امامت و زعامت امت /چرا نبی تشریعی آمدنش لغو باشد؟

امامت و زعامت امت

مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ ^{وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}
(پیامبر محمد(ص) پدر کسی از مردان شما نیست او رسول خدا و خاتم انبیاء است).
در جلسات قبل راجع به نبوت عامه و لزوم بعثت انبیاء مورد بحث قرار گرفت و گفته شد که آخرین پیامبر حضرت محمد(ص)، و آخرین کتاب آسمانی قرآن مجید است.
قضیه خاتمیت، یک قضیه مسلم در اسلام است. حال اگر کسی بپرسد، که می پرسند؟؟؟ چرا پیامبر دیگری نیامد؟

چرا نبی تشریعی آمدنش لغو باشد؟
چرا محمد(ص) خاتم است؟ چرا نباید بعد از پیامبر اسلام، پیامبر دیگری بیاید؟ مگر مردم آخرالزمان چه گناهی دارند که باید دستشان از عالم وحی و عالم ملکوت کوتاه باشد.
جواب اینست که چون اگر قانونی بعد از قانون اسلام بیاید لغو است، زیرا اگر نقصی وجود نداشته باشد و قانونی باشد که بتواند جامعه بشریت را اداره کند، اگر قانونش برای تمام ملتها و انسانها، و با فطرت و طبع آنها سازگار باشد، چرا بعد از آن قانون قانونی دیگر بیاید؟.
و خداوند خالق و حکیم و علیم در آخرین کتابش به آخرین پیامبر و رسولش خطاب می کند:
يس ﴿١﴾وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾^{تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ}
یعنی ای پیامبر، قسم به قرآنت که تو پیامبری و دلیلش هم قرآن توست، زیرا قرآنت حکیم است، یعنی سراسر متقن است، سراسر مستحکم است، معارف حقه اسلام در آن نهفته است و تو از این جهت پیامبری. قسم به قرآنی که از طرف عزیز و از طرف حکیم نازل شده، که تو پیامبری و در راه مستقیمی.
قرآن در آیات بسیاری مدعی است که من قانون دارم، قانون من برای انسان است و افراط و تفریط هم در آن نیست. و در سوره انعام بعد از بیان بعضی قوانین اسلام می فرماید:
وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ۚ ^{ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}
(این است راه راستم، پیروی کنید، و از راههای دیگر که موجب تفرقه و پریشانی شما از راه خداست، متابعت نکنید، این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزکار شوید).
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ^{وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}
(پس روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان را بر آن آفریده، دگرکونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آئین استوار، ولی اکثر مردم نمی دانند.)

لذا می بینیم سراسر قرآن مدعی است که من قانونم، اما قانون حنیف و صراط مستقیم. به همین دلیل قرآن مطابق با فطرت و برای تکامل بشریت است. و این زمان و آن زمان ندارد، این ملت و آن ملت، این وقت و آن وقت ندارد.
برای همه انسانها دارای هر خصوصیتی که باشند قرآن کافی است. زیرا با طبع انسان سازگار است.«علی صراط مستقیم» است و این جمله دلیل برای نبوت است. تو پیامبری، بدلیل اینکه آدم بی سوادی بودی و در بین مردم متجاوز از چهل سال زندگی کردی، حالا کتاب قانونی آوردی که در آن افراط و یا تفریط دیده نمی شود.
چه کسی می تواند چنین قانونی را بیاورد؟ آن کسی که مدیر باشد، حکیم باشد، عالم باشد، انسان شناس باشد و این مختص به پروردگار است.
و این دلیل به طور مستقیم اثبات نبوت می کند اما در ضمن اثبات خاتمیت نیز می نماید.
لذا چون دین اسلام : دین فطرت و کامل است و هیچ کمبودی ندارد، تا روز قیامت باقی است. و خداوند متعال پیغمبر اسلام(ص) را برای همه بشریت مبعوث کرده و می فرماید:
^{وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}
ما تو را براى همه مردم جز مژده‏رسان و بيم دهنده نفرستاديم ، ولى بيشتر مردم [به اين واقعيت] معرفت ندارند .