عوامل مهم در انحراف مسلمانان
دو عامل اصلي در اين گمراهي و انحراف عمومي تأثير گذار بودند.
عامل اول، “أَضَاعُوا الصَّلَاةَ”؛ دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است.
يعني فراموشکردن خدا و معنويت، کمرنگ شدن معنويات در زندگي، و اينکه ذکر خدا، و دعا و توسل، بيشتر براي طلب حاجت باشد، و اوقات زندگي، همه صرف ماديات شود.
عامل دوم، “وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ” است. يعني دنبال شهوترانيها و هواي نفس رفتن، درپي لذتهاي دنيوي، مال و ثروت و جاه و مقام بودن و در دام دنيا گرفتار شدن است.
اين درد و بيماري به آنان سرايت کرده بود، همان طور که مردم زمان ما هم به اين امراض مبتلا هستند؛ البته بعضي مريض و بعضي مريضترند و آنان که سالم ماندهاند اندک هستند.
ريشه همه اين عوامل و مصائب همان نداشتن معرفت ديني است؛ يعني چون در عقيده و اصل دين تحقيق نکردهاند هر کس به دلخواه خود دين را پياده ميکند.
اگر مبالغه نباشد، تقريبا به تعداد مسلمانان عقيده وجود دارد و هرکسي ميخواهد دين را با زندگي خودش چنان تطبيق دهد، که طبق علاقه خويش زندگي کند، و نام مسلمان و دين را هم با خود يدک بکشد! در نيتجه مسلمانها از قرآن و برنامهاي که خالق انسانها براي زندگي قرار داده، دور شدهاند.