عاشورا صحنه عبرت
بزرگي ميگفت: عاشورا غير از درس، يک صحنه عبرت است و به ما هشدار ميدهد که چگونه پنجاه سال بعد از وفات پيامبر(ص) ، جامعه اسلامي به اين روز افتاد و کسي مثل حسين(ع) ناچار شد براي نجات جامعه، چنين فداکاري کند؟
دومين مسأله اينکه حسين بن علي(ع) در مرکز اسلام، در مکه و مدينه با چه وضعي مواجه شد که چاره را در آبياري درخت اسلام با خون خود ميبيند؟ مگر چه وضعي بود که فقط با کشتهشدن او اسلام ميماند، و در غير اين صورت، از بين ميرود؟
اين عبرت قابل تامل است
عبرت اينجاست که چرا فردي مثل يزيد بر جامعه اسلامي حاکم شد؟ چه شد که بيست سال بعد از شهادت اميرالمؤمنين (ع) در همان شهري که ايشان حکومت ميکرد، سرهاي پسران علي(ع) را بر سر نيزه کردند و در آن شهر گرداندند؟ چه شد که در مدت بيست سال، انحطاط آنها به اينجا رسيد؟
چه بر سر جامعه اسلامي آمد، که سَر حسين بن علي فرزند دختر پيامبر(ص) و پسر خليفه مسلمين علي بن ابيطالب (ع) را، درهمان شهري که پدر او بر مسند خلافت مينشست، گردانده ميشود، و کسي متعرض نميشود؟!
در جواب اين سؤالات يک آيه مطرح ميشود، قرآن، درد و بيماري و درمان آن را نيز به مسلمين معرفي ميکند، ميفرمايد:
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا
سپس بعد از آنان نسلى جايگزين [آنان] شد كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروى نمودند؛ نهايتاً [كيفر] گمراهى خود را [كه عذابى دردناك است] خواهند ديد.