و شعلههاي سوزان آتش، آماده ساختهايم. به يقين، نيکان از جامهايي مينوشند که با عطر خوشي آميخته است.چشمهاي که بندگان خاص خدا از آن مينوشند و آن را به هر جايي که ميخواهند روان ميسازند؛ چرا که آنان همواره در زندگي خويش به نذر خويشتن وفا ميکنند و از روزي که شر و عذاب آن گسترده و همهجا را گرفته است، ميترسند.
آنان غذاي خويش را در حالي که خود آن را دوست ميدارند، به بينوا و يتيم و اسير ميخورانند و ميگويند: ما شما را تنها براي خشنودي خدا غذا ميخورانيم و از شما نه پاداشي ميخواهيم و نه سپاسي.
و نيز چنين هستند که ميگويند: ما از پروردگار خويش از آن روزي بيمناک هستيم که سخت ناراحتکننده است.
و به خاطر همين ارزشهاست که خداوند آنان را از شر و سختي آن روز نگهداري ميکند و در حالي که با طراوت و شادمانند از آنان استقبال مينمايد.»
و بدين سان در اين آيات، برترين بانوي عصرها و نسلها به عنوان محور و مام گرانمايهي «ابرار» و «عباد الله»، يعني نيکان و بندگان شايسته و برگزيده و بينظير بارگاه خدا به تابلو ميرود و با اين ويژگيهاي افتخارآفرين ستوده ميشود:
۱- با ويژگي اهميت دادن به وظايف و مسئوليتهاي گوناگون ديني و اخلاقي و اجتماعي. «و يوفون بالنذر»
۲- با ويژگي ايمان عميق به جهان ديگر و حسابرسي خدا و پاداش و کيفر انديشه و
عملکردها و گفتار سازنده يا ويرانگر. «و يخافون يوما کان شره مستطيرا» ۳- با ويژگي بشردوستي و مردمخواهي و محرومنوازي و محروميتزدايي و مقدم داشتن تودههاي محروم بر خود و فرزندان گرانمايهاش و اهميت دادن به مستحبات تا چه رسد به واجبات و وظايف «و يطعمون الطعام علي حبه»
۴- با ويژگي اخلاص و توحيد ناب، اين گوهر ناياب و اين آيينهي روحبخش عمل «انما نطعمکم لوجه الله»
۵- با ويژگي ايمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش پرشکوه پروردگار که جهتدهنده و سازنده و پردازندهي انسانهاست و به گفتار و انديشه و عملکرد او هدف ميبخشد «انا نخاف من ربنا يوما»
۶- با ويژگي شکيبايي و پايداري در راه خدا و ارزشهاي الهي «و جزاهم بما صبرواجنه»
۷- و آنگاه مقام والا و مدال افتخار و پاداش پرشکوهي را که در برابر اين ويژگيها به آنان ارزاني داشته است همه را برميشمارد.
«ان الا برار يشربون من کاس کان مزاجها کافورا عينا يشرب بها عباد…يوفون بالنذر…فوقاهم الله شر ذلک اليوم و لقاهم نضره و سرورا
و جزاهم بما صبروا جنه و حريرا… ان هذا کان لکم جزآ و کان سعيکم مشکورا…» [۲] .
نيکان از جامي مينوشند که با عطر خوشي آميخته است، از چشمهاي که بندگان خاص خدا از آن مينوشند….
اين پاداش پرشکوه خدا براي شماست، و کوشش خالصانهي شما اي خاندان پيامبر، پذيرفته شده است.
۷- و سرانجام آن حوريهي انساننما را از مصاديق بارز شايستهترين و وارستهترين بندگان خدا و الگويي جاودانه براي عصرها و نسلها به تابلو ميبرد،همان گونه که همتاي گرانقدر و فرزندان قهرمانش را.
آنچه در شان نزول آيات آمد روايتي است که با اندک تلخيص و تغيير در «الغدير»[۳] . به عنوان «قدر مشترک» ميان انبوه روايات در اين مورد رسيده است، و در همان جا نام ۳۴ تن از دانشمندان معروف اهل سنت آمده است که اين حديث را در کتابهاي معتبر خويش آوردهاند و نام کتاب و صفحه و چاپ آن نيز قيد شده است.
با اين بيان روايت مورد اشاره از روايات معروف و مشهور و متواتر ميان اهل سنت است، تا چه رسد به دانشمندان شيعه.
[۱] سورهي انسان، آيهي ۲۶- ۱٫ [۲] سورهي انسان، آيه ۲۶- ۱٫ [۳] الغدير، ج ۳، ص ۱۰۷؛ احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۵۷