مأموریتهاى پیامبر اسلام
بیرون آوردن مردم از ظلمات جهل، شرك و تفرقه به نور ایمان.
«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»
تأمین زندگى نیازمندان از طریق گرفتن زكات و تشویق زكاتدهندگان.
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»
انجام عبادت خالصانه. «قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دینى»
استغفار براى امّت. «َ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم»
استقامت در راه. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت»
اقامه قسط و عدل «وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْط»
امر به معروف و نهى از منكر. «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَر»
ارشاد خانواده. «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها»)
انذار خویشاوندان و بستگان. «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَكَ الْأَقْرَبینَ»
حلال و حرام را به طور آشكار بیان كند. «وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث»
نعمتهاى خدا را به زبان آورد، تسبیح او گوید. «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدینَ»
و تسلیم او باشد. «قُلْ إِنِّى أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَم»
كتابهاى پیشینیان را بپذیرد، «جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُم»
و انبیاى قبلى را تصدیق كند. «وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلینَ»
آیات الهى را تلاوت و مردم را به تزكیه و تعلیم و تقوا، فراخواند.
«رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»
نسبت به مؤمنین تواضع كند. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنینَ»
بر خدا توكل كند. «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكیلاً»
در راه او جهاد كند. «یا أَیُّهَا النَّبِىُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقین»
به سوى او تضرع نماید. «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فى نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خیفَة»
در دعوت مردم به توحید از راه حكمت و موعظه وارد شود.
«ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»
صبر و خلوص و عفو و صفح و مشورت شیوه او باشد.
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الْأَمْر»
مردم را براى مقابله با دشمن بسیج و به جهاد تشویق نماید.با اسراء مهربان باشد و با مجروحین مدارا كند.پاسى از شب را به نیایش گذراند.راستى انسان احساس مىكند بخش عظیمى از قرآن پیرامون شخص پیامبر و صفات و وظایف آن حضرت و مشكلات او و یاران با وفا و شیوه برخورد او با دوست و دشمن و كودك و بزرگ و زن و مرد، مؤمن و كافر و منافق است.آیا نشناختن چنین پیامبرى با آن همه معجزات و كمالات، محرومیت نیست؟تكذیب و ایذاء و توطئه و عصیان، كتمان و كفر، مجادله، جنگ و مخالفت و مكر و افترا و تهمت جنون و سحر و شعر و كذب و كهانت و آزار دادن اهل بیتش و مهجور كردن كتابش چه توجیهى دارد؟آیا غیر از قرآن، مكتب شفابخشى آمده است؟آیا بعد از حق جز ضلالت راه دیگرى است؟آیا رها كردن قانون آسمانى و رفتن به سراغ قوانین بشرى، خسارت بزرگى نیست؟
دعا….